«برای توسعه و پیشرفت پایدار و متوازن از کجا و چگونه میتوانیم هماندیشی و همکاریهای خود را آغاز کنیم تا به سرمایهگذاری و کار آفرینی برسیم.»
خوانندگان و علاقمندان نوشتههای یک گراشی از دبی اگر خوب به یاد داشته باشند در اولین نوشتهام هدف خود را این چنین نوشته بودم:
«هدف این نوشتهها به بحث و به نظریه گذاشتن این مهم است که چگونه بتوانیم از امروز به بعد از این (نقدینگی و سرمایههای قابل توجه)، (مهارت و دانش)، (تجربه و کارآفرینی) فراوان و بینالمللی این گروه از مردمان منطقه به نفع سرمایهگذاری و توسعه پایدار در منطقه استفاده کنیم تا به شکوفایی مستمر و پیشرفت مدام در تجارت؛ صنعت و خدمات برسیم و منطقه را به سرزمینی کارآفرین و مولد ثروت و سرمایه نبدیل کنیم» البته راه حل و پاسخ این سئوال «چگونه بتوانیم» را هم از اهالی اندیشه، کوشایی، دانش و مسئول به صورتهای مختلف و در همه نوشتههای منتشر شده قبلی و با تقبل پرداخت هزینه مطالعاتی آن به تکرار یادآوری و درخواست شده بود.
در ارتباط با مطالعه و بررسی برای شروع و پیدا کردن راهحلها و پاسخهای مناسب این «چگونه بتوانیم» توسط دانشگاهیان و اهل تحقیق و نظر در ردههای مختلف آکادمیک و یا وزارتخانههای مسئول به عنوان یک تیتر و هدف مطالعاتی و سپس کاربردی تاکنون استقبالی مشاهده نشده. شاید هم پیدا نشود: چون همواره در ایران این نوع کارها همیشه در حیطه کار وزارتخانهها و یا سازمان برنامه و بودجه کشور است و آنها هستند که بر مبنای ساز و کارهای اداری و تشکیلاتی کشور از نیازها و ضروتها به اندازه تشخیص خود و یا بفرموده تیتر پروژهای را تعریف و پس از تخصیص بودجه آن را به گروه مطالعاتی سازمانی خود آن وزارتخانه و یا بر سبیل رانت و آشنایی به شرکتهای مشاور و یا به دانشگاهی خاصی تحویل داده و کار مطالعاتی آن را آغاز میکنند و یا بعضا جمعی از اصحاب رابطه و واسطه که قدرت اقتصادی، سیاسی و امنیتی بالایی در دولت و دین دارند پروژه را با اندک مطالعه و خارج از عرف و ضرورت آن برای کل اقتصاد کشور صرفا برای تیولداری و کسب درآمد گروه خود شروع و به پایان میرسانند. لذا دانشگاهیان و یا مدیران موسسات دولتی و یا خصوصی چون شاهد و ناظر و بعضی وقتها هم خود بخشی از این گروههای رانتی و یا بفرموده بودهاند نمیتوانند باور داشته باشند که بتوان در وضعیت فعلی اقتصادی و مدیریتی کشور به خصوص در صنعت، سرمایهگذاری و کارآفرینی که در آن بخش خصوصی واقعی ناپیدا و ناتوان است چند شهرستان کم نفوذ و کمتر مطرح بتوانند و یا موفق شوند به هدف و ایده مورد نظر خود در سرمایه گذاری و بنیاد یک منطقه اقتصادی بدون رانت موفق شوند . البته شاید هم نشر این گونه درخواستها در سه چهار سایت خبری محلی و شهرستانی، هر چند هم آوازه همت و سخاوت آین شهرستانها برای جکومتیان و دانشگاهیان کشور شناخته شده باشد توجه کسی را جلب نکرده باشد و یا اصلا هم نکند و آنرا جدی نگیرند اگر چه هم بدانند از آنها کاری بدون مزد نخواستهاند.
