هفتبرکه (گریشنا): چهارمین میزگرد موضوعی هفتبرکه با حضور چهار تن از کاندیداهایی برگزار شد که سابقهی عضویت در دو دورهی شورا را داشتهاند: مهوش شیبانی، محمد نامآور، محمد کریمیان و عبدالرضا هرمزی. رییس فعلی شورا، حبیبالله مهرابی، نیز میتوانست در این میزگرد دعوت شود، اما تصمیم تحریریهی میزگردها بر این شد که از او برای میزگرد رییسان شوراهای قبل دعوت شود.
مهوش شیبانی سابقهی عضویت در شوراهای اول و چهارم را دارد (صفحه معرفی او در هفتبرکه). محمد کریمیان عضو شورای شهر گراش در دورههای اول و سوم بود (صفحه معرفی او در هفتبرکه). محمد نامآور نیز در شورای اول و سوم عضویت داشته است (صفحه معرفی او در هفتبرکه). عبدالرضا هرمزی رکورد مدت عضویت در شورا را دارد: او در دورهی سوم که بیش از شش سال طول کشید، و در همین دوره چهارم، در شورا عضویت دارد (صفحه معرفی او در هفتبرکه).
حضور این افراد باسابقه، موضوع میزگرد را خودبهخود شکل داد: مسیر توسعهی گراش. اعتقاد هر چهار نفر بر این بود که شهر در شیب توسعه قرار دارد، و باید حرکت در این مسیر را سرعت بخشید کرد و موانع را برداشت.
در روزهای آینده سه میزگرد دیگر را خواهید خواند: میزگرد ورزش با حضور محسن افشار، عبدالرضا حسینپور، علیرضا دانشور، و مرتضی موغلی؛ میزگرد عمران با حضور محمد درخشنده، علی عظیمی و علیرضا مقتدری (اکبر باقرزاده نیز دعوت شده بود اما امکان حضور نداشت)؛ و میزگرد رییسان شورا با حضور علیاصغر حسنی، مرتضی فتحی و حبیبالله مهرابی.
هفتبرکه: چه مسائلی را در شورا و در شهر میبینید که در شوراهای مختلف تکرار میشود و به نظر لاینحل میرسد؟
هرمزی: یکی از این مسائل به قوانین دستوپاگیر شوراها و بند ۷۱ شورا برمیگردد. در بحث رایگیریها برای مصوباتی که در شورا انجام میشود، قانونی که گذاشتهاند مقداری مبهم است. بحث بعد، توقعاتی است که مردم از شورا دارند و با قوانینی که در شورا وجود دارد، خیلی با هم سنخیت ندارد. توقع مردم خیلی بالا است چون فکر میکنند شورا تمام امور را به دست گرفته و نمیخواهد کاری انجام دهد؛ در حالی که ما مطابق قوانینی که عرض کردم، برای انجام کار یک سری استانداردها و ملاکها مد نظر داریم. مورد بعد، احتمال دوقطبی و سهقطبی شدن شوراست که بیشتر در کلان شهرها اتفاق میافتد. من بحث سیاسی را در شوراهای شهرهای کوچک به صلاح آن شهر نمیبینم. واقعا اگر در این موارد شورا ورود کند، موجب افت میشود. خوشبختانه توی این سه دوره که شورای شهر گراش تشکیل شده، چنین موردی نداشتهایم.
نامآور: من برداشتم از سوال شما بیشتر مسائلی است که در شهر هست، تا در خود شورا. اگر بخواهیم نگاهی به وضعیت کلی شهر داشته باشیم، با توجه به این که من خودم ۱۵ ماه شهردار این شهر بودهام، واقعیتش این است که گراش نسبت به شهرهای دیگر در وضع بسیار مطلوبی است و نباید از حق گذشت. اما هنوز آنقدر نیاز و کمبود هست که ما هر چقدر کار بکنیم کم است. ما در همه زمینهها کار کردهایم، و در همه زمینهها هنوز هم باید کار کنیم.
