هفتبرکه – راحله بهادر: به مناسبت روز گراش، یازدهم بهمنماه، در هشتگ پنتا به معرفی «پنج تای برتر گراش» در زمینههای مختلف میپردازیم.
آدمهای یک شهر هویت آنجا، و بزرگان آن سرمایه و شناسنامهی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آن هستند. روز گراش فرصتی برای مرور و معرفی دوبارهی برخی چهرههای ماندگار گراش از گذشته تاکنون است. پنج شخصیتی که در اینجا انتخاب شدهاند، همگی صفحهی ویکیپدیا دارند و اثبات سرشناسی آنها از این طریق، نشانهی دیگری از نقش پررنگ آنها در هویتسازی شهر گراش و رشد فرهنگی و آبادانی آن است.
آیتالله سیدعباس معصومی، مجتهدی مهاجر
سید عباس معصومی گراشی یا سید عباس لاری، فرزند سید محمد، مشهور به سید عباس مجتهد گراشی، در سال ۱۲۳۲ در گراش به دنیا آمد. این عالم دانشمند پس از تحصیل در نجف و رسیدن به درجه اجتهاد، به گراش برگشت و مدیر مدرسه علمیه و امام جماعت مسجد جامع گراش شد. او جد خاندان معصومی گراش است که نقششان در زمینههای مختلف دینی، علمی و سیاسی گراش پررنگ است.
سید عباس مجتهد برای تشخیص بهتر از نوهاش، سید عباس معصومی (آغا عباس) که اکنون در گراش ساکن است، به «آغا عباس گَپ» مشهور است.نوهی او آیتالله سید جواد معصومی نیز از روحانیون شناختهشده گراش است. سیدعباس در اردیبهشت سال ۱۳۰۹ در کرمانشاه درگذشت و در گورستان قبرآقا در بقعهای اختصاصی دفن شد.
خاندان معصومی مهاجرانی از عراق بودند که ابتدا به بحرین رفتند و سپس در زمان حکومت صفویه به ایران مهاجرت کردند و در لارستان ساکن شدند. نسب خاندان سید عباس موسوی است و به امام موسی کاظم(ع) میرسد. او در دوازدهسالگی با پدرش به نجف رفت و آنجا ماندگار شد و مدت چهل سال در حوزهی علمیه نجف زیر نظر اساتیدی چون میرزای شیرازی و آخوند خراسانی تحصیل کرد و در نهایت به درجهی اجتهاد رسید. او در سال ۱۲۸۱ به گراش برگشت و در مدرسهی علمیه (چهارده معصوم کنونی) سکونت کرد و مدیریت آن را بر عهده داشت و سالها امام جماعت مسجد جامع گراش بود. او پس از چهار سال اقامت در گراش به دلیل مزاحمتها و فشارهایی از سوی برخی افراد بانفوذ لارستان، گراش را ترک کرد و به کرمانشاه رفت و تا پایان عمرش در آنجا سکونت داشت. این مجتهد شیعه، در مدت ۲۴ سال زندگیاش در کرمانشاه به تدریس و فعالیتهای دینی و تبلیغی اشتغال داشت. به نوشتهی سیدشهابالدین مرعشی نجفی، سیدعباس مجتهد گراشی، کتابهایی در موضوعات فقه، اصول، کلام و تفسیر قرآن داشته است و از او یک کتاب با عنوان «محاسنالاخلاق» به چاپ رسیده است که مضمونی عرفانی و اخلاقی دارد و به صورت خطی در اختیار فرزندش سیدمحمود قرار گرفت و نوهاش سیدعباس معصومی در سال ۱۳۵۵ آن را چاپ کرد. یک کتاب دیگر از او با عنوان «رسالهی علمیه» به شکل خطی موجود است.
محمدجعفرخان گراشی، شاعری شیدا
محمدجعفرخان گراشی ملقب به مقتدرالممالک و متخلص به «شیدا»، شاعر، مداح و حاکم محلی در سال ۱۲۵۸ در گراش زاده شد. او نیز مانند پدرش رستمخان و پدربزرگش فتحعلیخان چند سال به حکومت لارستان و بنادر خلیج فارس رسید. شیدا که در جوانی کشته و در جوار حرم امام حسین(ع) دفن شد، امروز به عنوان یک خانِ دیندار و مردمدار و یک شاعر بزرگ با دیوانی خواندنی در یادها مانده است. دیوان او را یکی از نوادگان دانشمندش، دکتر احمد اقتداری، تصحیح و چاپ کرد.
