هفتبرکه: کتاب برساتی، تازهترین اثر شعر صادق رحمانی با گویش گراشی، در یک برنامهی ادبی در عصر زمستانی خانه چلپسین رونمایی شد.
به گزارش هفتبرکه عصر روز جمعه چهاردهم دیماه ۱۴۰۳ خانهی چلپسین با گرمای برساتی گرم بود تا میزبان رونمایی از تازهترین کتاب شعر گراشی صادق رحمانی با عنوان برساتی باشد. پشتبام، حیاط و اتاقها با حضور مهمانان پر شده بود و دلگیری و سرمای عصر جمعه را در صفای خانهی کدیمی نمیشد احساس کرد. «برساتی» نام چراغی نفتسوز در منطقهی جنوب است که در باران روشن میماند و کتاب برساتی شمع محفل ادبدوستان و فرهنگدوستان منطقه بود.
اهدای کتاب و بئنک به برندگان مسابقهی گراشیخوانی
پس از تلاوت آیاتی از قرآن مهمانان ترانهی حسن حسینی با گویش گراشی برگرفته از کتاب انار و بادگیر را هم شنیدند. مسعود غفوری مجری برنامه، برنامههای این دورهمی فرهنگی را معرفی کرد و در مورد پیشفروش کتاب برساتی و مسابقهی گراشیخوانی هم توضیحاتی داد. این مسابقه برای خوانش ۱۸ دوبیتی گراشی کتاب انار و بادگیر در قالب کلیپ ویدیویی در طی ۱۸ هفته برگزار شد (خبر در هفتبرکه). برندگان هر هفته که با رای خوانندگان در اینستاگرام هفتبرکه انتخاب شده بودند، در این مراسم جوایز خودشان را دریافت کردند که شامل لوح تقدیر، عروسکهای محلی ساختهی خانم سکینه زینلپور در کارگاه هشفخ، و سه کتاب شعر از صادق رحمانی و یک کتاب داستان کوتاه بومی به نام «ساراخ» از حوریه رحمانیان بود.
برندگان مسابقه به این شرح بودند: هفته اول: رها غلامی (۵۲ بار ذخیره از اینستاگرام)؛ هفته دوم: کوثر کارگر (۵۱ بار)؛ هفته سوم: آیدا اغواری (۹۱ بار / نفر سوم در کل هفتهها)؛ هفته چهارم: پویا شادی (۴۵ بار)؛ هفته پنجم: پردیس بلبلی (۱۰۳ بار، نفر دوم در کل هفتهها)؛ هفته ششم: هلنا جوکار (۴۱ بار)؛ هفته هفتم: حدیث آهنی (۳۱ بار)؛ هفته هشتم: کوثر بهجتی، (۸۹ بار)؛ هفته نهم: فاطمه فدایی (۲۵ بار)؛ هفته دهم: محیا موغلی گراشی (۳۶ بار)؛ هفته یازدهم: سارا فتحی (۸۲ بار)؛ هفته دوازدهم برندهای نداشت؛ هفته سیزدهم: اجرای «خاندان علیمرد آبافکن» (۲۸۴ بار، برنده اصلی گراشیخوانی با بیشترین رای؛ که با تصمیم خانواده جایزه به حافظ خواجهپور، دیگر شرکتکننده این هفته تقدیم شد)؛ هفته چهاردهم: قاسم خدارحم (۶۷ بار).
برندگان که همه کودک بودند، روی سن آمدند و دوبیتیهایشان را از کتاب انار و بادگیر دوباره خواندند و جایزهشان را تحویل گرفتند. چهرههای فرهنگی و اجتماعی از جمله عزیز نوبهار، مدیر بنیاد فرهنگی نوبهار؛ جواد اکبری، معلم بازنشسته؛ دکتر مهدی محسنزاده، رئیس دانشکدهی علوم پزشکی گراش؛ و آقای فتحی جوایز این برندگان را اهدا کردند. جایزهی خانم موغلی به دلیل سفر او به بحرین زودتر به ایشان اهدا شده بود.
