گریشنا: حجت‌الاسلام حسینی، امام جمعه‌ی گراش در خطبه‌ی نماز جمعه، به دیدار سفیر ایران در عربستان با مراجع قم اشاره کرد که در این این دیدار مراجع تقلید بر ضرورت اصلاح روابط دو کشور تاکید داشته‌اند.
به گزارش خبرنگار گریشنا نماز جمعه دهم بهمن‌ماه همااند جمعه‌های گذشته در حسینیه اعظم گراش برگزار شد. حجت‌الاسلام و المسلمین سیدرضا حسینی امام جمعه در خطبه نماز جمعه گفت:« ما با وجود این که باید مواضع انقلابی خود را حفظ کنیم اما می‌بایست عقلانیت و اعتدال را در موضع‌گیری‌های خود در راس مواضع در نظر داشته باشیم.»
او با اشاره به دیدار سفیر ایران در عربستان با مراجع اظهار داشت:« به رغم وجود اختلاف و تفاوت در دیگاه و مواضع رهبر دو کشور ایران و عربستان، هیچ گروهی نباید به دیگری اهانت کند، آن هم درست زمانی که دشمنان در حال تبلیغات گسترده برای شیعه‌هراسی هستند. زبان ملایمت و ملاطفت همه‌ی مشکلات ما را حل خواهد کرد و بهتر است در کاری که به ما مربوط نیست دخالت نکنیم و به متخصصانی که در آن زمینه فعال هستند رجوع کنیم.»
او در ادامه بیان داشت:«گاهی افرادی فکر می‌کنند که وزرا، تنها به فکر احیای منافع و زندگی خود هستند در حالی که صحبتها و فعالیت‌های آن‌ها برای کشور است و هیچ منافع شخصی‌ای ندارند. در واقع این مواضع مراجع و رهبر انقلاب است و ما باید عادت کنیم مواضع نظام و رهبری و مراجع که در خط و مسیر رهبری هستند را تنها از زبان ائمه‌ی جمعه که به فرموده‌ی رهبر معظم؛ در شهر‌ها و استان‌ها فقط ائمه جمعه، می‌توانند بیان‌کننده‌ی نظرات نظام و رهبری معظم آن باشند، بشنویم.»
حجت‌الاسلام حسینی؛ در راستای سخنان خود به صحبت‌های آیت‌الله مکارم شیرازی، آیت‌الله وحید خراسانی و آیت‌الله جوادی آملی استناد کرد و به نقل از این مراجع گفت: آیت‌الله مکارم شیرازی در این دیدار بیان داشت:«ما در موضع‌گیری‌ها به مواضع سران آن توجه کنیم نه به افراطیون رده‌ی پایین، ایشان ضمن انتقاد از تیتر برخی روزنامه‌ها افزودند: به رغم اختلاف نظر در دیدگاه‌ها‌ی رهبران دو کشور روابط ما باید اصلاح شود. چرا که کعبه قبله‌ی آمال همه مسلمین می‌باشد.»
آیت‌الله وحید خراسانی گفت:« اگر روابط ما با همسیه‌مان اصلاح شود تسهیل در امر همه شیعیان زائر صورت می‌گیرد، این امر موجب ثواب اخروی و دنیوی است. او با اشاره به آیه‌ای از قرآن فرمودند: اگر زبان ما زبان ملاطفت و ملایمت باشد همه مشکلات ما حل خواهد شد.»
آیت الله جوادی آملی نیز اظهار داشت که؛« اگر در جهان اسلام امر در دست انسان‌های عاقل باشد امور اصلاح می‌شود. لکن اگر در دست افرادی که لا یعلم یعنی کسانی که گروه خونی آن‌ها جعل است قرار گیرد هرگز امور اصلاح نخواهد شد در سمت ما چه لزومی دارد که برای مرگ کسی شادمانی کنیم؟ و این امر نه مستحب است نه واجب.»
امام جمعه‌ی گراش صحبت‌های خود را با بیان این که؛ هر کسی در اظهار نظر آزاد است و معنی آزادی بیان یعنی همین. در امور سیاسی باید به اهل آن که همان ائمه جمعه هستند مراجعه کرد، خاتمه داد.