تخلص شعری محمدجعفرخان، شیدا و جعفر بود. سبک شعری او عراقی و متاثر از سبک شعری دورهی قاجار با بیانی ساده و فاقد عبارات دشوار است و در اکثر قالبهای کلاسیک شعر فارسی شعر سروده است. محمدجعفرخان از سبک حافظ و سعدی و همچنین شعرای همعصرش وصال شیرازی و صحبت لاری نیز تاثیر گرفته است. شیدا علاوه بر شاعری، مداحی هم میکرد و اشعارش در زمان خودش بین مردم عامه شناختهشده بود. او قصیدههایی در وصف پیامبر اکرم و امامان شیعه و مرثیههایی در وصف واقعهی کربلا دارد و و اشعارش را نوهاش دکتر احمد اقتداری چند دهه بعد تصحیح و با نام «دیوان شیدای گراشی» منتشر کرد. این کتاب شامل مقدمهای از دکتر احمد اقتداری و منتخبی از اشعار رستمخان پدر شیدا است که با نام «باغستان» ضمیمهی کتاب است.
قلعهی همایوندژ که روزگاری محل زندگی و حکمرانی محمدجعفرخان بوده است اکنون بر فراز کوه کلات قرار دارد. او مدتی به شیراز تبعید شد و در سال ۱۲۹۹ در سن ۴۱سالگی در یک جنگ محلی در صحرای باغ در حوالی گراش به ضرب گلوله زخمی شد و دو روز بعد از دنیا رفت. جسد او ابتدا به گراش منتقل شد و بعد از حدود چهار دهه به کربلا انتقال یافت و در نزدیکی حرم امام حسین(ع) به خاک سپرده شد. بلواری در گراش متصل به بلوار شهدا به یاد او نامگذاری شده است.
دکتر احمد اقتداری، پدر مطالعات خلیجفارس
احمد اقتداری دانشمند تاریخ، ایرانشناس و پژوهشگر خلیجفارس، که لقب «پدر مطالعات خلیج فارس» را گرفته، بزرگترین افتخار علمی گراش در دورهی معاصر است. او در سال ۱۳۹۸ از دنیا رفت به وصیت خودش در زادگاهش گراش و در آرامگاه اجدادیاش خاندان دهباشی به خاک سپرده شد. بلوار ورودی گراش از سمت اوز به نام دکتر احمد اقتداری نامگذاری شده است.
احمد اقتداری در سوم خردادماه ۱۳۰۴ در گراش به دنیا آمد. او در سال ۱۳۲۸ برای تحصیل در رشتهی علوم قضایی وارد دانشکدهی حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی دانشگاه تهران و در سال ۱۳۳۱ فارغالتحصیل شد. دکتر اقتداری در سال ۱۳۳۴ موفق به اخذ پروانهی وکالت پایه یک دادگستری شد و در جوانی مناصبی مانند ریاست ادارهی فرهنگ لارستان و شهرداری لار را بر عهده گرفت. او همچنین پژوهشهای بسیاری در زمینهی تاریخشناسی انجام داد و به همین خاطر مدرک دکترای افتخاری تاریخ را از دانشگاه تهران دریافت کرد.
اقتداری در طول حیات ۹۳ سالهاش مقالات، پژوهشها و کتابهای بسیاری در زمینهی جغرافیا، سندشناسی، فرهنگ عامه، زبانشناسی، ادبیات فارسی و ایرانشناسی تالیف، تصحیح و گردآوری کرد و بسیاری از آثار او نیز همچنان منتشر نشده است. او برای کتاب «خلیجفارس از دیرباز تاکنون» جایزهی ویژهی یونسکو در ایران را دریافت کرد. اقتداری کتابخانهی بزرگش را با نام «کتابخانهی خلیجفارس» با بیش از پنجهزار نسخه از آثار، تصاویر و اسنادی که جمعآوری کرده بود در سال ۱۳۸۷ به مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی اهدا کرد. او از سال ۱۳۸۷ رئیس دفتر مطالعات خلیجفارس در مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی بود و تا آخرین روز حیاتش در ۲۷ فروردین ۱۳۹۸ این منصب را به عهده داشت. او علاوه بر عضویت در سازمان جلب سیاحان در سال ۱۳۴۳، وکالت و تدریس در دانشگاه تهران را نیز در کارنامهی خود دارد. اقتداری در سال ۱۳۹۲ جایزهی ویژهی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار را دریافت کرد و از تندیس او در مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی رونمایی شد. او کتاب زندگینامه-خودنوشت خود را با نام «کاروان عمر» را در سال ۱۳۷۲ در مورد خاطرات سیاسی و فرهنگیاش در سن هفتاد سالگی منتشر کرد. دکتر احمدخان اقتداری در ۲۷ فروردین ۱۳۹۸ در بیمارستان آسیا تهران درگذشت.
شیخ احمد انصاری، نیکوکاری در گراش و ایران
نام گراش با نام شیخ احمد انصاری، خیر بزرگ، گره خورده است. گراشیها توسعهی شهرشان را مدیون تلاشها و نیکوکاریهای او میدانند و از بیمارستان، دانشکده، حسینیه و جاهای بسیاری که او ساخته به افتخار یاد میکنند.
