هفتبرکه – مبینا پزشک: در روز جهانی مبارزه با مواد مخدر، با مردی که با موفقیت اعتیادش را پشت سر گذاشته و به زندگی برگشته است به گفتگو نشستیم. شنیدن تجربههای این فرد همانند آژیر خطری است که همه ما را به پیشگیری از افتادن خودمان و اطرافیانمان در این بلای خانمانسوز وا میدارد.
آقای «ع» ۴۳ سال سن دارد. او چندین بار سابقه ترک اعتیاد ناموفق داشته است اما حالا ۳ سال و ۳ ماه و ۲۵ روز است که زندگی سالمی را میگذارند. آنها که از این بلا جان به در میبرند، تعداد روزها و حتی ساعتهای پاک بودنشان را هم به خاطر میسپارند. او در این باره میگوید: «من از ۱۸سالگی، یعنی از دوره راهنمایی، درگیر اعتیاد شدم. آن زمان نمیدانستم که این اعتیاد یک نوع بیماری محسوب میشود. یک خلأ درونی داشتم که اعتیاد آن را کامل میکرد.»
او تجربههای ناموفقش از ترک اعتیاد را هم مرور میکند تا نشان دهد این کار با تمام سختیهایش، ممکن است: «من ترکهای زیادی داشتم. بعد از ترک اولیه شروع کردم به مصرف تفریحی مواد، بعد از آن استفاده هفتهای یک بار از مواد. اما هر بار بیشتر از قبل درگیر این اعتیاد میشدم. به قول شاعر، صد بار اگر توبه شکستی باز آی. من باز هم تلاش کردم که سرانجام ترک اصلی من سال ۱۴۰۱ بود «.
او مواد مصرفیاش را نیز برشمرد: «اعتیادم از دزدیدن نخ سیگار از جیب پدرم شروع شد. بعد از آن از مواد سبز استفاده میکردم، همانند حشیش، ماریجوانا و گُل (مواد سبز موادی است که پایه گیاهی دارد). بعد از گذشت پنج سال، از مواد سیاه و زرد استفاده کردم مثل تریاک و شیره. (مواد سیاه و زرد سنتی هستند). این مواد خیلی زود انسان را گریبانگیر میکند. پس از آن از مواد صنعتی استفاده کردم همچون هروئین، کاکوئین، شیشه (مواد صنعتی روانگردان است و بیشتر از جسم و جان آدمی، در مغز او تأثیرگذار است).»
او از سختترین چالشش در دوره اعتیاد نیز گفت: «از همسر سابقم پسری داشتم. در دادگاه پسرم را هنگامی که نوزاد بود از من جدا کردند و این موضوع برای من بسیار دردناک بود.»
«ع» از انگیزه ترک اعتیادش گفت: «من شبها در خرابههای گراش میخوابیدم. خانوادهام مرا طرد کردند. من هم از زندگی خسته شده بودم. روزهایم تکراری و بیمعنی بود. با خودم گفتم من باید این اعتیاد را ترک کنم. یا به زندگی سالم بگردم یا بمیرم. ۶ ماه تمام برای ترک درد کشیدم اما لطف خدا با من بود و من توانستم از این چالش گذر کنم.»
او از احساسش پس از ترک میگوید: «انسانی مسوؤلیتپذیر شدم. به زندگی امید دارم. مجدد ازدواج کردم و حتی پسرم بعد از ۱۷ سال به نزدم بازگشت. با شوق در جلسههای NA شرکت میکنم و سپاسگزار خداوند هستم که توفیقی دوباره به من عطا کرد. (انجمن معتادان گمنام یا جلسات NA مخصوص افرادی است که اعتیاد را ترک کردهاند و از تجربهها و چالشهایشان میگویند و با هم مشارکت دارند).»
توصیه «ع» به افرادی که اعتیاد دارند این است: «بپذیرید که اعتیاد دارید. نیمی از مشکل افرادی که در دام اعتیاد افتادهاند این است که نمیپذیرند که معتاد هستند. عاقبت اعتیاد یا زندان است یا تیمارستان یا مرگ. در جنگ مواد مخدر، تسلیم شدن یعنی برد. درست است که جدا شدن از این اعتیاد درد دارد اما میشود پاک زندگی کرد و به زندگی امیدوار بود. از نظر من فرد معتاد مجرم نیست فقط بیمار است که با حمایت خانواده میتواند این روزها را پشت سر بگذارد.»
او مهمترین قشری را که خطر اعتیاد تهدیدشان میکند، نوجوانان میداند: «به نظر من قشری که اعتیاد در کمین آنهاست، نوجوانان هستند. امروزه چیزی که نوجوان را به شدت با خود درگیر میکند، استفاده از سیگار الکترونیکی یا ویپ است. نوجوان فکر میکند هیچ گونه عوارضی ندارد اما چنین نیست و عوارض آن به زودی نمایان خواهد شد.»
از نظر «ع» بهترین راه برخورد با افرادی که در دام اعتیاد افتادهاند، چنین است: «حمایت خانواده بسیار مهم و تاثیرگذار است. خیلی از خانوادهها آگاهی چندانی از چگونگی برخورد درست با فردی که دچار اعتیاد شده است ندارند. سعی کنید به احساس و نیاز فرزندتان توجه کنید.»
او صحبتش را با دعایی کوتاه به پایان رساند: «خداوندا آرامشی عطا فرما که بپذیرم آنچه را که نمیتوانم تغییر دهم. امروز زندگیام را به تو میسپارم، مرا در بهبودیام راهنمایی کن و به من نشان بده که امروز تا امشب چگونه زندگی کنم.»