خانم آبافکن، نماینده خاندان آبافکن که کلیپشان برندهی یکی از هفتهها شده بود، جایزه را به حافظ خواجهپور، نفر بعدی آن هفته، اهدا کرده بود و حافظ نیز با شعرخوانی جایزهاش را گرفت. اما برندهی ویژهی مسابقهی گراشیخوانی خاندان علیمرد آبفکن بودند که کلیپ گروهی آنها و اجرای اشعاری دربارهی علیمرد برگرفته از کتاب انار و بادگیر بازدید زیادی در اینستاگرام داشت. جایزهی قاسم خدارحم، نوهی علیمرد آبافکن، که یکی از برندگان مسابقه بود نیز به خانم آبافکن تحویل داده شد. علیرضا دانشور، رئیس شورای اسلامی شهر گراش، جایزهی این گروه را اهدا کرد.
گویشیخوانیِ شاعران همگویش
بخش دوم برنامه، گویشیخوانی شاعران منطقه بود. علی اکبر شامحمدی، شاعر گراشی، از پشت بام خانه چلپسین پایین آمد و نخستین شعر گراشی را که سروده بود خواند. این شعر «دلسنگ» نام داشت و مطلع آن «دل یارم چونه سنگ و سکاتن» و در وصف یار، بنمایهی همیشگی شعر عاشقانه بود. شامحمدی آخرین شعر گراشیاش را هم که به گفتهی او سه سال قبل و در ایام چارچار (زمان میانهی پاییز و زمستان) سروده شده بود خواند.
عبدالرضا مفتوحی شاعر لاری، دومین شاعری بود که شعرخوانی را با شعری از کتاب انار و بادگیر شروع کرد. او گفت: «از رفاقت با صادق رحمانی خوشحالم و سالیان درازی است که رفیق هستیم.» شعر دوم او با گویش لاری با الهام از خانهی قدیمی مادربزرگش در یکی از محلات لار سروده شده بود.
خالو راشد انصاری از دیدهبان، شاعر بعدی دعوت شده به برنامه بود. او صحبتش را با بیت شعر طنز کوتاهی شروع کرد. او گفت: «شعر دیدهبانی با گویش دیدهبانی است و این گویش یکی از قدیمیترین گویشهای فارسی میانه است و به دورهی اشکانی برمیگردد.» او سپس با تقدیر از صادق رحمانی، اشعاری را به همین گویش و یک شعر فارسی هم خواند که به گفتهی خودش همین دیروز سروده و هنوز رونمایی نشده بود.
محسن خجسته، شاعر فداغی، نیز شعرخوانی کرد تا دورهمی شاعرانهی رو به غروب را گرم کند. شعر او با گویش فداغی در توصیف روزگار و غم یار، ترکیب واژگان بومی و نو بود.
رمیصا زمانی، مهمان بعدی محلیخوانی، کمی دیر از اوز رسید و در بخش بعدی برنامه شعرخوانی کرد. او شعری از سیلوانا سلمانپور، شاعر اوزی، را با گویش اوزی خواند.
در میانهی برنامه در هوای زمستانی با چای و شیرینی قطاب محلی از مهمانان پذیرایی میشد.
همخوانی مهمانان با ترانهی «الله بده بارون»
فرهاد قائدی، خواننده اهل خنج، برای اجرای نوای «الله بده بارون» که نخستین اجرایش در گراش بود روی تالار رفت. مجری برنامه گفت: «با توجه به اینکه باران هم نداریم، اجرای این برنامه خالی از لطف نیست.» او از حاضران خواست قائدی را در خواندن این ترانه همراهی کنند.
