بستن

بخش دوم: اعتقادی به علنی کردن اختلاف نظرها ندارم

این هفته حجت الاسلام حلاجی آخرین نماز جمعه خود را در شهر گراش خواند. این مصاحبه حدود هشت ماه پیش انجام شده است و می‌تواند بخشی از فعالیت‌ها و دیدگاه امام جمعه ده سال گذشته گراش را بازتاب دهد. مصاحبه پیش از این در شماره پنجم حمایت ویژه گراش منتشر شده است. بخش اول این مصاحبه را دیروز خواندید. اکنون به سراغ بخش دوم گفتگو می‌رویم که بیشتر جنبه سیاسی دارد.

امام جمعه هر شهری علاوه بر جایگاه مذهبی و فرهنگی، یک جایگاه سیاسی هم دارد. شما نقش خودتان را در این جایگاه چطور ایفا می‌کنید؟ یعنی با مسئولین شهر چطور همکاری می‌کنید؟

من تعبیر سیاسی رو تعبیر دقیقی نمی‌دانم. درست است که امام جمعه از طرف ولی فقیه منصوب می‌شود، ولی جنبه سیاسی به آن معنا را ندارد، و تعریف‌اش در شهر این است: مسئول امور فرهنگی و دینی شهر. و لذا اگر ورود به مسائل سیاسی هم پیدا می‌کنیم، از باب این است که بالاخره بحث سیاست ما از دین و فرهنگ ما جدا نیست. از این طرف توقع و انتظارات مردم از یک امام جمعه این است که بالاخره به مسائل اجتماعی و سیاسی هم ورود پیدا کند. واقعاً همه سعی من در این ۱۲ سال این بوده که تعامل من با مسئولین، تعاملی پدرانه باشد. من اعتقادی به علنی کردن مشکلات و اختلاف‌ نظرها ندارم، و معمولا به صورت خصوصی یا در جلسات تذکر می‌دهم. خیلی کم پیش می‌آید که مطلبی را عمومی کنم، و آن هم وقتی است که مساله مهم باشد و خواسته‌ی مردم هم در موردش زیاد بشود.

 مثلا یکی از گلایه‌های مردم این بود که در مورد وضعیت ارتقا و تاسیس ادارات گزارش کاملی ارائه نشده است و شما هم این را در نماز جمعه مطرح کردید. آیا بعد از آن صحبت‌ها، گزارشی در این مورد برای عرضه به مردم در اختیار شما قرار گرفت؟

من بارها در شورای اداری و بین مسئولین گفته بودم که پیگیر چارت تشکیلاتی‌تان باشید. یعنی دل‌تان را خوش نکنید به اینکه اداره‌ای راه‌اندازی کردید و رفت. نه اینکه مسئولین توجه نکنند، اما آن جدیت لازم را نداشتند. به نقطه‌ای رسیدم که شاید اگر مسائل از تربیون عمومی گفته نشود، فردا از منِ امام جمعه هم گله بکنند. من هم همان مسائلی که توی شورای مسئولین گفته بودم را در خطبه هم بیان کردم. این‌ها را به عنوان یک شهروند و به عنوان تذکر عرض کردم.

 فکر می کنید از میان اداراتی که هنوز به گراش نیامده‌اند، کدام واجب‌ترند؟

اداره فرهنگ و ارشاد خیلی لازم و ضروری است، منتها توده مردم گاهی دغدغه‌هایشان چیز دیگری‌ست. مثلاً اداره ثبت اسناد را خیلی بیشتر از اداره فرهنگ و ارشاد می‌خواهند، چون خیلی از مشکلات‌شان با این اداره حل می‌شود. من فکر می‌کنم اداره ثبت اسناد ضروری‌تر باشد. و فکر می‌کنم اگر اداره اطلاعات هم بیاید و مستقل شود، خیلی منافع خاصی دارد و خیلی از دغدغه‌های مسئولین را هم حل می‌کند.

