هفتبرکه (گریشنا) – فاطمه یوسفی: میوههای خوشرنگ تابستانی در سبدهای رنگارنگ چیده شده و فروشنده با صدای بلند به طور مداوم تکرار میکند «هلو کیلو هزار تومان».
بنری سر در مغازه نصب است که روی آن نوشته شده: «میوهفروشی مقتدری». رفت و آمد در مغازه زیاد است. زن و مرد پلاستیک به دست در حال سوا کردن میوهها هستند. به سمت فروشنده میروم و میپرسم دلیل این ارزانی چیست؟ جواب میدهد: «شما چه دوست دارید؟ گرانفروشی کنیم؟» از لحنش مشخص است انتقادهای زیادی در این مدت شنیده است. از این نارضایتی بیخبر نبودم. مغازهداران زیادی در سطح شهر از این شرایط ناراضی هستند. یکی از مغازهداران میگفت: «این سه میوهفروشی در خیابان بسیج بازار را خراب کردهاند.»
باید حواسم باشد اینبار سوال را طوری بپرسم که فکر نکند قصدم انتقاد است. میپرسم دلیل موفقیتتان چیست؟ چطور میتوانید میوهها را این قدر ارزان بفروشید؟ این بار با لحن آرامتری جواب میدهد: «چند دلیل دارد. اول قدرت ریسک کردن است. مثلا من صد و پنجاه کارتن موز میآورم، یک نفر یک کارتن میآورد. یک کارتن با صد کارتن فرق دارد. دوم راضی بودن به سود کم است. مثلا هلو را هزار و پانصد تومان میخرم، به صورت جمله دو هزار تومان و به صورت خرده دو هزار و پانصد تومان میفروشم. اما مغازهداران دیگر میگویند کیلویی چهار هزار تومان. من نمیخواهم این طور شود. میخواهم جنس مناسب به مشتری بدهم که مشتری جذب شود. یا مثلا سیب زمینی را نهصد تومان خریدم و تنها هزار تومان فروختم. بعضیها میگویند شما چرا بازار را خراب میکنید، من بازار خراب نمیکنم، باید انصاف داد. من گرانفروشی نمیکنم. من راضیام به سود خودم و با همان سود کم میفروشم که مردم نیز از من راضی باشند.»
علی مقتدری در ادامه در جواب به این سوال که چند سال سابقه کار دارد و معمولا از کجا خرید میکند، میگوید: «من سی و پنج سال است که میوهفروش بودم و یک سالی است که به صورت ارزان میفروشیم. البته قبلا شغلهای قصابی و برنجفروشی را نیز تجربه کردهام. ما معمولا از جهرم و لار خرید میکنیم و حتی گاهی از اردبیل هم سفارش میدهم.»
توجه مردمی که در حال خرید بودند به مکالمهی ما جلب شده است. صغری خاکینهاد یکی از مشتریهایی است که از مسکن مهر برای خرید میوه به این سوی شهر آمده است. او در حالی که پلاستیکهای پر از میوه را در دست داشت گفت: «خدا خیرشان بدهد. هم از لحاظ کیفیت میوهها مناسب است و هم از لحاظ قیمت و ارزانی. در خیلی از مغازهها، قیمت میوهها دو برابر است. شاید قبلا خیلی از اقشار کمدرآمد و ضعیف نمیتوانستند میوه بخورند، ولی حالا با این قیمت مناسب، همه در هر طبقهی اقتصادی که باشند، قدرت خرید میوه را دارند. »
آقای محمدی از خیابان آبیاری و آقای سپهر از محلهی بنیاد دو مشتری دیگری هستند که در مغازه حضور دارند و حرفهای خانم خاکینهاد را تایید میکنند و در ادامه میگویند: «علاوه بر آن اگر یک روز از میوهها بگذرد، باز هم قیمت آن کمتر میشود.»
کمی جلوتر در خیابان بسیج، بنر ایستگاه ارزانی را میبینم. دومین میوهفروشی در این خیابان که مسئولیت آن را آقای پیشآهنگ بر عهده دارد. او گراشی نیست و تنها پنج سال است که ساکن گراش است. آنقدر سرش شلوغ است که وقت جواب دادن به سوالها را ندارد. او میگوید: «میوهفروشی شغل دائمیام در طول زندگی بوده و چون میوهها را به صورت جملهای میخرم، میتوانم ارزان بفروشم. »
خانم حسینی که پشت استادیوم زندگی میکند و آقای آزاد که ساکن شهرک هشتاد هکتاری است، کیفیت و ارزانی را ملاک خریدشان از این مغازه میدانند.
