انجمن فیلم و عکس گراش: سوگواره عکس عاشورایی در دوره سیزدهم به شکل مجازی برگزار میشود. هر چند همچنان از همراهی یاوران همیشگی این سوگواره، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی گراش، شورای اسلامی شهر گراش و شهرداری گراش برخوردار بودیم اما ترجیح دادیم این بار از صفحههای مجازی شما را به دیدن شور و حال محرم گراش دعوت کنیم.
در این صفحه میتوانید ۲۰ عکس برگزیده سوگواره را مرور کنید و در اینستاگرام و واتساپ به عکسهای برگزیده خود رای بدهید.
در نهایت، داوران سه عکس منتخب را معرفی میکنند. همچنین از بین ۲۰ عکس راه یافته به سوگواره، با رای شما تا پایان روز جمعه ۱۴ شهریور ۱۴۰۴، عکس برگزیده مردمی انتخاب میشود.
هدیه ۴ میلیونی انتخاب مردمی از سوی بنیاد فرهنگی نوبهار اهدا میشود.
📷 عکس شماره ۱ : حسنا خواجی
✍🏻 مرثیهخوان به منبری تکیه داده که امیدها را زنده نگه میدارد. زن و مردهایی که پارچههای سرخوسبزشان را گره زدهاند به منبر، میخواهند نوای حسین به تکهپارچه بخورد و گره باز کند. نوای حسین، نگاهِ حسین است. و نگاه حسین، گرهها را به راحتی میگشاید. کافیست قلب، حسین را بشناسد. حسین با قلبها رفیق است. قلبهایی که با حسین رفاقت کند، مهیای معرفت میشود. معرفت پلهی بالاتر از مرثیهخوان مینشیند. معرفت به حسین هم گرهها باز میکند.
📷 عکس شماره ۲ : حسین وفاییفرد
✍🏻 نمیشود ایستادهقامت به سینه کوبید در غم حسین. کوچک و بزرگ آموختهاند که در داغ حسین، باید قد خم کرد. باید دستها را زیر قدمهای عزادار حسین به زمین کشید و به سینه کوبید. سینه زدن، در زدنِ درِ خانهی حسین است. در حسینیه اعظم، همه رسمِ در زدن را بلد شدهاند. چون همه حسینیاند.
📷 عکس شماره ۳ : هادی افشار
✍🏻مشکیپوشها، دور از همهی چشمها، حسینیه را آبوجارو میکنند. کُتل و ذوالجناحِ خونین حسین لحظاتی پیش از درِ حسینیه بیرون رفتهاند و حالا قرار است سینهزنان اباعبدالله قدم بر بال ملائک بگذارند.
📷 عکس شماره ۴ : محمدهادی فتاحی
✍🏻 حال که لبیک «یا حسین(ع)» به اهتزاز در آمده، سینهزنها شرافت را در قلب خود جای میدهند و رذالت را به زمین میکوبند؛ چرا که شریف همیشه پیروز است و حسینِ عاشورا الگوی شرافت.
📷 عکس شماره ۵ : نازنین شبان
✍🏻 در این دشت، هر سنگری یک کربلاست و هر نینوا، فریاد “یا حسین” سر میدهد. کودکی با فانوسی در دست، نشان از راهی روشن در دل تاریکی میکشد؛ راهی که حسینیان، قرنهاست در آن گام برمیدارند.
📷 عکس شماره ۶ : حسین جعفری
✍🏻 تا که پرسیدم ز قلبم عشق چیست؟
درجوابم این چنین گفت و گریست:
لیلی و مجنون فقط افسانه اند…
عشق در دست حسین ابن علیست…
📷 عکس شماره ۷ : نازنین شبان
✍🏻 اینجا اشکها بیصدا جاری شد و دیوارهای خانه با نوای یا حسین و یا رقیه لرزید – قطرههای اشکم -گرمای داغ وسوزان-حسینهای با نمای قدیمی حکایت از دریای غم واندوه دارد.
با نام حسین و عشق ارادت به اهل بیت حسین.
📷 عکس شماره ۸ : محمد هادی فتاحی
✍🏻بس که سوز تشنگی در کودکان افتاده است
اصغر شیرین زبانم از زبان افتاده است
هر زمانی که شدم تشنه اباعبدالله
آب نوشیدم و یاد عطشت افتادم
(سید رضا موید خراسانی – محمد باغدار)
📷 عکس شماره ۹ : سهیلا نوروزپور
✍🏻بچهها با پرچمهای سبز مثل یه نوید از زندگی و امید به آینده هستن. مردها با دمام زدن، یه حس حرکت و انرژی قوی به فضا دادن. مردها و زنها جدا وایسادن، که نشون میده همه به آداب و رسم احترام میذارن.
تو این عکس، احساس میکنم همه با هم یک دل و یک صدا هستن، همون شور و ایمان و همبستگی که محرم به ما یاد میده. هر ضربه دمام، مثل تپش قلب جمعه که تاریخ و زندگی رو با هم پیوند میده.
