گریشنا: با برگزاری سیامین مجمع عمومی انجمن شاعران و نویسندگان گراش و تغییراتی که در گروه دبیران پیش آمد، روند انتشار مجله ادبی «الف» در گریشنا با وقفهای ناخواسته مواجه شد. با عرض پوزش از خوانندگان، شمارههای ۷۵۳ تا ۷۵۵ به صورت متوالی هرروزه منتشر میشود، و از هفتهی آینده روند انتشار به روال سابق برخواهد گشت.
شماره ۷۵۳ «الف»، نشریه داخلی انجمن شاعران و نویسندگان گراش، همزمان با جلسه ۸۵۳ انجمن ادبی، روز پنجشنبه دوم مهرماه ۱۳۹۴ منتشر شد. مطالب برگزیده این شماره را میتوانید در ادامه بخوانید، و کل نشریه را نیز میتوانید به فرمت pdf از گریشنا دریافت کنید (کلیک کنید).
غزل
مریم انصاری
از من گرفتی اشتیاق چشمهایم را
این تیلههای مشکی پر ادعایم را
هی رد شدی مثل پلنگ از دشت آهوهام
تا محو کردی ذره ذره رد پایم را
در من زنی مغرور از دربار قاجار است
در تو قشونی که نمیفهمد بهایم را
با کفر چشمانت شبی پیغمبری کردی
صبحش که میرفتی عوض کردی خدایم را
آنقدر بی تو بیحواسم که تمام شهر-
با خود دواندم کفشهای تابهتایم را
آن قدر که یک بار هم بعد از تو یادم نیست
نوشیده باشم داغ و باب میل، چایم را
یک لحظه آرامش نخواهد داشت،میدانم
هرکس تصاحب کرد در قلب تو جایم را…
عزای عمومی
سحرالسادات حدیقه ۲۷/۶/۹۴
شرم
چکه میکند
از نگاه پنجره.
همه چیزی گرم نیست:
مرگ دارد تکه تکه در گورستان خاک میخورد
و عزای عمومی چشمهای من
و عزای عمومی کوچهها
و عزای عمومی تمام قصههاست
سیاهپوش حضور مردی
که پا در سراب شب گذاشت.
چکه میکند
پنجره
از شراب هفت سالهی زیباییام.
همه چیزی گرم نیست
جز مرگ
در اندام جوان زنی
که خواب را
از گورستانها به ارث برده
و میخندد
زیبا.
کتابخواری ۸
عارفه رسولینژاد
نویسنده: بهومیل هرابال Bohumil Hrabal
مترجم: پرویز دوائی
ناشر: نشر آبی
موضوع:
داستانهای چک
قرن ۲۰ م
تعداد صفحه: ۱۰۵
قطع: رقعی
نوع جلد: شومیز
نخستین سال نشر: ۱۳۸۳
نوبت چاپ: ۱۱ (۱۳۹۳)
محل نشر: تهران
قیمت: ۸۵۰۰ تومان
هانتا نامیست. سی و پنج سال است که در کار کاغذ باطله است و این «تنهایی پرهیاهو»، لاو استوریِ اوست؛ قصهی عاشقانهش با کتابهایی که چون نتوانستهاند از چنگ سانسور حکومت بگریزند، روانهی زیرزمین محل کار هانتا کردهاندشان تا بروند در دستگاه پرس و قصابی شوند. منتها همینقدر خوشسرنوشتاند این کتابها، که قصابی رئوف داشته باشند که میخواندشان پیش از نابودکردنشان: هانتا نامی که سی و پنج سال است که در کار کاغذ باطله است و ولع خواندن دارد و بابت شغلش لذت انهدام هم آموخته از کتابها؛ علاوه بر همهی آن آموختههای معمولی که کتابها میآموزندمان. و هانتا به توصیف خودش سبوییست پر از آب زندگانی و مردگانی، که کافیست کمی به یک سو خم شود تا از او سیل افکار زیبا جاری شود.
تنهایی پر هیاهو، تنها یک تکگویی پیوسته است از هانتایی که بُریده از اجتماع و به ظاهر به زیرزمین و دستگاه پرساش پناه بُرده و در باطن به ادبیات و نقاشی و فلسفه. تنهایی پرهیاهو نوشتهی بهومیل هرابال، نویسندهی محبوب چک، روایتیست از وضعیت فرهنگی-سیاسی جامعهی کمونیستی آن روزهای چک از زوایه دید کارگری ساده و روشنفکر و در خلال اندیشهها و خاطرههای او.
هرابال روزگاری در کار جمعآوری و بستهبندی کاغذهای باطله بوده– در وقت نگارش همین کتاب نیز-، و از این نظر خود همان هانتاست. و روزگاری نیز ممنوعالقلم بوده– در وقت انتشار همین کتاب نیز-، و آثارش به شیوههایی غریب منتشر و به دست مخاطبان پرشمارش میرسید و سختیها داشت تا به تعبیر میلان کوندرا شد «بهترین نویسندهی معاصر چک» و ادبیات چک به عقیدهای به پس و پیش از او تقسیم شد و از این نظر هرابال خود همان کتابهاییست که در دستگاه پرس خمیر میشدند به خاطر وجود ادارهی سانسور.
بهار ۸۳ بود که نشر آبی ترجمهی پرویز دوائی از این کتاب را منتشر کرد: ترجمهای که مستقیم از زبان چک صورت گرفته بود. چند سالی در ایران ممنوعالانتشار ماند و سال پیش به چاپ یازدهم رسید. چند سال پیش نیز احسان لامع به کمک نشر بوتیمار ترجمهی تازهای را روانه بازار کتاب کرد. توصیهی من اما، براساس شنیدهها، ترجمهی دوائیست.
شعروگرافی ۴۴
سمیه کشوری
کل نشریه را از اینجا دریافت کنید.