شیبانی: از دو منظر میتوان به این مساله پرداخت. از منظر مطالبات و خواستههای مردمی و از منظر قانون را جناب مهندس لطف کردند و گفتند که بعضی وقتها نقض قانون است، یعنی قانون پیشبینی نکرده است. بعضی وقتها هم قانون پیشبینی کرده است، اما تضمینی برای اجرای آن نیست. وقتی اعضای شورای در یک بحث به اجماع میرسند و میخواهند آن را اجرایی کنند، باید نیروی پیگیری داشته باشیم. یک نفر میشود واسطه پیگیری. مثلا رییس شورا برای پیگیری مصوبهای نیاز دارد در خارج از شهرستان یا خارج از استان پیگیری شود. این است که ما نیروی پشتیبان برای پیگیری در سطح کلان کشور نداریم و این واقعا یک معضل است.
از منظر مطالبات مردمی هم ما امروز در فضای مجازی به این متهم شدیم که آگاه به وظایف و قوانین شورا نیستیم، درصورتی که وظایف یک صفحه بیشتر نیست و میشود آن را حفظ کرد و به راحتی هم میتوان از زیرشاخههای آن یک کتاب نوشت. اما تایید میکنم شاید ما ناآگاه باشیم نسبت به این مساله، اما یک وقت هم مطالبات در سطح ما نیست، مثلا بحث محدوده. یک وقتی اصلا نمیخواهند و نمیگذارند. یعنی ما را در چالشی قرار میدهند که توان حرکت کردن را از ما میگیرند و یا با بیدرایتیهایی در طول زمان به این نتیجه منتهی شده است. بر مصوبات یک صحهی ناصحیح گذاشتهاند، یعنی یک تایید و یک امضا، که خط سیر هدفها را گم کرده است. حالا باید کلی تلاش شود تا دوباره این هدف برگردد و در واقع انحراف از مسیر اصلی اتفاق افتاده است. این که لاینحل میماند، این مساله است.
کریمیان: هر شهری به خودیِ خود دارای معضلات مخصوص به خودش است. گراش شهری منحصربهفرد در استان فارس است و از نظر اقتصادی دو پشتوانه دارد: یکی پشتوانهی دولت و مردم شهر، و دوم سرمایهگذاری خارجی. ما نسبت به شهرستانهای دیگر منحصربهفردیم و به عنوان یک پشتوانه میشود برای رشد و تعالی اقتصادی قدم برداشت. در سال هشتاد و شش که سالهای اول شورای سوم بودیم، بنده، دکتر فتحی و آقای حسنی که نماینده شده بود، به دبی رفتیم. تجار را دعوت کردیم و از آنها خواستیم که هر کدام بیایند و در شهر، یک ساختمان بسازند. نه برای شهرداری، برای خودشان. حدود هفتاد تا هشتاد تاجر بودند. از سال هشتاد و شش آمدند و حدودا نود ساختمان شروع شد. الان کمربندی و خیابان اصلی همه ساختمانسازی شده. اگر ما این انرژی را با صاحبان سرمایه هزینه کنیم و یک حرکت را شروع کنیم، به عنوان یک شهر زیبا میتوانیم رشد کنیم.
هفتبرکه: ظاهرا همه موافق هستید که گراش یک شهر رو به پیشرفت است و این را در مقایسه با شهرهای همجوار میشود دید. شاخصههایی که نشاندهندهی این پیشرفت است را چه چیزهایی میدانید؟
نامآور: یک بار دانشجویان دانشگاه علمی و کاربردی لار به گراش آمده بودند، و روز بعد از زیبایی شهر و ساختمانها تعریف میکردند. برای ما شاید عادی شده باشد، اما برای کسانی که از بیرون میآیند، میزان ساختوسازها نشان از توسعه و پیشرفت دارد از یک جهت. این نشان میدهد که سرمایهگذاران ما فعالیتهای خوبی انجام دادهاند، چون علاقهمند به شهرشان هستند، هرچند سود اقتصادی هم برایشان ندارد. از جهت فضای سبز هم نمیشود منکر شد. از لحاظ بهداشت و درمان هم ما در منطقه حرف اول را میزنیم و این هم یکی از پتانسیلهایی است که ما داریم.
