هفتبرکه – حسن تقیزاده: نفس پاییز به شماره افتاده است و میرود تا ۹ ماه دیگر و تولدی دیگر. ولی الحق که پاییز بیرمق و بینمکی بود. در پاییز امسال هیچ کلیپی از عبدالله احمد محسنی رد و بدل نشد! چشمهای زیادی به آسمان دوخته شد ولی آسمان به زمین گراش و اطرافش بخیل شده بود. هفتبرکه هم شرمسار و نگران، چشمش به آسمان بود که چند تا عکس و کلیپ مفرح از بارش باران و سرریز شدن رودخانه خیابان امام را برای مخاطبانش خصوصا گراشیهایی که دلشان با گراش است و خودشان خارج از گراش، منتشر کند.
ولی خب، پاریز که میماند. قرص و محکم. او جایی برای رفتن ندارد به جز آشپزخانه خانهها و رستورانها. ولی برخلاف پاییز که سبک و بینمک بود، پاریز خیلی گران و شور شده است! سیب زمینی و پیازی که قبلا اینقدر افتاده و خاکی بودند، حالا خیلی با فیس و افاده میآیند! این کنایه را حتما شنیدهاید که میگویند «گوجهفرنگی هم قاطی میوهها شد!» این را برای طعنه به کار میبردند، اما امروزه دیگر نمیشود چون خیلی وقت است که قیمت گوجه اگر از قیمت میوهها بالاتر نباشد، کمتر هم نیست! حالا دیگر گوجه رسما به خانوادهها میوهها پیوسته است. خودم شاهد بودم که در میوهفروشی یک نفر قیمت گوجه را پرسید، و فروشنده گفت: ۶۰۰هزار ریال ناقابل! طرف که قاطی کرده بود، گفت: اشتباه نمیکنید؟ من قیمت توتفرنگی نپرسیدم ها! فروشنده با احترام گفت: بله، درست شنیدید. گوجه ۶۰۰هزار ریال. یعنی ۶۰ هزار تومان ناقابل.
انگار ایام به کام صیفیجات است. قبلا با ۶۰ هزار تومان کل پاریز یک هفتهی خانواده را میشد بخری، اما الان همین چند قلم گوجه و بادمجان و سیبزمینی و پیاز خداتومان پولش میشود. الآن دیگر اینها هم به اهمیت واقعی خودشان پی بردهاند. خب، چه اشکالی دارد؟ اینها هم حرف دلشان این بود که مگر ما چه کم از میوه داریم؟ مگر ما ویتامین و آنتیآکسیدان و غیره نداریم؟
البته بعضی از صیفیجات افراطی مثل سیبزمینی و پیاز و بادمجان با همقیمت و همطراز شدن با میوهها مخالفند چون معتقدند در این دوره و زمانه، میوهها یک آیتم لوکس و مجلسی هستند و بیشتر جنبهی نمایشی دارند و بود و نبودشان در خانهها زیاد واجب نیست. حالا بماند که گاهی میوهها هم دیگر آن میوههای قدیم نیستند. تا حالا شده که گلابی گاز بزنید و حس کنید به کلم گاز زدهاید؟ گاهی موزها چنان سفت هستند که اگر رنگشان زرد نبود، آدم فکر میکرد هویج میخورد!
خلاصه، این صیفیجات حرفشان این است که ما نقش مهم و هرروزهای در سفرهی مردم داریم. اگر ما نباشیم، نه آبگوشتی درست میشود و نه پپلسی! نه میتوان شامی مجلسی درست کرد، و نه کتلت و کوکو. در نتیجه، به خاطر این اهمیت و نقشی که در تغذیه داریم، نباید در حد میوهها باشیم، بلکه باید بالاتر باشیم!
باید یادآور شویم که آرزوی همطرازی و همقیمت شدن صیفیجات و میوهجات چیز جدیدی نیست و از قدیمالایام این رقابت وجود داشته است. مثلا خیارسبز. ایشان عمری است که با میوهها حشر و نشر دارد و توانسته خودش را به عنوان یک میوه در ظرف مهمانان قالب کند. ولی میوهجات آن را پس میزدند. خیارسبز به سرنوشت ترکیه دچار شده بود که عمری است تلاش میکند وارد اتحادیه اروپا شود ولی اروپاییها هر بار بهانهای میتراشند و این بدبخت خاورمیانهای را نمیپذیرند.
آری، این اولین باری نیست که سبزیجات و صیفیجات طاقچهبالا گذاشتهاند، طوری که سیبزمینی سرسنگین شده و پیاز عشوه میکند و بادمجان کرشمه میآید. یادم است سی و دو-سه سال و اندی پیش، شاهد این گفتگو بین جناب فروشنده و یک پیرزن که دو سه کیلو پاریز خریده بود بودم:
پیرزن: این چقدر میشه؟
پاریزفروش: ۲۰۰ تومن، عمهجان.
پیرزن: چقدر؟ ۲۰۰ تومن؟ برای دو کیلو پاریز؟
پاریزفروش: بله. ۲۰۰ تا تک تومنی. ۲۰۰ هزار تومن که نگفتم!
پیرزن: سیاه ببش کبکه! مهریهی من ۱۰۰ تومنه. حالا باید برای ۲ کیلو پاریز ۲۰۰ تومن بدم؟!
آری، چه بخواهیم و چه نخواهیم، دنیای صیفیجات به سرعت متحول شده است و بعضی آن را برنمیتابند و فکر میکنند این یک امر عمدی است و دستهایی در کار است که میخواهند قیمت صیفیجات و میوهجات را همطراز کند. ولی اینجانب با ضرس قاطع عرض میکند هیچ نظر سوئی در کار نیست و هیچ کس مقصر نیست. کشاورز و بنکدار و ترهبارفروش نقشی در این قضیه ندارند. علت را باید در جای دیگری جست. کجا؟ نمیدانیم. ولی به هر حال باید سعه صدر داشته باشیم و خودمان را با تحولات دنیای جدید وفق بدهیم. چطور با همه چیز کنار میآییم، ولی با قیمت صیفیجات نه؟ فقط ته خیار تلخ است؟