فرهاد قائدی در ابتدا آهنگ «ای که به عشقت زنده منم» را خواند. قائدی سپس ترانهی محلی «الله بده بارون» را خواند و گروه حافظان محیط زیست و اعضای گروه محلی سیاهچادر گراش و حاضران با دست زدن و همخوانی او را همراهی کردند. این شعر بومی که در خطهی جنوب مشترک است شعری محلی-آیینی و نیایشگونه و با مضمون درخواست باران از خداوند است و در زمان بیبارانی خوانده میشود.
موسسهی فرهنگی مهرگان با مدیریت مهدی آیینهافروز و راضیه غلامی همکاری فعالی در آیینهای رونمایی کتاب دارد. در این برنامه نیز راضیه غلامی با مرور پیشینهی فعالیتهای این موسسه از جمله دو برنامهی پیش رو در زمینهی تقدیر از نویسندگان گراش و منطقه با نام بهارنامهی ۱ و ۲ گفت: «پاسداشت یک اثر، پاسداشت یک منطقه است. استاد دکتر رحمانی الگوی بسیاری از شعرا و نویسندگان منطقه بودهاند. ما به یک حرکت نظاممند در جهت هر چه بیشتر کردن رشد و چاپ کتاب نیازمندیم و امیدواریم با حضور دغدغهمندان در حوزهی کتاب در یک انجمن کتاب شاهد شکوفایی اندیشمندان نوظهور شهرستان باشیم و موسسهی فرهنگی مهرگان این حرکت را آغاز کرده است.»
خضری: اشعار صادق رحمانی پلی از گذشته برای نسل امروز است
احمد خضری، روزنامهنگار و فعال فرهنگی اوز، با حضور در تالار چلپسین، معرفی کوتاهی از صادق رحمانی ارائه کرد. او با تاکید بر اهمیت این قبیل برنامهها و آیینهای رونمایی کتاب گفت: «تشکر ویژهی من از موسسهی فرهنگی هفتبرکه از این بابت است که با این کار باعث میشود وحدت و همدلی بین اهل قلم به وجود بیاید و همافزایی باعث وحدت میشود.»
او ادامه داد: «هویت هر ملتی به زبان بستگی دارد و زبان باعث پایداری ملیت میشود و زبان فارسی باعث ابقای هویت ایرانی است. گویش و زبان محلی باعث تقویت هویت ایرانی و زبان فارسی میشود. خوشحالیم که کتابی دارد رونمایی میشود که به زبان محلی و گویش گراشی است. استانهای جنوبی ایران سرشار از ظرفیت از زبان و هنر فارسی است اما بسیاری از آنها مغفول مانده است.» او سپس از شعرای گویشیسرای منطقهی جنوب نام برد و افزود: «در فولکلور ما زبان محلی جایگاه ویژهای دارد. شعر بیشتر از نثر میتواند مخاطب را جذب کند و اثرگذار باشد و امروز ما میخواهیم برساتی را روشن کنیم. برساتی را روشن کنیم انار و بادگیر آن سمت بیشتر روشن میشود. در ادبیات فولکلورِ مردم گراش نسل قدیم به نسل جدید معرفی میشود. کسانی باید نسل گذشته را به نسل امروز پیوند دهند. این پل را چه کسانی میتوانند ایجاد کنند به جز هنرمندان، شعرا و نویسندگان و الان دکتر صادق رحمانی آن را ایجاد کرده است.»
او سپس دربارهی کتاب برساتی توضیحاتی داد و گفت: «کتاب برساتی در دو فصل است. ۲۸ قطعه از آن به گویش گراشی است و اولین آن زربئنه (هدیهی زائو به مهمان از طرف نوزادش) نام دارد.»
احمد خضری با اشاره به سابقهی خانوادگی صادق رحمانی و پدرش شیخ علیاصغر رحمانی و همچینن پیشینهی او در رادیو که رحمانی در سالهایی مدیر رادیو فرهنگ بوده است گفت: «او در تهران زندگی میکند اما عشقش گراش است. باید مانند این عزیزان که پرچمدار هنر و ادبیات فولکلور هستند حمایت شوند تا این پرچم همواره افراشته بماند.»