کریمیان: همانطور که آقای نامآور گفتند، مسئلهی بهداشت و درمان در گراش حرف اول را در منطقه میزند و میتوان آن را بیشتر توسعه داد. در کنار بیمارستان که کار درمانی انجام میدهد، میشود بخش VIP (ویژه) تاسیس کنیم. ما فرودگاه در شهر همجوار داریم و از طرفی، کشورهای حوزهی خلیج فارس هم نزدیکاند. به چند هتل پنج ستاره نیاز داریم و وقتی میخواهیم بیمارستان ویآیپی داشته باشیم، حتما جایگاه هتل برای رفاه و آسایش مسافران است. نه تنها برای مسائل درمانی، بلکه برای مسائل گردشگری. در کنار آن، داشتن دانشگاه پردیس که شدنی است و دولت در این راه قدم برمیدارد. هم موقعیت فیزیکی را داریم و هم موقعیت دولت که فضاهای آموزشی را به وجود میآورد. اگر شورای بعدی این قدم را بردارد، چند سال دیگر گراش پا به پای برخی شهرها مثل کیش میشود. شاید الان باورنکردنی باشد، اما با داشتن یک بیمارستان ویآیپی و یک پردیس، گراش میتواند خودش را بیشتر نشان دهد.
هرمزی: از ویژگیهای بارز شهر گراش باید به این اشاره کنم که مردم ما متفاوت هستند. سرمایهی ما مردمی است که در گراش هستند. در هیچ نقطهای از استان نیست که مردم اینقدر پای کار و همراه مسئولین باشند. قبل از اینکه به ساختار سختافزاری شهر بپردازیم، وجود همین خیرین و سرمایهگذاران است که در شهر ظهور پیدا میکند. آنها با هر سرمایهای، هر جا که بودند، باز هم برگشتند و در شهر خودشان سرمایهگذاری کردند و توانستند شهر را فعال کنند. در استان فارس در این مدت ما چهارده پانزده شهرستان رفتهایم و دیدهام. آنها منتظر میمانند که بودجه برسد و آن را صرف مسائل شهر کنند. ولی در گراش اینطور نیست. همزمان با بودجههای دولتی که وارد شهر میشود، بودجههای زیاد دیگری هم وارد شهر میشود. شهر ما در تمام زمینهها مثل فرهنگی هم شاخص شده است. مثلا جشنواره کل که در بین ۵ تا استان، گراش مرکزیت یافته است. قطعا در این زمینه بچههای فرهنگی هم پای کار بودند. در بحث ورزش هم همینطور. در تنیس و فوتبال و …. این همکاری بین مردم وجود دارد و اگر بخواهیم کار کنیم، با این شرایطی که مهیاست، جا برای کار کردن هست. هر شهرداری که میخواهد در گراش کار کند، خیلی راحتتر از شهرهای دیگر میتواند کار کند. خوب، توقعات مردم هم به همین خاطر زیاد میشود؛ چون با ارتباط و تعاملی که با کشورهای همسایه دارند، میخواهند بخشی از کارهای درست را در شهر خودشان هم پیاده کنند.