به هر حال من استقبالی در این بخش مشاهده نکردهام. شاید دوستانی مرا سادهاندیش در این امر تصور کنند، ولی من به تجربه کاری و تحصیلی خود متکی بودهام که مثلاً برای مطالعه مقدماتی این چنین پروژهای و درخواستی برای یکی از امارتهای دولت امارات بسیاری از دانشگاههای مختلف جهان اعلام آماذگی و همکاری داشتند. دانشگاههایی از ژاپن و شرق دور گرفته تا اروپا و امریکا و حتی بعضی از این دانشگاهها هم بدون تحمیل هزینهای یا پیش شرطی دیدار میدانی از ما داشتند که بدانند ما دنبال چه کار هستیم و چه پتانسیل و امکاناتی برای همکاری احتمالی آینده آنها و کشورشان وجود دارد. امیدوارم که دانشگاهیان پر تلاش و یا مدیران بالایی کشوری که ریشهی وجودیشان از این منطقه است و هنوز گوشه تعلق خاطری نیز به دیار پدری خود دارند بتوانند کمک و مساعدت کنند که حرکتی انجام شود و کاری را زودتر شروع کنیم.
ناگفته نماند از یک دو سال پیش که به این ایده و هدف فکر میکردم در سفرهای مختلفی که به ایران داشتهام در ملاقاتهایی که با دیرینه دوستان دانشگاهیم که مشغول کارهای آکادمیک و یا مدیریتی در دانشگاهها و یا موسسات مطرح کشور هستند داشتم و یا با دوستانی که در مدیریت بالای دولتی و یا شرکتهای تخصصی در تهران مشغولند، درباره این هدف و برنامه زیاد بحث و گفتگو داشتهام. در کلیت همه آنها به این ایده و هدف به دیده تحسین و تشویق نگاه میکردنند ولی وقتی از آنها می خواستم که به این «چگونه بتوانیم» برسیم جواب دهند و یا راهنمایی کنند که در ایران این چنین کارها را از کجا میتوان شروع کرد و به نتیجه رساند، تقریبا همه در جواب یک نظر مشترک داشتند. خودتان مردم منطقه از همه تواناتر و قابلتر هستید که جواب «چگونه بتوانیم» خود را بدون دوپینگ رانت و به شراکت گرفتن حضرات وشرکتهای رابطه و واسطه راه خود را پیدا کنید . فقط بایستی کمی با دقت و بیشتربگردید تا بتوانید فرمت و چهار چوب مناسب چگونه کار و تعامل کردن با اصحاب دولت و دین در این کشور پیدا کنید و یاد بگیرید ولی باید کاملا حواستان باشد که در این وضعیت اقتصادی و مالی کشور آنها شما را به سمت و سوی پروژههای مورد ضرورت و احتیاج خود آنها راهنمایی یا سوق ندهند که در بلند مدت تاثیری مثبت و فایدهای برای هدف و برنامه شما نداشته باشد، ضمنا اکثریتی هم از آنها خواهان آشنا شدن و همکاری فردی با مردمان منطقه برای پیش برد خواسته و هدف فردی وشخصی خود بودند. بعضی از آنها هم با زبان بیزبانی می گفتند در این کشور عدهای با هزار نقشه و رانت و موقعیت تحت عناوین مختلف نسبی و سببی به دین و دولت سعی میکنند خود را چاق و قبراق مالی کنند و از کشور با پول و ثروت در رودند حال شما واقعاً طرفه مردمان و نوادر ایرانیانی هستید که میخواهید بعد از یک صد سال دوری از ده پدریتان بخواهید با سرمایههای به دست آورده از زحمت و کار خود در خارج بیایید در چند شهرستان دور افتاده این کشور کارآفرینی و سرمایهگذاری کنید.