اما میوهفروشی سوم که تنها یک ماه از راهاندازی آن میگذرد، کمی خلوتتر از دو مغازهی دیگر است. مسلم حسنپورکهن، صاحب میوهفروشی، و قاسم علیپور نیز با او شریک است. پورکهن میگوید: «شغل قبلی من کارگری ساختمان بود که درآمد زیادی ندارد، برای همین تصمیم گرفتم میوهفروشی را امتحان کنم. معمولا از داراب خرید میکنم و خریدهایم بستگی به میزان مشتری دارد. اگر مشتری زیاد داشته باشم، یک روز در میان خرید میکنم.»
اسماعیل بلبلی مسئول رسیدگی به شکایات و تخلفات صنفی در ادارهی صنعت و معدن و تجارت است. او میگوید: «در طول این مدت تنها یک یا دو بار مغازهدارهای صنف خواربارفروشان به فعالیت این سه میوهفروشی اعتراض کردند، اما به دلیل این که قانونی در خصوص ارزان فروختن اجناس نداریم، شکایت آنها قابل پیگیری نبود.»
حضور این سه میوه فروشی در خیابان بسیج، این خیابان را به یکباره تبدیل به مرکز میوهفروشی گراش کرده است. البته شلوغ شدن این خیابان و ترافیک گاهوبیگاه هم از عوارض این حضور است.
این اختلاف بین میوهفروشها در گراش، تاثیر و اهمیت انواع مدلهای بازاریابی، نقش دلالها و واسطهها بر نوسان قیمت و میزان رضایت مشتریها را به خوبی میتواند نشان دهد. اگر شما در این موضوع صاحبنظر هستید و دوست دارید این مساله را تحلیل کنید و با ما و دیگر همشهریان به اشتراک بگذارید، میتوانید مطلب خود را به این آدرس gerash@gmail.com ارسال کنید. و یا منتظر باشید تا در روزهای آینده این موضوع را با کمک متخصصین در این حوزه بررسی و به صورت پستی جداگانه منتشر کنیم.
صمد
۲ شهریور ۱۳۹۶
کیفیت اش پایین تره ولی قابل خوردن.عده ای کیفیت بر کمیت ترجیح میدم.خوردن یه عدد میوه هم کافیه ولی با کیفیت.واسه مهمانم باید با کیفیت خرید.ولی در کل عمده بخری ارزانترین.
صمد
۲۹ مرداد ۱۳۹۶
میوه به صورت عمده میارن وکیفیتشم نسبت به مغازه ها کم است.ارزانی اش هم بی دلیل نیست و اینجور کار در تمام شهرها وجود دارد
افشين
۲۸ مرداد ۱۳۹۶
ما در جایى زندگى میکنیم که شکل و تیپ ادمها واسه مون مهتمره از رفاه مردم
تا کى میخواهیم در خفگان زندگى کنیم
ما تا لار یا اوز پانزده کیلومتر فاصله داریم
ولى از لحاظ فرهنگى فاصلمون روز بروز داره بیشتر میشه
دو تا مغازه دارن خدایى کار میکنند
بعد گیر بهش بدیم چرا مرد و زن تنشون بهم میخوره
اخه بنده خدا به ما چه
اونقدر شعور دارن که نیازى به دلسوزى من و شما ندارن جناب گراشى
حمیدرضامقیم کرمان
۲۸ مرداد ۱۳۹۶
سلام قولا من رب رحیم
این اقدام سه فروشگاه،بسیارپسندیده ومورد تایید می باشد و هیچ بازرسی نمی تواند ایرادبگیرد چه آنکه بهتراین است دیگراصناف نیز چنین اقدام رقابتی داشته باشند تاآزمندان وحریصان درفروشندگی متنبه شده وقیمت خودراتقلیل دهند.