شیبانی: از این نظر من معتقدم که همه ما اذعان داریم که گراش رشد و پیشرفت داشته است و همچنان در این مسیر دارد پیش میرود، اما این رشد و پیشرفت متوازن نیست. از یک طرف ما مردم خوب و فهیمی داریم. خیرخواهاند و تعلق خاطر به مرز جغرافیایی خود دارند و به اصطلاح ناسیونال هستند نسبت به گراش و دوست دارند آوردههای مالی خودشان را در منطقه جغرافیایی خودشان هزینه کنند. اما این سرمایهگذاری تا به حال جهتدهی نشده است؛ یعنی نه این که نشده، اما اگر این جهتدهی از طریق مسئولین و سردمداران شورا و بقیه ادارات به صورت متوازن صورت میگرفت، شاید این توزیع عادلانه در تقسیم جهتدهی این سرمایهگذاریها صورت میگرفت. ما در بحث سختافزاری ساختمانهای شکیل و زیبا داریم، اما به بحث نرمافزار که میرسیم، واقعا ضعف داریم. یعنی آمدیم همه کارها را متمرکز کردیم در بخش ساختمانسازی اما خلا آن در مساله نیروسازی، فرهنگ و علمی وجود دارد. در بخش درمان که با توجه به ورود خیر بزرگوار آقای انصاری شاید شکل امروز آن را داریم. برای این که ایشان بزرگتر از حد منطقه و استان و کشور فکر میکرد و این رویکرد را داشت که ما قطب درمان جنوب استان بشویم. از نظر اقتصادی هم مردم شم اقتصادیشان خیلی قوی است، اما متاسفانه برای سرمایهگذاریهای کلان شهری که میتواند گراش را یک برند کند، موانعی سد راهشان شده است. چرا؟ چون موانع باز برمیگردد به همان دستهایی که نمیگذارند ما رشد کنیم. یعنی گاهی رشد ما دست خودمان نیست. یعنی گاهی اینقدر برای ما موانع ریز و درشت ایجاد میکنند که سرمایهگذار فرار را بر قرار ترجیح میدهد.
هفتبرکه: فکر میکنید سه دورهی شورا چقدر در امر سرمایهگذاری در شهر موفق بوده؟
شیبانی: خیلی. ما الان در شورای چهارم سعی کردیم قبل از این که سرمایهگذار را به عرصهی سرمایهگذاری وارد کنیم، اول پلان کار را آماده کنیم. قرار است خیرین را در چه مقولهای جهت دهی بدهیم؟ جهت بدهیم برای این کجا هزینه کند؟ اگر دقت کرده باشید، این بحث پارکها یک فرهنگ جدید بود. درست است که خیر ورود پیدا نکرد و ما هم پارکها را به اسم خیر نامگذاری میکردیم، اما واقعا طرح، طرح جدیدی بود. یعنی واقعا از مدرسهسازی و حسینیه و مسجدسازی که یک حالت سختافزاری بود و به اشباع رسیده بودیم، به مقوله ساخت پارکها و فضای سبز رسیدیم. این یعنی فرهنگسازی برای این قضیه.
هرمزی: تلنگر این کار از همان ابتدای شورای سوم زده شد، و در شورای چهارم عملی شد. وقتی شهر پویایی داشته باشد و سرزنده باشد، میتواند خیرین را به سمتوسوی مناسب ببرد. در شورای چهارم، این مسئله سطحش بالا آمد. من شنیدم خیری میخواهد مسجد بسازد. رفتم دنبالش و جهتش را عوض کردیم و بردیم به سمت پارک، که شد پارک مسلمانی. تلنگر این کار را در پارک محبی زدیم. با این که خیر ده درصد مشارکت داشت، اما این الگویی شد برای جامعه. جدیدا برای پارک فخرآباد هم خیر موافقت کرده است و کارهایش سه ماه است تمام شده است. برای یک پارک دیگر هم یک خیر موافقت کرده که خبرش را بعدا به اطلاع میرسانیم.
