هفت‌برکه – راحله بهادر: نوجوان‌ها از پرسه گریزانند و آن را گاهی مرده‌پرستی می‌دانند؛ در مقابل، میان‌سالان اصرار دارند هیچ پرسه‌ای را از دست ندهند؛ و برای سالخوردگان پرسه و تشییع جنازه یک وظیفه‌ی واجب است. گویی هر چه آدم‌ها به مرگ نزدیک می‌شوند عشق آن‌ها به پرسه بیشتر می‌شود. اگر جوان‌ترها تجربه عمیق‌تری از پرسه و کارکرد آن داشته باشند درک خواهند کرد که پرسه چیزی بیش از عزاداری است. در دل هر پرسه، صدها پیوند است که آدم‌ها نقش‌شان را در خانواده و جامعه‌ی خود، ایجاد، تثبیت، بازی و بازآرایی می‌کنند.

مطالعه‌ی آیین‌ها بخشی از مطالعات فرهنگی-اجتماعی برای کندوکاو در «فرهنگ مردم» و پی بردن به چرایی و سازوکار این آیین‌ها و نقش اجتماعی آنها است. در این یادداشت به بخشی از کارکردهای پُرسه و آیین سوگواری در گراش و امکان تقویت ارتباطات اجتماعی، خویشاوندی و حتی فراخویشاوندی از طریق آن توجه داریم.

Joom 10 Porseh 1

آیین چیست؟

برای خوانش آسان‌تر و فهم دقیق‌تر موضوع، به نظر می‌رسد تعریف آیین و کارکرد آن لازم است. آیین‌ها (Rituals) پدیده‌های فرهنگی و گردهمایی‌های اجتماعی کهن و دارای الگوی مشخص هستند که مردم پدیدآورنده‌ی آن هستند و به آن شکل می‌دهند و معمولا با کنش‌های فردی مشترک که مربوط به ماهیت و ساختار آن آیین است، هدفی جمعی را دنبال می‌کنند. آیین، مراسم‌های آشنایی را در حوزه‌ی خانوادگی و خویشاوندی آن به ذهن ما می‌آورد؛ عروسی، عزاداری، جشن تولد و بسیاری آیین‌های بزرگ و کوچک دیگر که افراد یک اجتماع با درک مشترک و احساس تعلق نسبت به آن آیین، در آن مشارکت می‌کنند تا «حضور» خود را بین اعضای گروه و پیوندِ بین خودشان را در نقطه و موقعیتی خاص خاطرنشان کنند.

با در نظر گرفتن تفاوت‌ها، تکثر و شباهت‌های تعریف آیین از دیدگاه‌ها و نظریات گوناگون، این تعریف از جن اسنوک دارای اجزای مورد نیاز برای این یادداشت است. او در کتاب نظریه‌سازی آیین‌ها: مسائل، موضوعات، رویکردها، مفاهیم (۲۰۰۶) می‌نویسد: «آیین یک سیستم فرهنگی ساخته‌شده از ارتباطات نمادین است. این سیستم از توالی‌های تکراری و مرتب از کلمات و اعمالی ساخته شده که اغلب به ابزارهای متعدد بیان می‌شوند و محتوا و چیدمان‌شان به درجات مختلف با تشریفات (متعارف بودن)، کلیشه (استحکام)، تراکم (هم‌جوشی)، و افزونگی (تکرار) مشخص می‌شود» (۶).

می‌توانیم بگوییم مهم‌ترین ویژگی یک آیین، ایجاد پیوند اجتماعی و گروهی در آن است؛ مجموعه‌ای از کنش‌های گروهی حول یک مفهوم تکراری به نام آیین با ساختاری که برای شرکت‌کننده آشنا و متعارف است و افراد یک گروه یا اجتماع آن را انجام می‌دهند. آیین‌ها کارکردهای متفاوت فرهنگی، اجتماعی، دینی، سیاسی و قومی دارند. در این یادداشت با نگاهی اجتماعی، به آیین پُرسه (Porsah/Porseh) در گراش می‌پردازم.