کسی از بهر کس ماتم نگیرد – خودت برخیز و بر خود ماتمی گیر (محیا)
لابد به قول محیای شیرین سخن چاره ای نسیت جز این که خودمان باید بر خیزیم و بیان کنیم، ایده مطرح کنیم، نقد کنیم و حتی جر و بحث کنیم تا بالاخره راه چاره و ساز و کاری برای این «چگونه بتوانیم» خود پیدا کنیم. لذا با عنایت به گفتهی محیا و با توجه به اشارات مقدمه مانند فوق از چگونگی پاسخهای دریافتی به فراخوان و به استناد به پاسخهای یکسان همه اساتید دانشگاهها و دستاندرکاران کار و سرمایه که تاکید داشتند بهتر و تواناتر از خودمان مردم منطقه در کشور کسی نیست که به «چگونه بتوانیم» خودمان برای رسیدن به هدفمان کمک کنند. لاجرماً ضرورت دارد که هر چه زودتر کار بحث و گفتگو را آغاز کنیم تا کمکم شاید بتوانیم به همکاری مشترک و اقدام عملی هم برسیم. من به سهم و سعی خویش از این نوشته به بعد کوشش میکنم آنچه برای شروع کار و یافتن پاسخ به این «چگونه بتوانیم» مفید، ضروری و عملی میدانم را به قدر وسع دانش و تجربه خود و مشاورت با همزبانان خیر و سرمایهداری که در دبی هستند آنچه میدانم بیان کنم و بنویسم و برای بیشبرد نظر و ایدهام تا آنجایی که مقدور باشد تلاش خواهم کرد امکانات سخت و نرمافزاری آن را فراهم کنم البته این بستگی دارد به واکنش مثبت علاقمندان به این فراخوان در نقد و بررسی پیشنهادها و اقدامات عملی آنها برای شروع همکاریهای مشترک و کاربردی پیشنهادها در کل منطقه.
از کجا و چگونه می توانیم هم اندیشی و همکاری مشترک را آغاز کنیم
خوشبختانه از اولین روزی که این فراخوان در سایتهای منطقه منتشر شده ضرورت و نیاز آن در کل شهرها و بخشهای منطقه بخصوص از طرف فعالین کار وسرمایه در خارج و داخل کشور با تایید و تشویق روبرو شده و تقریبا میتوان گفت نیاز و کمبودی که همگان به آن آگاهی داشتهاند و دغدغه فکری و فعالیتهای عملی خیلی از فرهیختگان، خیرین و سرمایهداران کل منطقه بوده است، نیرو و جان دوبارهای گرفته است تا آنجایی که اغلب مسئولین و فرمانداران شهرهای مختلف منطقه به تکاپو و کوشش مضاعف وا داشته و در این رابطه در فرصتهای و مناسبات مختلف بر موضوع کارآفرینی و سرمایهگذاری فراوان داد سخن داده و نشستهایی هم با استان هرمزگان داشتهاند از تبلغ و تعریف شهرکهای صنعتی تا میز و یا اطاق فکر کارآفرینی و سرمایهگذاری در فرمانداریها.