در شورای چهارم، در بعد فرهنگی هم خیلی کار کردیم. مثلا سینما را که بالغ بر یک میلیارد و نیم قیمت داشت، ما ۳۰۰ میلیون خریدیم و اهدا کردیم به جامعه فرهنگی شهر. در این چهار سال، ما بالغ بر ۵۰۰ میلیون تومان برای امور فرهنگی از خیرین کمک گرفتیم؛ مثلا برای جشنواره فیلم کل، جشنواره فیلم عمار، و ورزش. به جرات میتوانم بگویم به تمام هیاتهای ورزشی، چه خواهران و چه برادران، ما سعی کردیم ماهیانه کمک کنیم. تقدیر از کنکوریهای برتر و تشویق آنها و مسایل دیگر. من گلهای هم داشته باشم از کسانی که باید بحث فرهنگی شهر کمک کنند ولی در حاشیه قرار گرفتهند. هر برنامهای باشد، میپرسند شورا چکار خواهد کرد؟ من دوست دارم اداره زیربط خودش ورود کند و مشارکت داشته باشد.
ولی ما در شورای چهارم خیرین را به این سمت جهتدهی کردیم و فکرها را آماده کردیم. همین دیروز هم پیگیر بحث موزه بودیم و با یکی از خیرین صحبت کردیم و قول قطعی داد که یک و نیم میلیارد برای موزه مردمشناسی هزینه کند.
هفتبرکه: آقای نامآور، شما که در دورههای قبلی شورا بودهاید، فکر میکنید شورای چهارم چقدر در این کار موفق بوده است؟ فکر میکنید چه جایی برای بهتر شدن وجود دارد و چه حوزههایی شورا وارد نشده است؟ کمی هم از کارهایی که شما در شورای سوم در زمان شهرداری خودتان در این زمینه انجام دادید بگویید؟
نامآور: کار را هر چقدر زیاد انجام بدهیم، باز هم کم است. در بروشور تبلیغاتی من، حوزه هشتم، حوزه جهتدهی به خدمات عامالمنفعه است. من اینجا اشاره کردم که باید از دو زاویه به موضوع نگاه شود؛ در واقع ما اینجا دو تا رویکرد مثبت و منفی در مقابل هم داریم: جنبه مثبت کار این است که ما الحمدالله مردم بسیار فهیم و خیر و نیکاندیش داریم و همین که انسان برود به سمتشان، یعنی میخواهد کاری را انجام دهد. اما جنبه منفی این است که خیرینی که کار خیر انجام میدهند، همیشه نروند در کار مسجدسازی و حسینیه و مدرسهسازی. اینها کارهای خوبی است، اما وقتی نیاز باشد. این هم البته برمیگردد به بعد نرمافزاری، که ما وظایفمان را خوب انجام ندادهایم. این وظیفه که میگوییم نه فقط وظیفه شورا است؛ امام جمعه وظیفه دارد، روحانیون و علما وظیفه دارند، بزرگان دانشگاهی ما وظیفه دارند و عام مردم وطیفه دارند. ما در شورای اول اولین کاری که انجام دادیم این بود که درخواست دادیم به جامعه و به همه مردم که نیازهای جامعه را شما بگویید. ششصد فرم نظرسنجی را منتشر کردیم و حدود صد تا از آن برگشت. اینها مدون شد و برخی از آنها محقق شد.
اما در مورد مسئولیت ما در شهرداری. ما هم نباید انتظار داشته باشیم که همه کارها را مردم انجام دهند، به خصوص در حوزه فضای سبز که کارهای خوبی هم انجام شده است. ما به فضای سبز و درخت نیاز داریم واقعا و متوازن هم باید اینها ساخته شود. من جایی بودم و یک نفر گفت که در این زمینه کمی یکسویه عمل شده است. من گفتم نه، گاهی وقتها چیزهایی هست که ما به آن توجه نداریم، مثلا ایجاد یک فضای سبز یا یک پارک در فلان نقطه که زمینهایش متعلق به مسکن و شهرسازی است، خیلی راحتتر است تا در فلان نقطه که همه آن ملکی است. یعنی شما باید اول چند میلیارد بدهی تا زمین بخری، و بعد چند میلیارد بدهی که آن را بسازی.