آیین‌: کنش‌ گروهی در بقای پیوند جمعی

احتمالا همه‌ی ما در زندگی شخصی‌مان، مرگ، مناسک و معانی پیرامون آن را از خاکسپاری تا مجلس ترحیم و تسلیت در ارتباطی دور یا نزدیک تجربه کرده‌ایم. همه‌ی این مفاهیم حول «آیین سوگواری» جمع می‌شود که در هر فرهنگ منحصربه‌فرد است اما می‌توانیم اشتراکاتی نیز بین آنها ببینیم.

آنچه که در مورد آیین‌ها از جمله آیین سوگواری و پُرسه در گراش اهمیت دارد این است که این آیین‌ها فقط تکرار اعمال و کلماتی کلیشه‌ای و متعارف در موقعیت خاص خود نیستند، بلکه اثرات آن است که در جامعه اهمیت دارد. ماندگاری یک آیین وابستگی حیاتی به اثر آن در اجتماع دارد. این تاثیر می‌تواند حس همدلی، همبستگی، غلبه بر ترس، شادی مشترک و بسیاری آثار دیگر باشد. این تاثیرات است که یک آیین را تبدیل به کنش موثر در جامعه و آن را تقویت یا تضعیف می‌کند و افراد، درون آن هدفی را جستجو می‌کنند؛ و در مقابل، آن آیین نیز با ساختار و تشریفات تعریف‌شده‌ی خود، آن خواسته و هدف را پاسخ می‌دهد. اورسولا رآو[۱] می‌نویسد: «آیین‌ها عملکردهای مهمی را برای سازماندهی و سازماندهی مجدد زمینه‌های اجتماعی انجام می‌‌دهند. این مبنای بسیاری از مطالعات آیینی است» (۱۴۳). از این رو، نمی‌توان نقش آیین‌ها را در جمع کردن مردم، شکل دادن به یک هدف جمعی، تاثیرگذاری بر / و شکل دادن به روابط اجتماعی در شکل گسترده و روابط خویشاوندی در شکل محدودتر و دقیق‌تر، و در نهایت هویت‌سازی فردی و گروهی، انکار کرد.

امروزه آیین‌ها به طور کلی به عنوان کلیدهای اصلی درک فرهنگ‌ها، از جمله فرهنگ ما، در نظر گرفته می‌شوند زیرا «آیین‌ها به عنوان مکانیسم‌های قدرتمندی برای ساخت خود و دیگری، هویت‌های شخصی و جمعی عمل می‌کنند (اسنوک xv)». یک آیین به عنوان مجموعه‌ی ساختمندی از رفتارهای تکرارشونده، از رایج‌ترین کنش‌های گروهی در بقای پیوند جمعی است.

شاید جالب باشد بدانیم اولین بار چه کسی به ماهیت ارتباط‌ساز آیین‌ها اشاره کرد. کاروی وایت‌هووس و کریستوفر کاوانا[۲] با بررسی نقش تاریخی آیین‌ها در همبستگی اجتماعی، معتقدند «احتمالا» برای اولین بار ابن‌ خلدون بود که به اهمیت این آیین‌ها در وحدت گروهی اشاره کرد. این دو نویسنده اظهار می‌کنند: «ابن‌ خلدون، مورخ عرب تونسی قرن چهاردهم، استدلال می‌کند که عصبیه (asabiyya)، شکلی از همبستگی اجتماعی که بر وحدت گروهی و هدف مشترک تأکید دارد، ناشی از آیین‌های قبیله‌گرایی است» (۲۷۸).

Joom 10 Porseh 3

پُرسه، چسب پیوندهای اجتماعی

مرگ و آیین سوگواری که در گراش «پُرسه» نام دارد، گاه بیش از آیین‌های شادی‌بخش مانند عروسی و تولد، معناساز و منسجم‌کننده است زیرا «آیین‌های پیرامون مرگ سؤالات هستی‌شناسانه را در مورد اینکه ما به عنوان یک جامعه چه کسی هستیم، چه چیزی ما را به هم پیوند می‌دهد و هدف جمعی ما چیست، مورد توجه قرار می‌دهد[۳].» و از این رو کنش ساده‌ی حضور در مجلس پُرسه، بیش از آنچه به نظر می‌رسد در جامعه‌ی گراش به ویژه در سال‌های اخیر اهمیت پیدا می‌کند.

