هفتبرکه – راحله بهادر: ورق زدن و مطالعهی کتابهایی که به بخشی از جامعه، زبان بومی، فرهنگ مردم، تاریخ و ادبیات ما اختصاص دارد، برای دادن پاسخ بهتری به سوال «ما که هستیم؟» و شناساندن هویت ما به مردمان دیگر ضروری است. به پاسداشت روز گراش که هرساله در تاریخ یازده بهمنماه است، هفتبرکه به مرور پنج کتاب شاخص در این زمینهها پرداخته است. این کتابها در زمینهی کتابشناسی مربوط به شهر گراش تثبیت شدهاند و اکنون در شمار کتابهای مرجع برای شناخت ریشههای هویتی ما از گذشته تاکنون قرار دارند.
لارستان کهن و فرهنگ لارستانی (۱۳۷۱)
دکتر احمد اقتداری
این کتاب متشکل از دو کتاب اول دکتر احمدخان اقتداری یعنی «لارستان کهن» (۱۳۳۴) و «فرهنگ لارستانی» (۱۳۳۴) است که در یک جلد منتشر شده است. موضوع کتاب اول جغرافیای تاریخی و موضوع کتاب دوم زبانشناسی است. در کتاب «لارستان کهن» با زیرعنوان «تحقیقی درباره لارستان قدیم» که از کتابهای پیشگام در زمینهی تاریخ محلی این منطقه است، دکتر اقتداری نوشتهها، مقالات و منابعی را که در سدههای گذشته دربارهی لارستان نوشته شده، جمعآوری کرده است. کتاب بیشتر نقل نوشتههایی از آثار نویسندگان پیشین در این زمینه است، شامل نقلهایی از سفرنامهی ابنبطوطه و نزهالقلوب حمدالله مستوفی و همچنین آثار شرقشناسانی چون ولادیمیر مینورسکی، ترجمهی مقالهای از الکساندر روماسکویچ، ایرانشناس روس، و ذکر بخشهایی از سفرنامههای تاورنیه و شاردن، دو شرقشناس دیگر. دکتر اقتداری بخشهایی را هم به قلم خودش به کتاب افزوده است که شامل نوشتههایی دربارهی آبادیهای آن زمان لارستان و نویسندگان و شاعران لارستان قدیم است. کتاب در واقع تحقیقی دربارهی چگونگی ظهور لارستان در عرصهی تاریخی از زمان مهاجرت آریاییها به فلات ایران به این سو را در زمینههای فرهنگی، تاریخی و جغرافیایی مورد بحث قرار داده است. مقدمهی کتاب به قلم دکتر اقتداری است و در صفحات ابتدایی آن نام خریداران قبضهای پیشفروش دو کتابش درج شده است. نخستین بخش کتاب معرفی روستاها و آبادیهای لارستان و بخش دوم کتاب «تحقیقات دربارهی تاریخ و جغرافیای تاریخی لارستان» است.
کتاب دوم یعنی «فرهنگ لارستانی»، نخستین کتابی است که به زبان فارسی به نویسندگی یک پژوهشگر ایرانی در این زمینه نگاشته شده است. این کتاب گنجینهای از پنج هزار واژه و اصطلاح گویشهای مختلف زبان منطقه است. مقدمهی کتاب به قلم ابراهیم پورداوود است. بخش دوم کتاب نیز «نکتههای دستوری در لهجههای لارستان» و صفحات پایانی کتاب نامهای به زبان لاری است که در دورهی زندیه نوشته شده است. کتاب «لارستان کهن و فرهنگ لارستانی» را سال ۱۳۷۱ نشر جهان معاصر در ۶۰۳ صفحه منتشر کرده و از منابع تقریبا نایاب در زمینهی تخصصی خودش است.
جامعهشناسی گراش: بررسی فرایند توسعه و نوسازی شهرستان گراش (۱۳۹۵)
عبدالعلی صلاحی
چنان که از نام کتاب پیداست، این کتاب به بررسی فرایند توسعه و نوسازی شهر گراش در دورهی معاصر و به طور دقیقتر از دههی هشتاد تا ابتدای دههی نود شمسی میپردازد. به نوشتهی صلاحی در مقدمهی کتاب، بخش زیادی از آن برگرفته از پایاننامهی کارشناسیارشد او در سال ۱۳۹۳ است. در این کتاب، صلاحی از روشهای تحقیق موضعی، تاریخی و مردمنگارانه برای جمعآوری اطلاعات استفاده کرده است و با تکنیکهای سندی و میدانی این مطالب را پشتیبانی علمی کرده است. مقدمهی کتاب را هم پروفسور عبدالعلی لهساییزاده، استاد تمام جامعهشناسی دانشگاه شیراز، نوشته است.