 نقش امام جمعه گراش را در بزنگاه‏های تاریخی و سیاسی گراش، مثلاً واقعه‌ی ۲ تیر یا فرستادن نماینده به مجلس یا همین اتفاقاتی که بعد از شهرستان شدن افتاد، چطور می‌بینید؟

توقع مردم که امام جمعه بالاخره نمی‌تواند به این مسائل بی‌تفاوت باشد، توقع بجایی‌ست. اما در مورد مقوله‌هایی ذکر شد: بحث ۲ تیر، در ابتدای ورود من بود و یکی دو هفته‌ای بیشتر نگذشته بود که ما غافل‌گیر شدیم. من تا وقتی که می‌رفتم صورت مسئله را پیدا می‌کردم، آن اتفاقات افتاده بود. البته پیگیری‌های بعد از واقعه داشتم، و مخصوصاً به قوه قضایی مراجعه کردم که حق مردم حداقل گرفته شود.

و بعد مسئله شهرستان شدن و حوادثی که بعد از شهرستان شدن افتاد: از روز اولی که تلاش را شروع کردیم، دنبال ارتقاء گراش بودیم و اصلاً کسی در مخیله‌اش هم نمی‌گنجید که بیرم و اوز را هم به ما بدهند. ولی متاسفانه اتفاقاتی که بعدش افتاد، جنبه حیثیتی پیدا کرد. من از روز اول و تا امروز اعتقادم بر این است که این مسئله مشکل‌اش این بود که کسی از بیرون وارد شد، آن هم با حربه‌ی شورای امنیت و با سوء استفاده از این موقعیت. اگر این اتفاق نمی‌افتد شاید مسائل خیلی بهتر و آبرومندانه‌تر از این حل می‌شد. حتی حیثیت دستگاه قضایی و یا سیاسی و امنیتی استان هم زیر سوال رفت.

 در منطقه خیلی از شهرها و روستاها از اهل سنت هستند. گاهی دیده می‌شود که مداح‏ها و روحانیونی که از بیرون تشریف می‌آورند، صحبت‌هایی می‌کنند که برای این اهالی برخورنده است. فکر می‌کنید لازم است این صحبت‌ها مقداری سازمان‌دهی شود؟

تعامل بین شیعه و سنی توی منطقه در کل کشور زبان‌زد است. همان طور هم که رهبری هم در سفرشان فرمودند، ما تعامل‌مان در چهارچوب نظام تعامل خوبی بوده است. مواردی هم در گذشته اتفاق افتاده است، که یک موردش در زمان امامت جمعه حاج آقا اسماعیلی بود که بنده مدیر حوزه بودم، و یک سخنران آمد و حرف‌های خیلی تندی مطرح کرد و تنشی ایجاد کرد که واقعاً مساله‌ی تلخی بود و مسئولین شهر هم خیلی زود موضع‌شان را مشخص کردند. ولی در آن جریان واقعاً کسی قصدی نداشت. ولی موارد خیلی زیادی نداشته‌ایم، و باید جلوی همین تعداد کم هم گرفته شود.

 شما خبر ساخت مصلی را هم توی نماز جمعه مطرح کردید. با توجه به این که حسینه اعظم به ظاهر برای نماز جمعه کافی است و مراکز مذهبی زیادی هم در شهر وجود دارد، این سوال برای خیلی‌ها ایجاد می‌شود که چه ضرورتی دارد که برای ساخت مصلا هزینه شود؟

شاید درصد زیادی از بحث ساخت مصلی، بحث آینده‌نگری است. مثلاً در ماه رمضان، حسینه اعظم جواب‌گوی جمعیت نیست. و بحث دیگری که وجود دارد، یک سری محدودیت‌هایی است که با توجه به موقوفه بودن حسینیه و شرایط وقفی که آنجا تعریف کرده‌اند در حسینیه اعظم داریم. البته همکاری هیات امنای حسینیه تا الآن خیلی خوب بوده، ولی محدودیت‌هایی هم وجود دارد. مثلا ما می‌خواهیم مهد آدینه راه بیندازیم، ولی جا نداریم. یا می‌خواهیم یک سری برنامه‌های فرهنگی و تبلیغی اجرا کنیم، ولی محدودیت وجود دارد. حتی من معتقدم چرا فضای خالی توی حسینیه باشد، اما خواهرها جایشان جدا باشد؟

 بعضی‌ها اعتقاد دارند چون شبهه‌ی غصبی بودن زمین حسینیه اعظم وجود دارد، تصمیم به ساخت مصلی گرفته شده است. هستند کسانی که به این خاطر نماز جمعه نمی‌آیند، یا اینکه می‌آیند و بعداً نمازشان را دوباره در خانه ادا می‌کنند.