پرسه سازوکار احیاکنندگی را در دل خود جا داده و یکی از قدرتمندترین و در عین حال ساده‌ترین راه‌های مردم محلی برای حفظ پیوندهای اجتماعی است. پُرسه هم تثبیت پیوندها درون گروه‌های نزدیک‌تر مانند خانواده، اقوام نزدیک و همسایه‌ها است؛ و هم شناسایی افراد در حلقه‌ی جمعی بزرگ‌تر مانند فامیل‌های دورتر که برای مثال از شهرها و کشورهای دیگر خود را به پُرسه رسانده‌اند؛ از این رو «آیین‌ها در خدمت عملکردهای اجتماعی هستند که از نظر تکاملی سازگارند، مانند شناسایی اعضای گروه و حفظ انسجام گروهی» (واتسون جونز، لگار ۴۴). حتی گاهی گراشی‌ها به دلیل شناختن تنها یکی از افراد صاحب‌عزا یا نزدیک به خانواده‌ی عزادار، در پُرسه شرکت می‌کنند و این خودش تولید روابطی تازه و آشنایی‌های جدید است. علاوه بر این، نقش اجتماعی پُرسه در آشنایی جوان‌ترها با نسل قدیم هم مهم است و نوع دیگر ایجاد پیوند در پُرسه، آشنایی و تقویت پیوندهای بین نسلی است.

گراشی‌هایی که در خارج از گراش و ایران ساکن و شاغل هستند، شاید برای شرکت در مراسم عروسی که در گراش دعوت شده‌اند، کمتر اصراری از خود نشان دهند، اما با شنیدن خبر درگذشت نامی آشنا، به ویژه از افراد فامیل یا شخصیتی که وجه معتبری بین مردم دارد، آنها سعی می‌کنند در پُرسه شرکت کنند یا به صورت کلامی، از طریق تلفن یا شبکه‌های اجتماعی، تسلیت بگویند و پیوندها را زنده نگه دارند.

پُرسه، ایجاد پیوندی فراتر از گراش و اعلام حضورِ سرمایه‌ی اجتماعی

کنش و پاسخ شرکت‌کنندگان به واقعه‌ی مرگ، تثبیت و یا حتی ایجاد ارتباطات بیشتر است؛ چیزی که در تناقض با ماهیت نیست‌گنندگی مرگ و اتفاقا امیدبخش است. در آیین پُرسه در گراش، همانند آنچه که در بسیاری جوامع دیگر اتفاق می‌افتد، افراد گرد یک آیین معناساز در روابط اجتماعی جمع می‌شوند تا دوباره «ما» شوند. شاید شما هم شنیده باشید که بزرگ‌ترهایمان گاهی می‌پرسند مراسم ختم یا پُرسه‌ای برقرار است که بتوانند بروند؟ و مکان آن را جویا می‌شوند. این رفتار در معنای نمادین آن نه فقط احساس همدردی با خانواده‌ی عزادار، بلکه در معنای گسترده‌تر آن، جستجوی حلقه‌های کمرنگ یا مفقودشده‌ی پیوندهای خویشاوندی و اجتماعی است. آنتونیوس روبن[۴] از نویسندگان مطرح این حوزه هم بر ترمیم پیوندهای اجتماعی در فرایند آیین سوگواری از قرن یازدهم میلادی در اروپا تاکید دارد و می‌نویسد: «این آیین‌ها پیوندهای شکسته را ترمیم می‌کردند، و تداوم و همبستگی جامعه را مجددا تأیید می‌کردند» (۶). به خوبی دیده‌ایم که پُرسه افرادی را که گاهی سال‌هاست با همدیگر قهر هستند، آشتی می‌دهد و پیوند دوباره برقرار می‌شود.