با کدام ساز باید رقصید جنتی امام جمعه تهران در خطبه مرگ ملک عبدالله به مردم تبریک میگوید و هزاران توهین به پادشاه و مسولین عربستان میکند در گراش امام جمعه میفرماید نباید به کسی توهین کرد و روابط با عربستان را باید خوب کنیم . کدامشان راست میگویند
لطفا بحث دفتر امام جمعه و ابراز محبت امام جمعه محترم نسبت به خیرین را ام بنویسید. وقط میتونم در جواب مسولین شهرستان بخصوص امام جمعه محترم عرض کنم حیف خیرین شهر ما که به مسولین شهرستان اعتبار میدن و این قضاوت شما عادلانه نبود
“ما با وجود این که باید مواضع انقلابی خود را حفظ کنیم . امًا می بایست عقلانیت واعتدال رادر موضع گیری خود در راس مواضع در نظر داشته باشیم ” این یکی از فرمایشات نغز امام جمعه محترم گراش جناب حجت الاسلام حسینی در خطبه نماز جمعه گذشته بود . البته با کلی اندرز ونصیحت وفرمایشات درست وحسابی دیگر در ارتباظ با کشور عربستان وحکومتهای همسابه ایران با مدد گرفتن از فرمایشات مراجع محترم قم . باور کنید که توی این سه روز گذشته مخ ساروجی کاکا هی زور میزنه که بدونه یا بفهمه این فرمایشات در حسینیه گراش برای کی بود .کدام مخاطب خاص ویا شخصیتی مهمی در بین نماز گزاران حاضر بود که امام جمعه محترم قصد ارشادش داشته چون تمامی خظبه ایشان بکار بزرگان .سران وسروران سیاسی .نظامی .و…..غیره تهران نشین می خورد نه کاکاجیهای حاضر در حسینیه .که نه سر پیازند ونه ته پیاز . کله که ساروجی باشه به کمک کاکا نمیاد .اجبارا جریان را با کاکاجی دیگری که الحمدلله مخش گچی بود در میان گداشتم . گفت فلانی حرفهای آدمهای بزرگ حالی من وتو نمیشه ولی فکر می کنم امام جمعه محترم باید آقای شمیرانی باشه که منبرش حالی کاکاجی ها نمی شده . گفت اگر خسته نمیشی .بگم که کی بود چه می گفته . گفتم بگو .که گل می گی. گفت روایت کرده اند که حدود شصت سال قبل محرم افتاده بود چله تابستون اونم توی خشک سالی که همه برکه خشک خشک وتفتیده که عینه ویل جهنم شده بودند . بعضیها حتی ادعا داشتن که نون گپکشان (نان تنوری محلی گراش ) سر ظهر در برکه ها می پزند .بسیت روزی مانده به محرم بزرگان اون زمان در فکر آوردن واعظی .شیخی .روضه خونی برای دو ماه محرم وصفر بودند . چون اونسال شیخ رحمانی به سفر حج رفته بود وقرار یوده محرم در بحرین منبر رود . آقای سید حبیب هم هیچ وقت تابستونها به گراش نمی اومده .نه برقی نه آبی نه شربت ختکی آقا بیاید چه کاری بکند . خلاصه بالاجبار ماموریت به سه نفر از چیز دونهای اون دوره می دهند که بروند حضرت معصومه واعظی خوش صدا بیاورند که دو ماه مجالس آباد باشه . تاکید می کنند که آقا هم خوش صدا باشه وهم منبرش مثل آقای فلسفی باشد . آقای فلسفی معرفترین واعظ تهران در آن دوره بوده که دبدبه وکبکبه منبری داشته .خلاصه گراشیهای عزیز ومومن وظیفه خود انجام می دهند . شیخی خوش صدایی پیدا می کنند وقرار مدار تمام می کنند و او را با خود به گراش می آورند در گراش . به او می گویند در دهه اول در روز بایستی سه منبر در صبح داشته باشی .دو تا بعد از ظهر ودوتا شب . صدایتان خوب است و مثل آقای رحمانی اول منبر بایستی با صدای خوب مثل برنامه گلهای رادیو اشعار بزرگان با نوا یخوانید .اشعار سعدی ویا جاقظ آنهم اشعاری مثل “بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت “. بعد از نوا خواندن مثل آقای فلسفی باید وعظ کنی . سپس روضه . البته این نوع سبک روضه خونی در گراش دلیلی داشته چون برای یک واعظ خیلی سخت بوده که در روز هفت منبر یک ساعتی داشته باشد آنهم با کم وبیش همان آدمهای ثابت که یک روضه بدنبالش به روضه بعدی بروند . لدا آقای رحمانی جون خودش علاقه یه شعر داشته بخشی از منبرش با صدای خوش این گونه پر می کرده و روضه اش هم مثل سریال امروزی سیما پشت سرهم از اول صبح شروع میکرده وپایان اون روضه مثلا روضه حر در روز سوم محرم در آخرین منبرش در آخر شب تمام می کرده . شیخ مهمان بعد ازآموزش اولیه کار را شروع می کند . در قسمت شعر کم نمی آورد اغلب ار روی نوشته یک شعر تکراری در هفت روضه یومیه می خونده . اما آنچه ایشان را بنام آقای شمیرانی در یاد وحافظه گراش باقی می گدارد . وعظ فلسفی گونه شیخ بوده . بنده خدا ایشان فکر می کرده که بایستی منبر فلسفی تقلید کند . لذا در هر منبری که می رفته عینه کلمات وعظ فلسفی تکرار می کرده . به گراشیهای زیر منبر می گفته ای اشراف ای متمولین که هر روز از حجره تجارتتان از بازار بیرون می آیید وسوار بر کادیلاک آخرین مدل خود به سمت ویلاهای خنکتان به شمیران می روید .آیا در فکر خمس دادنتان هستید در فکر آخرتتان هستید واز اینگونه صحبتها . در روز اول همه گیچ ومنگ می شوند که این شیخ چه می گوید آن زمان مردم گراش اسم شمیران بگوششان نخورده بود تصور تهران وکادیلاک نداشته اند و این شیخ مهمان هر روز فرمایشات فلسفی برای پول دارهای شمیران نشین برای گراش بیان می گرده وهر روز هم مردم گیچتر می کرده . لذا مردم کراش ایشان را به اسم آقای شمیرانی بخاظر می سپارند . حال امام جمعه محترم ماست .
کاش در طول هفته ایشان تشریف می بردند بین اقشار مختلف مردم از شورا شهر گرفته تا جوانهای بیکار تجمع کرده در پیتزایی یا سلمو نیها . هر روز با قشری سنخی می گفت می شنید بعد جمع بندی می کرد وخظیه های می گفت که بدرد خلایق بخورد وراه گشای گره ای از صدها مشکلات شهر شود . والا هر آنچه ایشان فرمودند صدا وسیما بهترش به گوش ما می رساند .صلاح منبر خویش واعظان دانند .
احسنت بر امام جمعه دانا و با تدبیر شهرستان
دانشمند به تمام معنا فقط حیف ک قدر ایشون رو نمیدانیم و از پتانسیل ایشان استفاده نمیکنیم
ای کاش ما هم این چنین شخصیتی در شهرستانمان داشتیم