اینجا یکی بحث حکم شرعی است، که اگر یقین کردی که چنین مسئله‌ای واقعیت دارد، شما حق نماز خواندن در آنجا را نداری. و اگر یقین نداشته باشی، دو حالت دارد: یک وقت وظیفه داری دنبال بکنی؛ و یک وقت می‌بینی معتمدینی دارند آنجا نماز می‌خوانند، و موسس حسینیه هم آدم معتقدی است و نیازی به این قبیل مسائل ندارد. من اگر شک کنم، شک وظیفه‌ای نمی‌آورد و لذا من می‌توانم نمازم را بخوانم.

 شما خودتان هم این مورد را دنبال کرده‌اید؟ یعنی خودتان که آنجا نماز را ادا می‌کنید هم شک دارید، یا این مساله را مهم نمی‌دانید؟

نه این که بنده دنبال نکرده باشم. اولاً با خود آقایان در حسینیه صحبت کردم و گزارشی از گذشته دادند که طبق روال قانونی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی پیش رفته‌اند و زمین را بر اساس مجوز رسمی اوقاف گرفته‌اند. یک جلسه هم گرفتیم و حتی با افرادی که معترض بودند صحبت کردیم. ولی باز هم از هر دو طرف خواستم که بیشتر تلاش کنند تا این بگو مگوها حل شود.

 ولی مردم انتظار ندارند این مسئله را امام جمعه حل کند؟ اگر شما این مساله را حواله کنید به هیات امنای حسینیه، با ذهنیت مردم تباین ندارد؟

به هر حال، یک سری فعالیت‌هایی ما کردیم غیرعلنی بوده و شاید قابل بازگو کردن نباشند. ولی این خواست، خواست یک گروه خاص است، که من اسم‌اش را نمی‌گذارم اقلیت، ولی عمده‌ی مردم این دغدغه را ندارند. ورود شفاف ما شاید این مسئله را بدتر بکند.

 دفتر امام جمعه همیشه محل مراجعه مردم است. مهم‌ترین خواسته‌ی مردم در حال حاضر چیست؟

یک گروه بزرگ که محرومین هستند. مراجعین دیگر عمدتاً برای کارهای اداری مشکل دارند، یا استشهاد محلی دارند، و تا جایی که در حد توان‌مان باشد پیگیری می‌کنیم و بعضی اوقات نتیجه می‌گیریم و بعضی‌ اوقات هم نه. گله‌هایی که از ادارات وجود دارد را عمدتاً  به صورت تلفنی مطرح می‌کنند.

 الآن شما بیش از ۹ سال است که در گراش حضور دارید. با توجه به اینکه بعد از شهرستان شدن، انتظار عمومی هم نسبت به قبل بسیار زیادتر شده است، شما ۲۰ سال بعد گراش را چطور می‌بینید؟

عرض کنم که من به آینده گراش خیلی امیدوارم. گراش بسترهای آماده زیادی دارد، از جمله اقتصادی، مذهبی، حوزوی. در همه جهات می‌بینید که گراش مشکل خاصی ندارد و همه چیز آماده است برای پیشرفت. منتها همیشه موانعی هم هست. ما هر چه توی این چند سال پیشرفت داشتیم، به نظر من مدیون هم‌دلی و همکاری و وحدت نیروها و مسئولین و معتمدین شهرستان بوده‌ایم؛ و هر جا هم ضربه خوردیم و پیشرفت نکردیم، بنده معتقدم به خاطر اختلافات و بگومگوهای داخلی بوده است. اگر آنها را کنار می‌گذاشتیم وضع‌مان بهتر از وضعیت موجود بود.

سردبیر پایگاه خبری هفت‌برکه عضو هیات مدیره موسسه فرهنگی هنری هفت‌برکه گراش دکترای ادبیات انگلیسی از دانشگاه تهران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

0 نظر
scroll to top