از سوی دیگر، در جامعه‌ی گراش، افراد از آیین پُرسه برای بازتولید نقش همشهری بودن خود یا اصطلاحا «عِرق گراشی بودن» نیز استفاده می‌کنند و حتی گاهی پیوندی فراتر از پیوند خانوادگی و خویشاوندی می‌سازند. درگذشت و خاکسپاری اشخاص جوان‌تر و چهره‌های مردمی، معمولا همه‌ی شهر را متاثر می‌کند و نمونه‌های فراوانی را به ذهن همه‌ی ما می‌آورد. درگذشت حاج شیخ احمد انصاری به دلیل احساس دین مردم گراش به او؛ و یا مجید راستی به دلیل جوان بودن و سرمایه‌ی اجتماعی بودنش، تنها دو نمونه‌ی متفاوت از پُرسه‌هایی است که اثرات آن از دایره‌ی خانوادگی و قومی فراتر رفت و باعث تثبیت و برقراری پیوندها در سطح کشوری (حضور برخی مسئولین در مراسم بزرگداشت شیخ احمد انصاری) و حتی حضور افرادی در این پُرسه‌ها شد که خارج از ایران بودند. نمونه‌ی دیگر، جان باختن سارا و صبا سعادت در حادثه‌ی شلیک به هواپیمای اوکراینی بود که در دی‌ماه ۱۳۹۸ بسیاری از گراشی‌ها، علیرغم اینکه حتی آشناییِ قبلی حتی با نام آنها نداشتند، در مراسم آنها گرد هم آمدند و این انعکاس هویت شهری شهروندان بود.

آلفرد. آر. ردکلیف براون با تاکید بر نقش آیین‌های سوگواری به اشکال گوناگون در فرهنگ‌های مختلف در تجدید روابط اجتماعی و در مطالعه‌ی موردی این آیین در جزیره‌ی آندامان می‌نویسد: «من آن [ آیین سوگواری] را تأیید پیوند همبستگی اجتماعی بین افرادی می‌دانم که در آیین شرکت می‌کنند و با برانگیختن احساس وابستگی، در آنها باعث تحقق آن پیوند می‌شوند. بنابراین در برخی موارد، این آیین در خدمت تجدید روابط اجتماعی است که زمانی قطع شده‌اند، و در چنین مواردی آیین متقابل است» (۱۵۴). پُرسه آیینی متقابل است چون فقط شرکت‌کنندگان از آن تاثیر نمی‌گیرند. اصطلاح «لی شَه کار اِه» در گویش گراشی، دلگرم بودن صاحب عزا به میزان شرکت‌کنندگان یا همان سرمایه اجتماعی‌اش را نشان می‌دهد؛ یعنی هر چه مردم بیشتر به پُرسه بروند، این سرمایه قوی‌تر است. این مساله هم تسلی‌بخش است و هم گستردگی فامیل و روابطش را نشان می‌دهد.

پُرسه: داشتن خاستگاهی دینی و نمایشی بودن

از سوی دیگر، پُرسه در گراش با داشتن ریشه‌های مذهبی یعنی اهمیت دادن به پیوند و دیدار خویشان، مانند دیگر آیین‌های کهن، خاستگاهی دینی دارد[۵] و بازتولید ارزش‌ها و تجدید دیدارهای افراد از نقاط دور و نزدیک است. این رفتار آیینی نمونه‌ای از کنش گراشی‌ها در مشارکت در عزاداری و در نتیجه تجدید دیدارها است زیرا «آیین‌ها جایی هستند که یک جامعه ارزش‌ها، هنجارها و دانشش را به خود گوشزد می‌کند[۶]» (۱۰۶).

بخش دیگر آیین پُرسه در گراش، نمایشی بودن اجزایی از آن است. جن اسنوک می‌نویسد: «آیین در ویژگی‌های ساختاری خود نمایشی است[۷]» (۶). نمایشی بودن در اینجا یعنی انجام یک سلسله رفتارهای نمادین برای نشان دادن محتوای آیین. اصطلاح «پُرسه شَوا کِردَه» در گراش ویژگی نمایشی بودن بخشی از ساختار آیین پُرسه است: زن‌هایی که معمولا از نسل قدیم‌تر هستند، با نشستن روبه‌روی زن صاحب‌عزا و کشیدن چادر به روی صورت، مرثیه‌هایی آهنگین در همدردی با او می‌خوانند و سپس بلند می‌شوند و این رفتار آیینی تمام می‌شود. مردها نیز با نشستن بر روی صندلی و یا ایستادن در یک صف، این رفتار نمایشی را تکرار می‌کنند.