کتاب در یازده فصل به همراه بخشهای پیوستها، منابع و نمایه تنظیم شده است و از فصل پنجم کتاب بررسی شهر گراش با عنوان «زمینه جغرافیایی و تاریخی گراش» آغاز میشود. صلاحی در بخشهای دیگر کتاب ساختار اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی گراش و در فصول بعد توابع شهرستان را مورد نقد و تحقیق قرار داده است. فصل یازدهم کتاب هم بررسی و جمعبندی نهایی نویسنده از مباحث قبل با نگاهی به آینده است. در پیشگفتار کتاب به قلم صلاحی میخوانیم که نگارنده «تمام تلاشهای خود را طی این سالها، در راستای گردآوری، تدوین و چاپ و نشر مطالب مربوط به تاریخ، فرهنگ و زبان گراشی، وظیفهی خود دانسته و کوشیده است قلم به خطا نرانده و از دایرهی حقیقت خارج نگردد و زبان را نیز به بدگویی کسی نیالاید..(ظ).»
نیمی از کتاب به آمار، اطلاعات و عکسهایی اختصاص دارد که گنجینهای از تاریخ گراش در حوزههای گوناگون است. «جامعهشناسی گراش» را انتشارات اناالحق با همکاری دانشنامه فارس در سال ۱۳۹۵ در ۹۹۴ صفحه منتشر کرده است.
انار و بادگیر (۱۳۷۳)
صادق رحمانی
میتوان گفت شناختهشدهترین کتاب در زمینهی شعر گویشی در منطقهی جنوب، کتاب «انار و بادگیر» از صادق رحمانی است. اشعار این کتاب اکنون به فرهنگ بومی و محلی گراش سنجاق شده است و در مراسمهای عروسی نیز ابیاتی از آن با دف خوانده میشود. پس از انتشار چاپ نخست در سال ۱۳۷۳، نقدهایی بر کتاب وارد شد که در چاپ دوم، به کتاب اضافه شدهاند. مهمترین این نقدها به قلم نویسندگانی چون احمد اقتداری، محمدباقر وثوقی، نظامالدین کامیاب، علی هوشمند، محمد خواجهپور، عبدالعلی صلاحی و احمد حبیبی است. دکتر وثوقی در بخشی از یادداشتش بر این کتاب نوشته است: «از ویژگیهای مثبت اشعار- به ویژه در دوبیتیها- استفادهی صحیح از واژههای بومی و گرایش او به نشان دادن اهداف مورد نظر در قالبهای سنتی – بومی است و به خوبی مشخص است که در سرودن آن چنان مسلط است که نیازی به وام گرفتن واژههای زبان رسمی در لابهلای اصطلاحات محلی احساس نکرده است (۱۳).» از دیگر بخشهای کتاب «راهنمای آوانگاری»، هجده دوبیتی بومی و چهار قصیدهی بومی و موخرهای با عنوان «من دوست چیزهای فراموش شدهام» و یک واژهنامک است. این کتاب که به چاپ چهارم رسیده است نخستین بار در سال ۱۳۷۳ از سوی نشر همسایه منتشر شد. این کتاب جزو اولین مجموعههای شعرهایی از رحمانی است که به زبان عربی ترجمه شده است.
کتاب، بومینگاری شعری و زبانی مردم گراش است و نوستالژی، طنز آهسته و استفاده از نامهای اشخاص بومی و اشاره به فرهنگ مردم، تنها گوشهای از قند زبانی این مجموعه شعر است. ضمن آنکه نویسنده از بعد علمی و پژوهشی این گویش نیز غافل نمانده است و بخشهایی چون آوانگاری و واژهنامک، نشاندهندهی تلاش شاعر در این زمینه است. در یکی از اشعار معروف این کتاب به نام «چارشمبه ماه صفر» میخوانیم: «پُسِ بالا بلندُم، تا گَطَر چُو / چَشِ نومزادِ کاچُشْ اَنْدَتَر چُو / سه چار سالى اَبِه خطُّش نِه اُنْتِنْ / شَو چارشَمبِدِ ماه صفر چُو (۵۰)».