کافی ست شما به اخبار منتشرشده در آفتاب لارستان در ۱۳ ،۱۴ ،۲۲، ۲۳ آذر و ۸ دی در ارتباط با بیانات فرمانده محترم لارستان در امر سرمایهگذاری و تشویق، ترغیب، تسهیل کار، هماهنگی، پشتبانی و دهها سخن و قول در این وادی مورد بحث بنگرید. همهی این گفتهها و تلاشها نشان این است که فراخوان اثرگذاری خود را داشته و بایستی از امروز پیگیری بیشتری داشته باشیم. در اینجا ناگفته نگذارم و یا به قول اهل قلم و فرهنگ خود سانسوری نکنم من هم مثل اکثریتی از خوانندگان باور ندارم که مسئولین دولتی بتوانند در این موضوع کاری در خور برای منطقه انجام دهند و یا کمکی بکنند، در وضعیت فعلی اقتصادی و مالی کشور که روزانه فریاد وزیر اقتصادی و دارایی کشور نیز بلند است به قول گراشیهای قدیم که میگفتند «اگر کوزه و یا خمره ای نشکنند آب آوردن پیشکششان باد» گویای وضعیت فعلی ماست با اصحاب حکومت و دین در سرمایهگذاری و کارآفرینی در شهرستانهایمان. با وجود این که من به حمایت دولت از سرمایهگذار و کارآفرین در کلیتش اعتقاد عام ندارم ولی چون ما میخواهیم در ایران بحث سرمایهگذاری و کارآفرینی را پیش ببریم بایستی با دقت و حوصله به نقش و جایگاه دولت و خواسته خود از آنها بپردازیم و سعی کنیم طوری حرکت کنیم که دردسرهایمان حداقلی شود و یقینا آنها هم کمک خواهند کرد. اگر شاهد باشند که ما تلاشی جدی و کوششی ساعی آغاز کرده باشیم. به این مسئله مهم در چگونگی همکاری و همیاری با دولت در مبحثی مستقل به قدر درک و فهم خود در آینده به آن خواهم نوشت.
همانگونه که همگان میدانیم و آگاه هسنیم شروع و همکاری مشترک و یا انفرادی سرمایهگذاریهای کلان، قابل توجه و پایدار که بتواند عدهای بیشتر را به کار گیرد در مرحلهی اول بسیار مشکل و شاید گفت غیر ممکن به نظر میرسد مسائل، عوامل و دلیلهای مختلف مالی، اقتصادی، فرهنگی، تاریخی، اجتماعی، سیاسی و رقابتهای فزونخواهی و خودبزرگبینی در منطقه وجود دارد که مشکلزاست و فعلاً جای بحث این موضوعها نیست ولی بالاخره باید روزی یک به یک با آنها روبرو شویم و از سر راه برداریم. مثلا شما دقت کنید: شهر خور در جنوب لار که امروزه تقریبا از هر طرف به شهر لار متصل است و مردمانش هم یکی از موفقتترین، مستقلترین و ثروتمندترین مردمان منطقه هستند بخواهند با همکاری عدهای از مردم لار یک پروژه سرمایهگذاری مشترک و یا عام المنفعه بزرگی انجام دهند که حداقل یک صد نفر در آن به کار مشغول شوند. فکر میکنید در حال حاضر چقدر امکان همکاری و عملیاتی شدن این پروزه خواهد بود؟ من با شناختی که از مردم ثروتمند و سرمایهدار خور در حوزه خلیج فارس دارم اگر نگویم غیر ممکن است ناچاراً باید گفت امکان کمی دارد با وجودی که یقین دارم خوریها پول و سرمایه را دارند و خواست بکارگیری آن هم در پروژهای سرمایه ای و یا عام المنفعه هم است. حال چرا کار مشترک با نزدیکترین مردمان به خودشان یعنی لار مشکل به نظر میرسد برمیگردد به عوامل و دلیلهایی که اشاره شد و چه خوب است فعالین و خود بزرگخواندههای فرهنگی، سیاسی و مدنی شهر لار کمی بیشتر بیندیشند و راه چاره پیدا کنند تا همکاری و تشریک مساعی مشترکمان بیشتر و آسانتر گردد.