Joom 10 Porseh 5

پُرسه، کم‌تکلف و قدرتمند

پُرسه به عنوان آیینی که روزمره نیست و گاهی خارج از روزمرگی‌ها، فرصت تجدید دیدارها و تقویت احساس تعلق و هویت جمعی مردم در گراش است، به نوعی بازتولید روابط اجتماعی به ویژه در سال‌های اخیر تبدیل شده است. تیم اولاوسون[۸] نیز می‌نویسد: «آیین‌ها از طریق قدرت احساسی که بر افراد اعمال می‌کنند بر اعضای یک جامعه تأثیر می‌گذارند؛ علاوه بر این، با مشارکت با هم، اعضا از قلمرو روزمره خارج می‌شوند تا توجه ویژه‌ای به نقش خود در شکل‌گیری مجموعه داشته باشند» (۹۸).

یکی دیگر از آیین‌هایی که در سلسله آیین‌های مربوط به پُرسه در گراش از قدیم محل تجدید ارتباط و پیوند خویشاوندان و مردم بوده، «عید اول» است. مراسم «عید اول» برای بزرگداشت متوفی و آخرین مراسم اجتماعی سوگواری برای او است. «عید اول» همچنین اعلام اختتامیه‌ی سوگواری برای فرد از سوی خانواده است و به مجلس ختمی گفته می‌شود که در اولین عید پس از مرگ فرد که معمولا عید فطر یا عید نوروز است برگزار می‌شود. خانواده‌ی متوفی با ماندن در خانه و مردم با سر زدن به آنها، روابط را در شکل جمعی یک بار دیگر تقویت می‌کنند. این مراسم نمونه‌ی دیگری از گردهمایی دوباره‌ی اعضای فامیل، آشنایان و مردم از دور و نزدیک برای مشارکت در آیین پُرسه و بازتولید نقش‌های متنوع فردی است که نقش اجتماعی آن، تحکیم روابط فامیلی و اجتماعی و نقش فرهنگی آن، بازتولید هویت جمعی گراشی‌ها است. گراشی‌ها معمولا برای عید نوروز و عید فطر از شهرها و کشورهای دیگر به گراش برمی‌گردند و در کنار آن، آیین «عید اول» به یکی از شلوغ‌ترین مراسم‌ها برای دید و بازدید تبدیل می‌شود. اگرچه دعوتی در کار نیست اما «عید اول» در گراش همچنان قدرتمند به جا آورده می‌شود. از دل این کنش جمعی، بخشی از هویت فرهنگی و جمعی نیز دوباره قدرت‌نمایی می‌کند زیرا «آیین‌های پس از مرگ معنای جمعی فراتر از فرایند عزاداری فردی دارند و به عنوان ابزاری مهم برای همبستگی اجتماعی عمل می کنند» (ممدوا ۳۶۷).

پرسه آیینی است که افراد یک قوم یا طایفه (در زبان محلی) در آن، حتی گاهی بعد از سال‌ها، همدیگر را ملاقات و احوالپرسی می‌کنند و از روزگار هم خبر می‌گیرند. دیدارهایی رو در رو که یادآوری بخشی از هویت جمعی «گراشی بودن» یا «همشهری بودن» و توجه به پیوندها بعد از مرگ یک فرد است. از این رو پُرسه در گراش، بازتعریف جدیدی از ساخت پیوندها و روابط را در فرهنگ مردم وارد کرده است.

پُرسه آیینی است که تشریفات کمی دارد، مثلا در آن دعوت‌نامه وجود ندارد و تشریفات ساده‌تری نسبت به سایر مراسم‌ها مانند جشن‌ها دارد و این خود نشانه‌ی آزادی مشارکت در این فرایند است. از سوی دیگر، کلیشه‌های تکرارشونده در آن مانند لزوم شرکت به دلایل دینی (صله‌ی رحم) و تقویت ارتباط و کوتاه بودن مدت زمان آن، که در طی زمان تکرار و محکم شده است، پُرسه را به آیینی کم‌تکلف و ویژه برای چسب زدن به پیوندهای اجتماعی در گراش تبدیل کرده است. کهن‌الگوی پُرسه در گراش با حفظ شکل تشریفات اولیه‌ی خود، ویژگی و کارکرد  «چسب روابط اجتماعی بودن» را در این سال‌ها بیش از گذشته نمایش داده است.

جان کیتس، شاعر جوان‌مرگ انگلیسی در اوایل قرن نوزدهم، مرگ را «فسخ‌کننده‌ی بزرگ ابدی» توصیف می‌کند. اما واقعه‌ی مرگ در گراش به نوعی وصل‌کننده و احیای روابط از هم گسسته، دورافتاده و یا فراموش‌شده بین شرکت‌کنندگان است و به تثبیت روابطی که در فاصله‌ی نزدیک وجود دارد نیز کمک می‌کند.