این لحظه برای من پر از حس زندگی، عشق و امیده.
✍🏻در خانهای کوچک، اما با دلی بزرگ، زنان گرد هم آمدهاند…
همسایهها، دوستان و اطرافیان، همه یک صدا اشک ریختند و به یاد امام حسین علیهالسلام و دختر خردسالش حضرت رقیه سلاماللهعلیها، روضه خواندند.
اینجا اشکها بیصدا جاری شد و دیوارهای خانه با نوای یا حسین و یا رقیه لرزید…
📷 عکس شماره ۱۱ : محمدهادی فتاحی
✍🏻پیر غلام به چه میاندیشد؟
شاید با خود میگوید که آیا در این عمر گذرا، توانسته ذرهای مانند حسین ابن علی(ع) و خاندانش سیرتی زیبا داشته باشد؟!
📷 عکس شماره ۱۲ : هادی افشار
✍🏻دمامزنها سربهزیر با ذکر حسین ماتم عزا را در خیابان جار میزنند. غرش عزا در خیابان میپیچد. به آسمان میرود. میخورد به پرچم. پرچمسیاهِ بالاسرِ دمامزنان تکانتکان میخورد. حتماً صاحبعزا دستهای دعا رو به آسمان گرفته و زمزمه میکند «خدایا! عزاداران پسرم…»
📷 عکس شماره ۱۳ : حسین جعفری
✍🏻محرم همصدا با خواهرت شد
رسول سورههای پرپرت شد
حسین هیهات من الذلهی تو
شعار امت پیغمبرت شد
📷 عکس شماره ۱۴ : حسنا خواجی
✍🏻گریهی زنِ گراشی شیونی حزنانگیز در خود نهفته دارد. حالا وقتی چادر هم بر سر انداخت، لرزش شانهها هم اضافه میشود. در و دیوار این خانه، هقهقِ زنان زیادی را در خود بهیادگار ضبط کرده. دیوار این خانه هم در غمِ گودال، شیون میکند و هقهق میکند. داغِ حسین، زمینوزمان را به هم میریزد. زن که جای خود دارد…
📷 عکس شماره ۱۵ : مسلم پورشمسی
✍🏻فرقی نمیکند آشپز موکب در طریق عشق باشی یا توی آشپزخانهی حسینیه اعظم گراش. عشق که باشد لای دود و دم دیگهای به جوش آمده هم دم و بازدم میکنی. این یک قاب از حاج احمد فیروزی آشپز معروف گراشی در صبح روز عاشوراست.
📷 عکس شماره ۱۶ : محمود ورزی
✍🏻چه شور شیرینی ست غم حسین
خوشا به حال سینه، در سوگ حسین یک ضربه قلب به او میزند یک ضربه دست…
📷 عکس شماره ۱۷ : سهیلا نوروزپور
✍🏻از بالا که به بادگیر و شهر نگاه میکنم، همه چیز آرام و ساکته، انگار زمان کند شده. اما پایین، خانه سیاهپوش شده و صدای روضه فضا رو پر کرده، نشون از غم و احترام به روزهای محرم.
این تصویر مثل دو دنیاست؛ یکی آرامش و سکوت شهر از بالا، و دیگری شور و حس عمیق عزاداری و یادبود در پایین.
حس میکنم این عکس، همون لحظهای رو نشون میده که گذشته و حال، زندگی و اندوه، با هم قاطی شدن و یه پیوند خاص درست کردن.
این ترکیب سکوت و صدا، تاریکی و روشنایی، حس عجیبی از احترام و دلدادگی به دین و فرهنگ ما به من میده.
📷 عکس شماره ۱۸ : هادی افشار
✍🏻کفنپوش و خونینتَن، لبخندبهلب دست بر شانهی شمر میگذارد. کسی چه میداند، شاید به شمر میگوید «اگر میشود دختربچهها را آرامتر کتک بزن…»
📷 عکس شماره ۱۹ : مجید افشار
✍🏻در دوردست کوهها بودند و در نزدیک زنان و کودکانی که پشت پرچم به صف شده بودند. کودک دمپاییپوش کمی به سرعت گامهایش افزود تا به پرچم بزرگ دست برساند. یک آن، یک لمس کوچک و یک حس بزرگ با هم در آمیخت. بعد باد آمد و پرچم به پرواز درآمد، کودک در آسمان خیالش بود.
📷 عکس شماره ۲۰ : فاطمه ابراهیمی
✍🏻شب شام غریبان همیشه غریبانه بوده. وقتی چراغها خاموش میشود و نور شمع محفل روضه را گرم میکند تا ته ماجرا را باید بخوانی. یعنی شب غریبانهای است. خانه قهرمانخان این آئین سنتی را با پارچه توری سبز رنگی که روی روضهخوانهایش میاندازد برای ما جوانترها که آئینهای قدیمی را ندیدهایم حزنانگیزتر میکند. اینجا خانه قهرمانخان اقتداری است.