وقتی یک همکاری مشترک سرمایهگذاری بین لار و خور مشکل به نظر برسد بنابراین نمیتوان فی البداهه برای منطقه نسخه صاذر کنیم که فلان صنعت و یا بهمان پروژهی تولیدی خوب است و فلان فرمانداری پروژه را تصویب کرده و موافقت اصولی برای فلان جا صادر شده و آقای حعفرپور نماینده محترم مجلس و یا فلان شخص هم در تهران پشتش است، حال شما سرمایهداران علاقمند از خلیج بیایید و پول بدهید تا کار شروع شود و منطقه را متحول سازیم. خیر این نوع دید و برخورد مکانیکی منطقه را متحول نمیکند و کاری در خور بوجود نمیآورد. به قول گراشیهای قدیم این کار «هزاران شمّه میخواهد به غیر از فهم و دانایی» من داشتن فهم و دانایی را در اینجا برای همگان از مسولین، دانشگاهیان و تحصیلکردگان علوم مهندسی، صنعت، اقتصاد، مالی و غیره را دانسته فرض میکنم و بالطبع سرمایهداران منطقه هم خود استاد و مجرب هستند. حال باید دنبال هزاران شمّهاش باشیم یعنی حالا باید بحث و حرفمان این باشد که از کجاها و چطوری شروع کنیم تا کمکم بتوانیم جلو برویم تا به آن «چگونه بتوانیم» برسیم و کاری را پیش ببریم.
من دوست دارم به عنوان یک مشاور تجربهدار در سرمایهگذاری و کارآفرینی پیشنهاد دهم بیاییم کار را از موضوعات و پروژههایی شروع کنیم که بیشترین اشتراکات و نیازهای نسبی همه منطقه در آن باشد و کمترین موانع و مشکلات تاریخی، رقابتی و اجتماعی در آن نمایان شود یا در آن کمتر باشد. جا و محل همکاری و هم فکری برای همه بخشها و شهرستانهای منطقه در آن به هر نحوی که خودشان مایل باشند هر چند اندک مسیر باشد. به زبان دیگر بیایم همه را برادرانه به بازی بگیریم حتی اگر توان و وسعشان هم کمتر از دیگران باشد. بخصوص از خودمحوری و خودبزرگبینی و قیممآبی تا آنجایی که بشود جداً پرهیز نمایم. اینها رمز و رموز موفقیت است.
گفتگوی جوانانها، تنها امید
در شروع کار برای این که کمتر درگیر موانع شهرمحوری و خودبزرگبینی شویم بهترین روش شروع همکاری و هم اندیشی استفاده و بهرهگیری از نیروهای تحصیلکرده و علاقمند به کار و کوشش و جستجوگر است که هم اکنون در همه بخشها و شهرستانها فراوان هستند و در انجمنها و تشکلهای مختلف مردمنهاد (NGO) فعالیت می کنند و یا دوست دارند به صورت تشکل هم فکر و هم سنخ دور هم جمع شوند و روی یک موضوع خاص مورد نظر خود کار کنند. این تشکلهای موضوع محور با خلاقیت و پشتکار داوطلبانهای که دارند قادر خواهند بود با اقل پشتیبانی مالی و سرمایهای آغازگر و شروعکنندگان همکاری و هماندیشی سرمایهگذاری و کارآفرینی بشوند. اساس و شروع کارمان این جوانان علاقمند باشند و ما سرمایهداران سعی کنیم به گونهای در شروع کارشان مشوّق و اسپانسر مالی آنها شویم. این گروههای همگن و همسنخ که گرد موضوع خاص موردعلاقه خود داوطلبانه جمع شدهاند یا خواهند شد را کمک کنیم که در موضوع مورد علاقه خاص خود بیشتر مطالعه و کار کنند و با همسنخان خود در شهرها و بخشها و حتی روستاهای کل منطقه تماس بگیرند و همکاری کنند و در نهایت از دل همین جمع شدهها از شهرستانها و بخشها مرکزیت و اتاق فکر خود را حول محور موضوع کاری به وجود آورند و کم کم موضوع انجمنشان را کاربردیتر، عملیتر و علمیتر بررسی و مطالعه کرده و پیش ببرند. چون ایجاد و حرکت این گروهها یا انجمنها یا هر اسمی که باشد در بدو تاسیس گروه تشکلی غیرانتفاعی و کمهزینه خواهد بود و هر داوطلب علاقمندی از هرجایگاهی اجتماعی که باشد؛ از بازنشسته و تجربهدارهای پست و مقام دولتی، افراد شاغل در بخشهای دولتی و خصوصی، دانشجویان دانشگاههای مختلف داخل و خارج، جوانان شاغل منطقه در کشورهای جنوبی خلیج فارس و افراد مختلف میتوانند به راحتی و علاقمندی در آن گروه شروع به همکاری و فعالیت کنند.