سیمای وارستگان (۱۳۷۰)
سید عباس معصومی گراشی
این کتاب به قلم روحانی و چهرهی مذهبی گراش سید عباس معصومی (آغاعباس) نوشته شده و از چهار بخش تشکیل شده است. بخش نخست کتاب با عنوان «سیمای ملکوتی انسان کامل» شرح کاملی از فضائل و محاسن اهل بیت(ع) است و نویسنده با لحنی عرفانی و مذهبی علاوه بر توصیف حالات و منش پیامبر اسلام(ص) و ائمه(ع)، به برخی اتفاقات تاریخی صدر اسلام نیز اشاره کرده است. او همچنین به معرفی و شرح حال شاعرانی از صدر اسلام پرداخته که در روزگار خود شهرت داشتهاند، نامهایی مانند دعبل خزاعی و سید حمیری. بخش دوم کتاب با عنوان «انقلاب اسلامی هدیه الهی بر جهان معاصر» شرح اهمیت این انقلاب و اثرات آن بر ایران و جهان و جنگ هشتساله است. بخش سوم با نام «زندگینامهی شهدا و مفقودین و آزادگان شهر گراش» معرفی آنها به همراه عکس و زندگینامه و شرح حال عرفانی آنها در جنگ و جبهه است. سید عباس معصومی در بخش پایانی کتاب به وضعیت جغرافیایی، و سوابق تاریخی و موقعیت اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی شهر گراش تا ابتدای دههی هفتاد شمسی پرداخته و در آن از منابع تاریخی دیگر مانند فارسنامهی ناصری استفاده کرده است. فصل آخر کتاب اطلاعات و تصویر خوبی از وضعیت گراش در ابتدای دههی هفتاد به خواننده میدهد و میتوان آن را تاریخنگاری بومی نامید که از مشاهدات و تجربیات نویسنده شکل گرفته است.
سبک نوشتاری این کتاب متاثر از حالات و احساسات نویسنده در موضوعات مختلف است و لحن آن در کنار استفاده از کلمات رسمی، پر احساس و برای ایجاد حس نزدیکی با خواننده است. در بخشی از کتاب با عنوان «مهاجرت در شهر گراش»، نویسنده با توجه به وضعیت اجتماعی، جمعیتی و اقتصادی گراش در دههی هفتاد نوشته است: «مهاجرفرستی این شهر گستردهتر و مهمتر از مهاجرپذیری آن است و بسیار در خور توجه. از آنجایی که شهر گراش دارای آن چنان عملکرد اقتصادی نیست و محل مناسبی برای تجارت و کسب درآمد نمیباشد که بتواند حتی جمعیت خود را جذب کند (۳۵۰).»
کتاب «سیمای وارستگان» را انتشارات مهر قم در سال ۱۳۷۰ در ۳۶۴ صفحه منتشر کرده است.
الله بده بارون، فرهنگ مردم گراش (۱۳۹۶)
به کوشش صادق رحمانی
این کتاب در واقع گزیدهها، تدوین، و گردآوری بخشهایی از نشریهی چاپی با نام «همساده» است که صادق رحمانی با همراهی نویسندگان بسیار دیگر از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۴ در ۱۴ شماره منتشر کرده است. در پشت جلد این کتاب نوشته شده است: «این کتاب حاصل تلاش جمعی از نویسندگانی است که در کتابخانهی عمومی گراش گرد هم جمع میآمدند و به گردآوری فرهنگ مردم میپرداختند.»
مولف در مقدمهی کتاب دربارهی اهمیت و هدف این مجموعه نوشته است: «همان طور که میدانید، ادبیات محلی ما فاقد هرگونه ادبیات مکتوب است و ما میخواهیم این ادبیات را که از طریق سینهبهسینه و به شیوهی گفتاری به نسل حاضر رسیده است به صورت نوشتاری درآوریم (۱۱).»
کتاب گنجینهای از کندوکاوهای نویسندگان نشریهی «همساده» در فرهنگ مردم، مردمشناسی و زبان مادریشان است که در ابعاد مختلف و با جزییات دقیق و موشکافانه از شرح باورها و مراسمها، دستور زبان و واژگان، قصهها و مثلها، بازیها، خوراکیها، و رسوم و آیینهای فرهنگ عامه، خواننده را به خواندن آنها ترغیب میکنند. عنوانهای هر بخش نیز برگرفته از گویش محلی است مانند «از کَدیم بُگه» (از قدیم بگو)، «بَم و بِرد کاریا» (فوت و فن کارها)، «دَک و دَوا» (دکتر و دارو) و کائت شو (قصهی شب).
در صفحهی ۲۱۰ این کتاب و در بخش «باورها و اعتقادات گراشی» میخوانیم: «مردم بر این باور بودند که در روز چهارشنبه آخر ماه صفر نباید زیاد خندید زیرا اعتقاد داشتند باعث پیچ خوردن فک میشود و دهان آدم کج میشود و نیز نباید در این روز به حمام رفت و یا موهای خود را شانه زد…». یا در بخش «تیتَر شُگُتِن» (درقدیم گفتهاند) نمونههایی از مثلهای گراشی فهرست و معنای آن به فارسی برگردانده شده است. برای مثال در بخش «کنایه» میخوانیم: «دلش گاتِن (۲۸۱)» که به معنی تنبلی کردن در انجام کاری است و یا «مار تاف کاه» که به آدم موذی و مرموز میگویند. صفحات پایانی کتاب نیز معرفی موسسهی فرهنگی هنری هفتبرکهی گراش است.
این کتاب را نشر همسایه در سال ۱۳۹۶ در ۳۱۱ صفحه منتشر کرده است.