من وقتی در شهرداری بودم، حس کردم که شهر امکانات لجستیکی ندارد. و واقعا هم نداشت، یعنی نه لودر داشت نه تانکر آب و نه مینیبوس برای جابهجایی مردم. کمبود زیاد بود و ما تمام هموغم را گذاشتیم به روی ماشینآلات. در آن زمان ما هشت مینیبوس، بالابر، جاروی مکانیکی، لودر و غیره خریدیم و آن سمت را تقویت کردیم.
کریمیان: در جواب سوال قبلی که درباره معضلات حلنشده پرسیدید، باید بگویم یکی از مسائلی که در شوراهای مختلف تکرار میشود و لاینحل مانده، بحث محدوده است. ظاهرا این مسئله مشکل به نظر میرسد. ما دو مشکل داشتیم که ظاهرا غیرممکن بود اما ممکن شد. سال هشتاد و پنج که وارد شورا شدیم، اولین موضوعی که مطرح کردیم این بود که باید یک نفر را به عنوان نماینده به مجلس بفرستیم. شورای شهرستان تشکیل شد و بنده در آن عضو شدم. آن موقع گراش هنوز بخش بود. در این دوره چنان الفت و دوستی بین اعضا که از سایر شهرهای همجوار بودند به وجود آوردیم که باعث شد مردم مناطق مختلف آرام آرام با ما آشنا شوند. این تقابل بین مناطق هم یک مقدار حذف شد. آقای حسنی به مجلس رفتند. یک طرف آقای حسنی به عنوان بازکنندهی راه رفتند و در سمت دیگر شورا؛ و مشکل شهرستانی حل شد. حالا هم بحث محدوده است. محدوده که کاری ندارد. با مسئولان در شیراز و تهران گفتگو میکنیم. میگوییم اگر میخواهید این ملت دوستی، تجارت و مسائل اسلامی را رشد دهند، مشکل ما را حل کنید.
شیبانی: این سوالی که پرسیدید، اصلیترین بحث ما است. زیربناییترین مقوله در این بخش، بحث فرهنگ است. فرهنگ به معنای خاص خودش، به معنای تخصصی آن کاری نداریم. اما در هر مقوله، چه اقتصادی، چه اجتماعی، چه تجاری و چه گردشگری، شما باید اول فرهنگ مربوط را بسترسازی کنید.
در بحث اقتصاد، من الآن یک راهکار به ذهنم آمد: این که ما الان سمنها و ارگانهایی که قدم جلو گذاشتهاند، در عرصه کاری خودشان موفق بودند، چون مطالبهگری دارند و افرادی جوان و خلاق و صاحب ایده و ذوق آمدهاند. جاهایی که این سمنها وارد شدند، ما معضلمان به مراتب دارد حل میشود. موتور متحرکه ما نیکاندیشان هستند. اما برای این که ایدهپردازی شود و نیازسنجی کنند که کجای کار رشدمان متوقف شده یا اصلا رشدی وجود ندارد، لازم است که این گروهها ورود پیدا کنند. این طور نباشد که ما فقط به پنج عضو شورا متکی باشیم.
هفتبرکه: و یک سوال مقایسهای دیگر دربارهی شوراها. اگر بخواهید مقایسهای بین کارهای شورای اول، سوم و چهارم بکنید، و چشماندازی برای شورای بعدی ترسیم کنید، چه مسائلی را مد نظر میگیرید؟
کریمیان: شورای سوم با شهرستان شدن امید و امیدواری به مردم داد و بعد ایجاد اماکن برای تجارت و بازارها. جوانان به شهر دل بستند و دیدند لازم نیست به کشورهای دیگر سفر کنند. یکی از چیزهایی که با کمک خیرین باید انجام شود، ایجاد بیمارستان برای بانوان است که همهی کارکنان آن بانوان باشند. میخواهیم اختصاصی و مخصوص بانوان باشد و این کار شدنی است و باید سریع هم اقدام کنیم. میبینیم که یک عامل بزرگ در پیشرفت گراش خواهد بود و باید در ایران منحصربهفرد باشد. گراش ناماش، عظمتاش نه تنها در ایران بلکه در حوزهی خلیج فارس هم میپیچد. این مستلزم چند هتل پنجستاره است. گراش، گراش خواهد شد.