برای من مشتری ،چه ازاین بهتر که هم جنس باکیفیت عرضه کرده اندهم قیمت مناسب ؛ومختص مشتریان کم درآمدنیزنیست ودیدم افرادی که خلیج رو وتاجربوده اند ازفروشگاه ایستگاه ارزانی خرید میکرده اند.
به قول حاج آقاقرائتی :جنس بیارباسودکم بفروش بدلیل زیاد بودن مشتری منفعتت ازگران فروش بیشترمی شود.
درمویداین مطلب بگویم که درکرمان دونوع بازارمیوه فروشی وجود دارد شبیه همین اقدام جدید گراش:بازار مظفری که مثلاسیب وپرتقال کیلوی۲۵۰۰تومان می دهد وتاشب بیشتراجناسش بفروش میرسد وبدلیل ازدحام مشتری ،تردد دربازار کند می شود؛میوه فروشی های سطح شهر نیز سیب میفروشند۴۵۰۰ومشتری کمتری دارندکه آخر شب مجبور می شوند میوه های نفروخته وخراب شده را باقیمت کمتری بیرون ازمغازه بگذارندتابفروش برسد.
همیشه موید باشید.
جفر
۲۸ مرداد ۱۳۹۶
گران فروشی و ظلم بیشتر می خوره بهش که از نشانه های آخرالزمان باشه. کمتر کاسب کاری پیدا میشه که توی این دور و زمونه به مردم رحم کنه. انشاله خداوند برکت بده به کارشون
نام شما...
۲۸ مرداد ۱۳۹۶
حالا شما بعضی اتفاقات و رخدادها را جدی نگیرید . معلوم نیست که این طرز تفکر یا این شیوه کاسبی و تجارت چقدر دوام بیاورد یا موفقیت کسب کند . در گذر زمان موفقیت مشخص می شود . از طرفی فراموش نکنیم تیغ بران گر بدستت داد چرخ روزگار هر چه می خواهی ببر اما نبر نان کسی .
شهروند
۲۸ مرداد ۱۳۹۶
جناب گراشی شما چشماتو ببند و از اونجا خرید نکن و فقط رد شو هرکی تو قبر خودش میخوابه
گراشی
۲۷ مرداد ۱۳۹۶
من مال همین روستای گراشم وساکن خیابان بسیج.دیدم چطور برای خرید همهمه ست و دلت نمیخواهد بروی لابلایشان خرید.خیلی وجهه خوبی ندارد.من کار این آقا را نکوهش نمیکنم مشتریان باید حد و حدود را رعایت کنند
غریب
۲۷ مرداد ۱۳۹۶
خدا خیرشون بده.واسه اون هایی که توان مالی بالایی ندارن خیلی خوبه.
در ضمن در جواب آیناز بگم که با این طرز حرف زدنت دارین به روستایی توهین می کنی. روستایی هایی رو می شناسم که معرفت و سوادشون از ما شهریها بالاتره.مواظب حرف زدنمون باشیم.
آیناز.غ
۲۷ مرداد ۱۳۹۶
یکی از قشنگترین وزیباترین کارهای شهر گراش همینه که هنوز هم آدمهایی هستند که حلال حلال کسب وکار میکنن.من له نوبه خودم از چنین آدمهایی قدردانی میکنم و ارزو دارم که به همه چیز تو زندگی برسند.در ضمن جناب گراشی این طرز حرف زدنتون اصلا درست نیست.مثل اینکه از روستا تشریف اوردین با این طرز نوشتنتون.مگه چیکار میکنن که دنیا آخرالزمانه.دارن میوه میخرن.احسنت به مردان بزرگ گراش.
گراشی
۲۷ مرداد ۱۳۹۶
زنها ومردهایی رو که در هم میلولند تنه به تنه هم میزنند .از نشانه های آخر الزمان در بازار
مهدى
۲۸ مرداد ۱۳۹۶
اخه دوست گرامى این چه ربطى داره به ارزان فروشى
بهتر نیست بجاى نشانه اخر زمان به فکر رفاه و اسایش مردم باشى
و کار این بنده خداها را تحسین کنیم
مصطفى
۲۸ مرداد ۱۳۹۶
اقاى گراشى
تو بهتره بروى از جاهاى خلوت و گرانتر میوه بخرى تا چشات گناه گیر نشه