 

:پانوشت‌ها

[۱] Rao, Ursula. “Ritual in Society”. Theorizing Rituals: Issues, Topics, Approaches, Concepts, Jan, Snoek, et.al. (edits), vol.1, Brill: Boston, 2006.

[۲] Whitehouse, Harvey, Kavanagh, Christopher, M, “What Is the Role of Ritual in Binding Communities Together?”. The Cognitive Science of Religion, edited by Justin L. Barrett, Oxford University Press: The U.K, 2022.

[۳] Prickett, Pamela. J., Stefan, Timmermans. “If no one grieves, no one will remember”: Cultural palimpsests and the creation of social ties through rituals. The British Journal of Sociology, ۷۳, ۲۰۲۲, ۲۴۴–۲۵۸. https://doi.org/10.1111/1468-4446.12934

[۴] Robben, Antonious. C.G.M (edt.), Death, Mourning, and Burial: A Cross-Cultural Reader. Blackwell Publishing: The U.K, 2004.

[۵] Durkheim, Emile, The Elementary Forms of Religious Life (Trans. Karen E. Fields), The Free Press: London & New York, 1995.

[۶] Turner, Victor. Witter. The Ritual Process: Structure and Anti-Structure. Cornell University Press: The U.S, 1991.

[۷] Snoek, Jan, et.al. (edits). Theorizing Rituals: Issues, Topics, Approaches, Concepts. Brill: Boston, 2006.

[۸] Olaveson, Tim. “Collective effervescence and Communitas: Processual models of ritual and Society in Emile Durkheim and Victor Turner”, Dialectical Anthropology, 26 (۲), ۲۰۰۱, ۸۹–۱۲۴.

 

:منابع

Durkheim, Emile, The Elementary Forms of Religious Life (Trans. Karen E. Fields), The Free Press: London & New York, 1995.

Keats, John, Selected Letters. Oxford University Press: New York, 2002.

Memmedova, Meleyka. “Death Rituals in Karabakh Folklore: The Role of Beliefs and Traditions in the Construction of Cultural Identity”. Arceng III: International Scientific Research Congress. Istanbul, Turkey, 1- February 2025. https://www.researchgate.net/publication/389057112

Olaveson, Tim. “Collective effervescence and Communitas: Processual models of ritual and Society in Emile Durkheim and Victor Turner”, Dialectical Anthropology, 26 (۲), ۲۰۰۱, ۸۹–۱۲۴.

Prickett, Pamela. J., Stefan, Timmermans. “If no one grieves, no one will remember”: Cultural palimpsests and the creation of social ties through rituals. The British Journal of Sociology, ۷۳, ۲۰۲۲, ۲۴۴–۲۵۸. https://doi.org/10.1111/1468-4446.12934

Radcliffe-Brown, Alfred. R, “The Andaman Islanders”. Death, Mourning, and Burial: A Cross-Cultural Reader, edited by Antonious, Robben, 1st ed, Blackwell: The U.K, 2004.

Rao, Ursula. “Ritual in Society”. Theorizing Rituals: Issues, Topics, Approaches, Concepts, Jan, Snoek, et.al. (edits), vol.1, Brill: Boston, 2006.

Robben, Antonious. C.G.M (edt.), Death, Mourning, and Burial: A Cross-Cultural Reader. Blackwell Publishing: The U.K, 2004.

Snoek, Jan, et.al. (edits). Theorizing Rituals: Issues, Topics, Approaches, Concepts. Brill: Boston, 2006.

Turner, Victor. Witter. The Ritual Process: Structure and Anti-Structure. Cornell University Press: The U.S, 1991.

Watson-Jones, R. E., & Legare, C. H. “The Social Functions of Group Rituals”. Current Directions in Psychological Science, ۲۵, ۲۰۱۶, ۴۲–۴۶.

Whitehouse, Harvey, Kavanagh, Christopher, M, “What Is the Role of Ritual in Binding Communities Together?”. The Cognitive Science of Religion, edited by Justin L. Barrett, Oxford University Press: The U.K, 2022.