نامآور: خوب، طبیعی است که باید فعالیتها روبهرشد باشد. چون شورای اول، تجربه اول بود و واقعا هیچکسی نمیدانست چه اتفاقی قرار است بیفتد. خیلیها با قوانین آشنا نبودند. اما رفتهرفته خودش را یافت. متاسفانه ما شورای دوم هم به دلایلی نداشتیم. شورای سوم که من در آن عضو بودم، نسبت به شورای اول شاید کارهای بهتری انجام داد. اگر شورای فعلی کاری بالاتر کرده باشد، طبیعی است.
اما این که شورای پنجم چه کاری خواهد کرد، همینجا یک نکته اشاره کنم که خوانندگان شما این توقع برایشان پیش نیاید که دیگر همه کارها را باید شورا انجام دهد. این اشتباه است و این تفکر ناصواب است. ولی من به نظرم میآید که برای این که ما در منطقه شاخص شویم، ما در بعد فرهنگی و مذهبی در منطقه شاخص هستیم و میتوانیم باز هم قویتر باشیم. در بعد اقتصادی کم و بیش همین طور هستیم. من در بعد اقتصادی نظرم این است که اگر ما واقعا بخواهیم در این مولفه خودمان را بکشانیم بالاتر و حرف برتر در منطقه داشته باشیم، یکی از کارها میتواند این باشد که این کوه سیاه را سوراخ کنیم و به صحرای باغ و بستک و بندرلنگه به لحاظ جغرافیایی وصل شویم. خود آنها هم خواهان این قضیه بودند. اگر شورای پنجم به کمک مسئولین و فرمانداری و شهرداری و دیگر موثرین این موضوع بتوانند این موضوع را عملیاتی کنند، به نظر من خیلی از مشکلات شهر حل میشود. کارهای زیادی میتوان انجام داد اما این به عنوان یک مولفه است.
شیبانی: به هر حال با توجه به نیاز و ضروریات آن زمان، شوراها کارهایی با تمام توانشان انجام دادند و شورا را از نقطه الف به نقطه ب و بالاتر سوق دادند. دور چهارم هم کارش را تا یک جایی پیش برده است. در شورای پنجم، همانطور که جناب نامآور گفتند، باید راههای مواصلاتی را توسعه بدهیم. ما الان از سمت شهرستانهای همجوار به هر حال یک بنبست مواصلاتی داریم. ما اگر میخواهیم قطب درمان شویم، اگر میخواهیم قطب مرکز خرید طلا در جنوب کشور شویم، میطلبد که اول ما سهولت دسترسی به منطقه را ایجاد کنیم. اگر بخواهیم دولت ورود پیدا کند، این امری است که در دراز مدت اتفاق میافتد و فرصتسوزی برای ما اتفاق میافتد. در شورای چهارم روی این مساله کار شده است. انشاالله در شورای پنجم بتوانند روی این قضیه وقت بگذارند. هر چند ممکن است این ایراد گرفته شود که این موضوع در حوزه کاری شما نیست، اما ما باید تصمیماتمان کشوری باشد و اجرایمان منطقهای باشد. این باید شعار ما باشد. ما باید تونل کوه سیاه را داشته باشیم، آن هم با هزینه بالای شصت هفتاد میلیارد تومان. اگر خیرین ورود پیدا کنند، اگر ما بتوانیم این مورد را در شورای پنجم تقویت کنیم، من فکر میکنم بزرگترین کار شاخصی است که در این دوره صورت گرفته است. استارتش را باید خیرین بزنند چون کار بزرگی است.