احمد انصاری، نیکوکار، تاجر و سرمایهدار بزرگ گراشی، فرزند شیخ حسن انصاری، در سال ۱۳۱۷ در گراش به دنیا آمد. او نیز مانند بسیاری دیگر از همنسلانش از سن کودکی برای اشتغال به کشورهای حوزهی خلیجفارس رفت. پیشهی اصلی او تجارت بود. شیخ احمد انصاری در ۲۱ شهریورماه ۱۳۹۵ در بیمارستان نمازی شیراز درگذشت و پس از انتقال به قطر در آنجا به خاک سپرده شد. بلواری در گراش که در جلوی بیمارستان قرار دارد، و همچنین در سوق واقف دوحه به نام این خیر بزرگ نامگذاری شده است.
او در بسیاری از شهرهای ایران و از جمله زادگاهش و در کشورهای دیگر مانند عراق بناهای خیریه بسیاری ساخت. کارهای خیریهی او بیشتر در زمینهی درمانی و پزشکی بود، از ساخت بیمارستان و درمانگاه تا مدرسه و دانشگاه. ساخت حسینیه اعظم گراش، دانشکدهی علوم پزشکی امام جعفرصادق (ع) گراش، بیمارستان امیرالمومنین (ع)، مسجد فاطمهالزهرا (س) شیراز، حسینیه اعظم برازجان و بسیاری بناهای دیگر تنها بخشی از اقدامات عامالمنفعهی او است. بسیاری از اقدامات نیکوکارانهی او به دلیل عدم تمایل خودش به اطلاعرسانی، گمنام مانده است و آمار دقیقی از موقوفات او در دسترس نیست.
صادق رحمانی، شاعری گویشیسرا
صادق رحمانی شناختهشدهترین شاعر معاصر گراشی است و شعرهای او در کتاب «انار و بادگیر» به بخشی از فرهنگ عمومی گراش تبدیل شده است. او با تلاشهایش در زمینهی پژوهش و گردآوری فرهنگ عامه، پرورشدهندهی نسلی از پژوهشگران گراشی است و انتشاراتی همسایه که او مدیریتش را به عهده دارد، بسیاری از کتابهای مرتبط با گراش و منطقه را منتشر کرده است. او بزرگترین مدیر رسانهای گراش است و سالها مدیریت رادیو سراسری فرهنگ را به عهده داشت.
صادق رحمانی با نام رسمی محمدصادق رحمانیان، فرزند شیخ علیاصغر رحمانی، متولد ۲۹ تیرماه ۱۳۴۴ است. پدرش از روحانیون شناختهشده در دوران انقلاب بود و رحمانی نیز تحصیلات حوزوی از قم دارد. او در سال ۱۳۶۴ کارشناسی رشتهی زبان و ادبیات فارسی را از دانشگاه تهران اخذ کرد و در سال ۱۴۰۲ موفق به اخذ دکتری همین رشته از دانشگاه آزاد اسلامی تهران واحد علوم و تحقیقات شد. رحمانی علاوه بر مدیریت نشر همسایه در تهران، سردبیری چندین روزنامه و نشریه محلی، ویراستاری چند کتاب و تدریس در دانشکدهی صدا و سیما، مدتی مدیر شبکهی رادیویی فرهنگ نیز بود و اکنون مدت شش سال است که مدیرمسئول دوماهنامهی ادبی «چامه» است. او همچنین مدیر مسئول و عضو هیئت مدیره موسسهی فرهنگی هنری هفتبرکه گراش است.
نخستین کتاب شعر صادق رحمانی به نام «با همین واژههای معمولی» در سال ۱۳۷۲ منتشر شد. رحمانی در منطقهی جنوب و در شهر گراش با کتاب اشعار گویشیاش با عنوان «انار و بادگیر» شناخته میشود که در سال ۱۳۷۳ منتشر شد. کتاب شعر او با نام «همهی چیزها آبی است» را محمدالامین الکرخی در سال ۱۳۷۵ به عربی نیز ترجمه کرد. شهرت صادق رحمانی در نوآوری ادبی او و ابداع قالب رباعیات نیمایی است که برای نخستین بار در کتاب «سبزها، قرمزها» (۱۳۸۵) آن را نشان داد. آمیختگی اشعار کوتاه با رعایت اوزان شعری کلاسیک ویژگی این قالب ابداعی است. رحمانی پژوهشهایی نیز در زمینهی فرهنگ عامه و مردمشناسی منطقهی جنوب دارد و کتاب «سیمای لارستان» (۱۳۷۵) با موضوعات تاریخ، جغرافیا و مردمشناسی خطهی لارستان از جملهی این پژوهشها است. تازهترین کتاب اشعار گویشی او با نام «برساتی» در دیماه ۱۴۰۳به بازار نشر عرضه شد. او ساکن تهران است و اکنون در دوران بازنشستگی خود، مجله ادبی «چامه» را منتشر میکند.