هفت‌برکه – سمیه کشوری: امیر خداوردی نویسنده، دین‌پژوه و منتقد ادبی ایرانی است. او فارغ‌التحصیل سطح چهارم فقه و اصول (دکتری) از حوزه علمیه قم است و کارشناسی ارشد ادبیات فارسی هم دارد. او در اواسط دهه‌ی ۹۰ با انتشار اولین رمانش حرفه‌ی نویسندگی را شروع کرد ولی با دومین رمانش توانست توجه منتقدان ادبی را به دنیای داستان‌نویسیِ خود جلب کند و چند جایزه‌ی ادبی دریافت کند. رمان‌های «آمین می‌آورم»، «آلوت» و «جنون خدایان» از آثار منتشر شده‌ی اوست. از میان رمان‌هایش، رمان «آلوت» تحسین شده هیات داوران جایزه احمد محمود، نامزد نهایی جایزه جلال آل‌احمد‌ و جایزه‌ ادبی واو بوده است. رمان «آمین می‌آورم» او نیز برگزیده جشنواره اشراق شد.

خداوردی بیش از ده سال سابقه‌ تدریس در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد، پیرامون علوم ادبی (نحو، بلاغت، تحلیل ادبی متون دینی، غریب القرآن و اعجاز القرآن)، تفسیر و هرمنوتیک، داستان‌نویسی و نقد ادبی دارد. او همچنین مقالات علمی-‌پژوهشی بسیاری با موضوعاتی چون «ساختارگرایی در قرآن»، «زبانشناسی در مباحث الفاظ اصول فقه» و «نقش آیرونی در بلاغت پیرنگ» نگاشته است. بنابراین همان‌طورکه از رشته‌ی تحصیلی‌اش برمی‌آید در داستان‌هایش نیز به آثار، نتایج و پیامدهای دین در جامعه و روان انسان توجه ویژه‌ای دارد. در اینجا درباره‌ی دومین رمان او به نام «آلوت» صحبت می‌کنیم.

Komod 100 Aloot

رمان آلوت

«آلوت» داستان مردی به نام فخرالدین عالِمی است که درسِ دین خوانده و رئیس مدرسه‌ای دینی به نام دارالدرس است. فخرالدین به‌مرور کراماتی از خود نشان می‌دهد که شیخ و مقتدای شاگردانش قرار می‌گیرد. در ادامه همان شاگردان برگزیده‌اش برای عملیات استشهادی و انتحاری در میان حابطیه‌مذهب‌ها انتخاب می‌شوند. به عبارت دیگر داستان «آلوت» به چگونگی شکل‌گیری یک گروه تکفیری می‌پردازد و البته به طور ضمنی اشاره دارد به گروه‌های تکفیری و تروریستی در سال‌های اخیر در منطقه خاورمیانه .

اتمسفر «آلوت»

داستان «آلوت» با وجود فضای به نسبت وهم‌آلود، ساده و روان روایت می‌شود. در کنار همین ساده و روان بودن نیز شخصیت‌ها و جریانِ اتفاقات، عمق پیدا می‌کنند. نویسنده همه‌ی این‌ها را کنار هم قرار می‌دهد تا روند و نوع شکل‌گیری یک جریان فکری افراطی را به تصویر بکشد. نویسنده نشان می‌دهد باورهای ریز و درشتِ به اصطلاح مذهبی چگونه در بطنِ زندگی روزمره نفوذ می‌کنند و در همه جای زندگی ریشه می‌دواند، و از یک سو جریانی غلط، تاریک و فاسد به وجود می‌آورند و از سمت دیگر نهاد و بنیان آدمی را به نابودی می‌کشاند.

سبک

«آلوت» سعی می‌کند در تار و پود روایت‌های تاریخی، با کمک رئالیسم جادویی و گاهی گذر از سورئالیسم داستانش را روایت کند. اگر چه زاویه دید کمی گنگ است، یعنی روایت‌ها گاهی سمت‌وسوی دانای کل دارد و گاهی به سمتِ اول شخص حرکت می‌کند. همه‌ی این‌ها را بگذارید کنار روایتِ غیرخطی آن با مایه‌های از گزارش‌گونه بودن داستان.

اگرچه این روایت تاریخی نیز ساخته و پرداخته‌ی ذهن نویسنده است و جهانی که در آن روایت پیش می‌رود، هم وجود دارد و هم ندارد. همان‌طور که نویسنده در مصاحبه‌ای گفته است که نام رمان در ابتدای نوشتن «فتح اصفهان» بوده است و در بازنویسی به «آلوت» تغییر پیدا کرده است.

البته در ادامه گاهی اسم‌ها واقعی و برگرفته از تاریخ می‌شوند ولی فضای حاکم بر آن‌ها مطابق با جهان واقع نیست. و صد البته روندی هم که در رمان در جریان است کاملاً انسانی بوده و دور از ذهن نیست. نویسنده، عناصر تاریخی را جابه‌جا می‌کند، دوباره به آن‌ها روح می‌بخشد و با اخبار روز و حوادث افراطی چون تکفیری و در ادامه داعش در هم می‌آمیزد و از آن «آلوت» متولد می‌شود. البته به قول نویسنده اسم کامل آن «آلوت‌ بن هام بن هین بن لاقیس بن ابلیس» است. گویا نام «هام بن هیم» در منابع روایی آمده است. او شیطان‌زاده‌ای است که به خدا ایمان می‌آورد و از مسیر آباء و اجدادی‌اش عدول می‌کند. که البته در رمان هم به آن اشاره شده است. آلوت پسرِ هام بن هیم است که روحیه خاصی دارد و اینکه این آلوت را نویسنده از خودش استخراج کرده است.