هرمزی: هر شورایی در زمان خودش کارهایی انجام داده و مقایسه دورهها به نظرم کار جالبی نیست. در مقایسه فقط عکس گرفته میشود. اگر فیلم گرفته شود، خیلی بهتر میشود انعکاس داد. شورای اول که ابتدای کار بوده و ممکن است یک سری موانع و مشکلاتی در آن ابتدای کار وجود داشته است. در شورای سوم که من حضور داشتم، یک نگاه نو در خود شهر شکل گرفت که رسیدگی به فضاهای شهری و سبز انجام شد و هنوز هم جا دارد برای بهتر شدن. در شورای چهارم، مواردی را در ادامه شورای سوم انجام دادیم. همین مواردی که دوستان اشاره کردند، از جمله بحث راههای مواصلاتی بود که در عمل انجام دادیم. نمونهاش جادهی به طرف لار بود که یک سال پنج کشته داده بود. ما توانستیم با مشارکت شهرداری بخش عمدهی راه را درست کنیم. از سمت اوز هم ۱۰ الی ۲۰ درصد کار را استارت زدیم. راه چکچک که یکی از آرزوهای مردم بود، انجام شد. و مورد اخر کمربندی است که کارها و نقشهها انجام شده که امیدوار باشید که اگر من به عنوان نماینده مردم در شورای پنجم بودم، حتما این کار را پیگیری خواهم کرد. من نمیدانم واقعا چه دستهایی در کار بوده که هر شهری یک کمربندی دارد اما در گراش مورد غفلت واقع شده است.
اما من فکر میکنم گراش باید در تمامی ابعاد پیشرفت کند، از جمله در بعد رونق اجتماعی. گراش باید بشود قشم و کیش دوم. این در بعد تجاری. برای افرادی که برای سرمایهگذاری وارد گراش میشوند، باید بسترهایی آماده شود که به لطف خدا ما در این دوره چهارم مقدمات را فراهم کردیم. مثلا پروژه «گراشمال» که در ۹۰ درصد کار زمینش انجام شده و در مرحله آخر است. پروژه «گراشلند» که به اتمام رسید و کلنگزنی هم شد.
یکی از مطالبات مردم از شورای پنجم، پارکینگ است که واقعا به معضل تبدیل شده است. ما در شورای چهارم در بخش مجموعه هفتبرکه پارکینگ در نظر گرفتیم. یک پارکینگ هم پشت بانک سینا ساخته خواهد شد که ما زمینهایش را در شورای سوم خریداری کردهایم و کارهایش انجام شده است. و پارکینگ سوم هم که پارکینک بهادر کنار حسینیه ولیعصر است که با آن هم موافقت شده و در مرحله نهایی است. کنار مسجد صاحب الزمان هم مورد بعدی است که مذاکرات خیلی خوبی با اوقاف و هیات امنا انجام شده است. یک مورد دیگر را هم در پشت گراشسنتر پیگیری میکنیم.
اما چیزی که در شورای چهارم انجام شد و من فکر میکنم در شورای پنجم هم باید انجام شود، برقراری ارتباط با دولت مستقر است. ما باید با دولتی که سر کار است رایزنی داشته باشیم و ارتباط بگیریم و بتوانیم برای شهر امتیازات خاص بگیریم. این بحث در شورای چهارم پررنگ شد و من به جرات میتوانم بگویم در سال ۹۵، حدود یک میلیارد و سیصد میلیون تومان مطالبات شهرداری را از دولت در شرایط رکود گرفتیم. این ارتباطات یکروزه و دوروزه به دست نمیآید و در مدت ۱۰ یا ۱۱ سال به وجود آمده است. این باعث شد در شورای چهارم موفق شویم در جذب بودجههای دولتی هم خوب کار کنیم.