پس از صحبتهای خضری، برای رونمایی از کتاب برساتی، محمد زارع از لار و احمد نوروزی از گراش نیز به روی تالار رفتند. نویسندهی برساتی صادق رحمانی نیز به این جمع اضافه شد. صادق رحمانی در صحبتهای کوتاهی به جمع باصفای چلپسین اشاره کرد و چند رباعی از کتاب جدیدش را خواند. یکی از این رباعیها این بود: «نُمزادِ لوشِ می پَپَری اُم ناوه / از طافهی زشت و جَرجَری اُوم ناوه / ما مِردی مَوه که سود بانکی اوش به / ما مرد همیشه سفری اُوم ناوه.»
رحمانی به کتاب انار و بادگیر هم اشاره کرد و گفت: «احمد خضری برای کتاب انار و بادگیر زحمات زیادی کشید از جمله اینکه مثلا آن را به اوز برای فروش میبرد. همچنین مرحوم دکتر اقتداری که من قبل از چاپ کتاب، آن را به خدمت او بردم تا بر آن مقدمهای بنویسند. او گفت این کتاب را از این حالت در بیاور؛ طوری که مراکز آکادمیک و دانشگاهی هم بتوانند از آن استفاده کنند و بخشی از این کتاب مرهون زحمات ایشان است.»
نوید بازیار، فرهنگی اهل خور، سخنران دیگر این برنامه بود که صحبتش را در مورد خصوصیات کتاب برساتی در چند دقیقه خلاصه کرد. او گفت: «کتاب برساتی آقای رحمانی سه ویژگی دارد. یکی طنزی است که واقعیت است. دوم رعایت دکلماسیون زبان و سوم رعایت طبیعت موزون.» او سپس با انتخاب اشعاری از کتاب برساتی صحبتهایش را پایان داد.
دختر راشد انصاری به نام یسنا نیز روی تالار رفت و شعری محلی از استاد باقری فداغی خواند. چراغهای آسمان حیاط چلپسین با نزدیک شدن به غروب روشن شد و فضای شاعرانهتری ساخت.
قرعهکشی اهدای کتاب برساتی
محمد خواجهپور، مدیر رسانههای هفتبرکه، برای قرعهکشی اهدای کتاب برساتی روی تالار رفت. او در توضیح گفت: «به دلیل اینکه نسخههای معدودی از کتاب در حال حاضر در دسترس داریم، قرار شد به پنج نفر به قید قرعه، پنج جلد کتاب اهدا کنیم. اما شرط آن، خوانش شعری با گویش گراشی از این کتاب نورسیده است.» این شرط با برداشتن شمارهای از گلدان که شمارهی صفحهای از کتاب را داشت، انجام شد. فاطمه حسیننژاد، نگین محسنی، مجتبی بنیاسدی، مریم نوبهار (که به نمایندگی از او پدرش حاج عزیز نوبهار حاضر شد)، فائزه آزاد و محمد عظیمی، شعرهایی از کتاب برساتی را بدون تمرین خواندند و کتاب را به خانه بردند.
در برگزاری این برنامه، ادارهی فرهنگ و ارشاد اسلامی گراش، نهاد کتابخانههای عمومی شهرستان گراش، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و خانم کوزلی که در اجرای مسابقهی گراشیخوانی همکاری کرد، بنیاد فرهنگی نوبهار و کارگاه هشفخ از حامیان موسسه فرهنگی و هنری هفتبرکه بودند.
در بخش جانبی برنامه، پیشفروش کتاب برساتی و پنج کتاب دیگر صادق رحمانی چاپ شده در نشر همسایه انجام شد.
بخش پایانی برنامه، گرفتن عکس یادگاری مهمانان همراه با صدای ترانهی گراشی حسن حسینی بود و آیین رونمایی از کتاب برساتی سرودهی تازهی صادق رحمانی در غروب جمعه چهاردهم دیماه پایان یافت.