این گروهها که هدفمحورند صرفا حرکت و کار خود را بر محور علاقه، توان علمی، تحقیق و توان کاری اعضای خود بنا نهاده شده اند و در شروع کار هم اعضای آنها دنبال حقوق و معاش بالایی برای همکاری کردن نیستند و اکثریت افرادشان پاره وقت و داوطلبانه در اختیار دارند به راحتی می توانند یک یا چند اسپانسر مالی و یا سرمایهدار حامی مالی برای همراهی خود از بین سرمایهداران علاقمند و خیرین منطقه پیدا کنند. زیرا حامیان مالی آنها شاهد خواهند بود که چگونه این جوانان با علاقه و جدیت کار داوطلبانه میکنند و به راحتی قبول خواهند کرد که با آنها همراه شوند تا به مراحل بعدی سرمایهگذاری و کارآفرینی برسند. حال این بستگی به هدف و موضوع این تشکلها دارد که در حرکت خود بخواهند به کجا برسند و در آینده منطقه دنبال چه خدمات و یا تحولی باشند. چه بسا شاید از دل و یا همراه این نوع تشکلهای هدفمند روزی دهها شرکت تولیدی، صنعتی، تجاری و خدماتی درگوشه کنار سر بر آورد و همین افراد علاقمند و داوطلب امروز، مدیران و صاحبان فردای آن شرکتها شوند. باور بفرمایید در دنیا اکثر شرکتهای تولیدی، صنعتی و خدماتی بزرگ و موفق دنیا از این گونه گردهمایی و علاقه داوطلبانه چند نفری و با دست خالی شروع شده است. کافیست جستجویی در چگونگی بوجود آمدن شرکتهای معروف دنیا در اینترنت داشته باشیم تا به کار و تلاش این جوانان امیدوارتر شویم.
شماره آینده به چند نمونه از این نوع گروهها و انجمنها که هم اکنون در بخشها و شهرستانهای منطقه تشکیل شده و وجود دارند و همچنین تشکلهایی که میتوانند به وجود آیند اشاره خواهم کرد و توضیح خواهم داد که این تشکلها در حرکت خود چگونه خواهند توانست مشارکت و همکاری همه شهرها، بخشها را داشته باشند و در آینده و در مسیر حرکت خود و از بطن این انجمنها چه شرکتهای صنعتی و کارآفرینی مختلف و متنوع و حتی بانک کهن پارسیان برای منطقه (فکر و ایده تاسیس بانک برای منطقه پیشنهاد چند دوست بستکی است که خودشان از مدیران رده بالای بانکهای اماراتی و خارجی هستند میباشد) بوجود آورند. من خود و چند نفر از سرمایهداران خوش فکر به جد علاقمند به کار این گروهها هستیم و سعی خواهیم کرد با آنها همکاری فکری و تدارکاتی مالی داشته باشیم. در نوشتههای بعدی به تفصیل توضیح خواهم داد که چگونه میتوان از پتاسیلهای و توان بالقوه آنها برای تغیبر و تحول، پیشرفت و توسعه، مشارکت و همکاری شهرستانها و بخشهای همجوار استفاده کرد و خود آن افراد هم چگونه خواهند توانست در آینده روزی مدیران و صاحبان کار و سرمایه همان فکر و علاقه خود باشند. فراموش نکنیم که ما بخشی از ایران هستیم و بالاخره روزی سیاستهای اقتصادی، مالی و روابط بین المللی این کشور تغییر خواهد کرد و تا رسیدن به آن روز وقت و فرصتی است برای این گروهها که آمادگیهای لازم را بدست آورند تا به وقت مناسب مهیا و آماده باشند.
