هفتبرکه: الف ۸۰۷ که در جلسه ۹۰۷ انجمن شاعران و نویسندگان گراش روز پنجشنبه سیزدهم آبان ۹۵ منتشر شد، شامل دو شعر از مریم انصاری و سحر حدیقه و چند صفحه ثابت بود. این مطالب را اینجا میخوانید و کل نشریه را هم به فرمت پیدیاف میتوانید از اینجا دریافت کنید.
شعر
مریم انصاری
با همین دست، با همین انگشت
سر بریدیم گردن خود را
با همین دست هم به آرامی
خفه کردیم شیون خود را
با صدای بلند میپرسم:
ای تمام زنان مشکی پوش!
ما کجا جا گذاشتیم؟کجا؟!
آرزوهای روشن خود را؟!
ما کجا دست از جهان شستیم؟!
رنگها را خلاصهتر کردیم…
در گل دختران زنده به گور
دفن کردیم دامن خود را…؟!
ما کجا؟ از چهوقت ؟ترسیدیم
زن نبودیم و زندگی کردیم؟
گریه کردیم بعد هر آغوش_
رنج ناچار بودن خود را…
پشت یک حبس خانگی یک عمر
روحمان را مچالهتر کردیم
پرت کردیم با جنونی محض
توی یک رابطه؛ تن خود را…؟!
.
.
.
نقش گلدار پیرهنها را
هر کجا پاره شد، رفو کردیم
با رگ قلبهایمان هر روز
نخ کشیدیم سوزن خود را…
زندگی جنگ هم اگر باشد
جنگ کار زنان عاشق نیست!
ما که عمریست در دل این جنگ
دوست داریم دشمن خود را….
شعر
سحر حدیقه
مرگ در زهدان نمور دختری خانه دارد
که هر روز
مرواریدهای تور عروسی اش را به صدفها برمیگرداند
با ماهی ها سفر میکند
بوی تو را به خواب میبرد
مثل پرهای ققنوس
مثل پرهای معجزه در آتش میسوزاند
و مرگ
-به سادگی دینداریم-
از پس خنده های مست تو
در شیارهای ذهن مرده ام اسید میپاشد:
من پر از فریادهایی میشوم
که هر روز تو را در خودش نهان میکند
مثل پرهای ققنوس
صدایش تا نمورترین کهکشان
پرواز میکند
و انعکاسش
تا نهایت تکرار
اینستاگردی
یادداشتهای ۳:۲۱ نیمهشب
کل نشریه را از اینجا دریافت کنید.