بازگشت به گذشته و وارد شدن به درونیات هر کدام از شخصیت‌هایِ کتاب از دیگر نکاتی است که در اینجا به داستان حالتی گزارشی می‌دهد. در حالی که محور داستان فخرالدین است ولی در ادامه دیگران به نوعی رها می‌شوند، یا گاهی، ناگهانی وسط داستان دوباره سروکله‌شان پیدا شده و بهشان پرداخته می‌شود.

آمیختگی درست و غلط

داستان «آلوت» حول محور شخصیتی به نام فخرالدین می‌چرخد اما چیزی که مهم است اتفاقاتی است که در دل داستان جریان دارد. حوادث و اتفاقاتی که به‌مرور شخصیت، تفکر و اعمال فخرالدین را شکل می‌دهد. گویا همین نکته باعث شده کتاب «آلوت» گاهی بیشتر از آنکه به فخرالدین نزدیک شود، به دیگر حوادث بپردازد، همین پرداختِ صرف، باعث شده کتاب به گزارش‌محور بودن نزدیک‌تر شود تا به ذات داستان‌گویی و قصه‌پردازی. البته شخصیت فخرالدین از نقطه نگاهِ شخصیت آلوت به جانِ روایت می‌نشیند و منطق داستانی حاکم می‌شود.

در ادامه باید بگویم نویسنده برای نام کتاب نیز داستانی نشأت گرفته از باور یا روایت مذهبی برمی‌گزیند. در همین راستا همان‌طور که داستان پیش می‌رود کلمه ناآشنای «آلوت» نیز موشکافی و باز شده و برای مخاطب آشنا می‌شود. اینکه این کلمه از کی در شخصیت فخرالدین به زبان آورده می‌شود و در ادامه جان می‌گیرد و در نهایت به بار می‌نشیند.

در آخر اینکه، نویسنده جهانی را ترسیم می‌کند که به اکنون و حالِ ما بسیار نزدیک است و به گونه‌ای می‌توان گفت دردِ منطقه و در ادامه‌ی خاورمیانه است. همان‌طور که خودِ نویسنده در ابتدای کتاب نیز گفته است و تکلیف را مشخص کرده است. در نهایت نویسنده به ما نشان می‌هد که آمیختگی درست و غلط چیزی جز فساد و تاریکی نمی‌آفریند.

طنزِ منحصر به فرد

طنز ظریف که در بافت روایت نهفته است قابل تأمل و پر کشش است. اینکه نویسنده در توصیف و شکل‌گیری شخصیت‌ها، در قلمِ خود از عناصر طنزگونه و به سخره گرفتن استفاده کرده است، باعث می‌شود خواندن کتاب را ادامه بدهی. اگرچه دیالوگ‌ها آن‌گونه که باید و شاید، در این روایت جایگاهی پیدا نمی‌کنند و شخصیت‌ها با همان نگاهِ توصیف و گزارش‌گونه بودن پیش می‌روند، در همین پرداخت هم از طنز خود فاصله نمی‌گیرد و در بافت و روایتِ شخصیت‌ها زبان به سخره گرفتن را وارد می‌کند.

زنان مفلوک

زنان در کتاب «آلوت» یا وجود ندارند یا اگر وجود دارند بدبخت، توسری‌خور و بدون آرمان هستند. البته اگر زنانِ کتاب «آلوت» بدانند داشتن آرمان چیست و اصلاً می‌توان همچین چیزی را طلب کرد یا نه.

شاید نمایشِ این گونه‌ی زنان در کتاب، پذیرش عنصر آسیب‌پذیری زنان در این افراطی‌گری است. نمایش اینکه اگر جامعه‌ای این گونه به قهقهرا برود، اول از همه زنان را در تهِ آن قهقهرا پیدا می‌کنی. یا در اینگونه جوامع زنان وقتی ارزش پیدا می‌کنند که سر و کله‌ی دشمن، چه فرضی و چه واقعی پیدا شود، آنگاه است که زنان چون سایه‌ای شوم به نظر می‌آیند که اسارتشان ممکن است غیرت مردان را لکه‌دار کند. حتی در این لحظه هم زنان جایگاه خود را ندارند بلکه فقط یک کالا هستند که آسیب دیدنشان، فقط ارزش صاحب کالا را خدشه‌دار می‌کند.

در آخر

با همه‌ی این‌ها کتاب «آلوت» جسارت نویسنده را در پرداختن به موضوعی ملتهبی به نام تروریسم، تکفیر و داعش نشان می‌دهد. موضوعی که چه بپذیریم چه نه، با مذهب عجین شده است. نویسنده نشان می‌دهد چطور یک متن می‌تواند در راستای تقسیر به خود، اثرات مخربی به همراه داشته باشد و اینکه چگونه باعث می‌شود آدم‌کشی را توجیه کند. این رمان در انتشارات نگاه به چاپ رسیده است.