حافظ
۲۴ فروردین ۱۳۹۶
درود بر بزرگمرد عرصه ی اقتصاد و اندیشه
روز ها ی فروردین به کام
مقاله ی ارزنده ی« جوان ها تنها نقطه ی امید……» شما رو مطالعه کردم.
شما بدرستی از فکر منطقه ای و هم اندیشی و همکاری مشترک و پرهیز از شهرمحوری و قیم مأبی گفته بودید، مطمئنا شما از موازی کاریهایی اقتصادی، خدماتی و حتی موارد عام المنفعه که در منطقه صورت میگیرد اطلاع داشته و به آنها اشراف کامل دارید، تمام اینها به خاطر شهراندیشی و عدم فکر منطقه ای است، و بدلیل تراکم کم جمعیتی در منطقه، هرچه این کارهای موازی بیشتر انجام میشه، ورشکستگی های بنگاه های اقتصادی، بهداشتی و درمانی، فرهنگی و… بیشتر صورت می گیرد.
حتما میدانید حدود ده بیمارستان در منطقه روز به روز مجهز تر میشوند ولی هنوز از وجود متخصصانی که ما را از مراجعه به مرکز استان مستغنی کند، بهره مند نیستیم، و خیرین منطقه ناچارند برای حفظ وضعیت نه چندان مطلوب آنها، هرساله میلیاردها تومان سوبسید بپردازند، و یا با کارهای موازی غیر ضروری و مطالعه نشده در امور اقتصادی و صنعتی از بیست سال پیش چندین شرکت بزرگ تولیدی به مرز ورشکستگی رسیده اند، و عملا تعطیلی آنها را شاهد بوده ایم. و اگر ارزش افزوده ی زمینهای آنها، که آنهم ناشی از وضعیت بحرانی اقتصاد کشور است نبود، مشکلات سرمایه گذاران دوچندان میشد.
ولی اگر به جای واگرایی(شهرمحوری) که شما بدرستی اشاره کرده اید، به همگرایی رو می آوردیم، و منطقه ای می اندیشیدیم، مطمئنا نگرانی بجای آن بزرگوار هم مرتفع میشد.
اخیرا در ملاقاتی که بایکی از خیرین بزرگوار اوز داشتیم، ایشان اعلام کردند اوزی ها میخوان بیمارستان رو توسعه بدن و حتی من شنیدم میخوان دستگاه «ام آر آی» بخرن( چیزی که دو دستگاه اون در لار و گراش با قیمت ۳۰ میلیارد تومان وجود داره ولی هیچکدوم بدلیل هزینه های گزاف متخصص بصورت هر روزه خدمات رسانی نمیکنن) ، اینجور فکر کردن مختص اوزیها نیست، بلکه همه ی شهرهای ما دچار چنین وضعیتی هستند.
حقیقتا لازمه پیش از هرگونه اقدام اقتصادی کلان، که دو فقره از اون در آینده ی نزدیک قراره در گراش انجام بشه، باید روشنگری های فرهنگی تقویت بشه، و دقیقا مطابق نظر اون بزرگوار، با حمایت از جوانانی که در قالب NGO ها، به آبادانی منطقه امید دارن، چاره ای برای منطقه ی وسیع ولی با تراکم جمعیتی کم، اندیشیده بشه، تا این فرهنگ سازیها بتونه منطق منطقه ای اندیشیدن را برای سرمایه گذاران و خیر اندیشان و دلسوزان منطقه، تبیین کنه.
امید که منطقه ی غنی و در عین حال فقیر ما بتونه همچنان از رهنمودهای اون بزرگوار بهره مند باشه
در پناه حق
پاینده باشید
آیناز.غ
۱۸ فروردین ۱۳۹۶
احسنت به چنین طرز فکری.انشالله عملی بشه به سوی توسعه و رشد گراش.
تكنميتنيبخنشنخنش
۱۷ فروردین ۱۳۹۶
مطلب طولانی بود من که حوصله م نشد بخونم