هفت‌برکه – نوریه بلبل: خبرنگاری یک کار تمام وقت است. حتی اگر در اعتکاف باشی و قرار باشد سه روز بی‌خیال کار و دنیا با خدا خلوت کنی، باز هم چیزهایی می‌بینی که روایت کردن‌شان می‌تواند جذاب باشد. سعی کردم بدون توجه به تصویر موجود از اعتکاف یک تصویری واقعی از اعتکاف و آدم‌هایش داشته باشم.

برای ما که با دیوار‌های مسجد امیرالمؤمنین (ع) قد کشیدیم، آنجا خانه‌ی پدری‌مان است. جایی که همدم کودکی‌هایمان تا بزرگسالی‌مان است. دیدن مناره‌های مسجد، فرش‌های سبز رنگ، مهرهای مرتب شده در جا مهری و تسبیح‌ها آویزان شده‌ی کنارش معادل چند ساعت تراپی است.
‌‌
طبق یک برنامه‌ای که از قبل برای خودت داری پا می‌گذاری جایی که قرار است سه روز در آن نفس بکشی. با دیدن جمعیت و طیف سنی به این نتیجه می‌رسی که همیشه پلن A جواب نمی‌دهد و در اجرا باید سراغ پلن B بروی.

Etekaf 01

۳۲۰ نفر و یا شاید بیشتر کنار هم

جمعیتی ۳۲۰ نفره که از دهه‌ی ۹۰ شروع و تا دهه ۳۰ یا شاید به دهه‌ی ۲۰ می‌رسید، البته با احتساب مادرانی که فرزند خوردسالشان را هم با خود آورده بودند و خانم‌های تدارکات شاید این عدد بیشتر هم می‌شد. جمعیتی که قرار همنشینی سه روزه داشتند، تصور همنشینی این نسل‌ها طبق ساخته‌ی ذهنی‌ام ممکن نبود، اما شد.

تفاوت در عددهای شناسنامه اصلا ملاک نیست، آنجا همه مثل هم بودند حتی اگر لباس‌ها کمی با هم تفاوت داشت. ‌با کسانی که شاید اگر در خیابان همدیگر را ببینیم بی‌تفاوت از کنار هم رد بشویم حالا همسفره شده‌ بودیم. بی‌تفاوتی جایش را داده بود به التماس دعا یا حاجت‌روا بشوی. همه رنگی را در ظاهر دیدیم، تنوع رنگ‌ها از منشور عبادت که بگذرد فقط نور سفید واحدی منتشر می‌شود که قوانین فیزیک هم نمی‌تواند آن را اثبات کند.

سر سفره‌ گسترده‌ی افطار همه حاضر بودند، تعداد غایبان از حاضران بیشتر بود. معلم‌ها حاضران غایبِ اصلی سرسفره بودند، برنامه‌ریزی برای امتحان فردای روزی که باید بروند مدرسه و چگونگی لغو آن بعد از افطار دغدغه‌ای بود که بچه‌ها برای آن برنامه‌ریزی می‌کردند.

بازیگر‌های سریال‌های ترکیه‌ای گزینه‌های بعدی حاضران غایبِ سر سفره‌ی افطار بودند، زندگی‌شان و نحوه‌ی بازی کردنشان موضوع مورد بحث بعضی از بچه‌هایی بود که کمی حال و هوایشان ممکن است با ما فرق داشته باشد. گاهی وقت‌ها عدم حضور فیزیکی مانع از نبودن نیست بلکه ممکن است در یاد کسانی باشید که شما اصلا فکرش را نکنید.

‌بعد از سفره‌ی افطار گذری هم به خیابان‌های کره یا چین زدیم، خوردن نودل یا اندمی که این روزها پای ثابت هر دورهمی یا هوس‌های نصف شبانه‌ی آدم‌ها است با چاپستیک هم لذت دیگری دارد.

جمعیت اندکِ قلیان به دست بعد از افطار خبر از این می‌داد که آدم‌‌های مسن علاوه بر کتاب‌های ادعیه، مفاتیح و قرآن، ساک حاوی قلیان و ملزوماتش هم یکی از وسایلی است که باید همراه‌شان داشته باشند.

پیرزن‌های کم حوصله‌ی نِئِب‌زن (تشر) قدیم جای‌شان را داده بودند به پیرزن‌هایی که از دیدن بچه‌ها در صف اول نماز به یک لبخند اکتفا ‌می‌کردند، کسی بنا نداشت مثل قدیم آنها را از حضور در صف اول نماز جماعت منع کند.

تصویرهای متفاوت

‌‌تصویرهای رسمی و از فیلتر رد شده‌ای که همیشه از اعتکاف یا مجالس معنوی دیده‌ایم اصل ماجرا نیست، اصل ماجرا زیستن آدم‌ها کنار هم با تفاوت‌های فردیشان است. تصویری که شاید زیاد از بچه‌های دهه‌ی هشتاد و نودی دیدیم و برایمان آشنا است این باشد که همیشه سرشان در موبایل‌شان است، اما تصویر عبادت و راز و نیاز شبانه‌شان در محراب مسجد را کمتر دیده‌ایم یا دیدن دختری با لباسی از طرح صلیب حک شده پشت‌ سرش که خودش را در صف نماز جای می‌دهد را کمتر دیده باشیم یا اصلا ندیده باشیم. همه‌ی آنها خدا را می‌خوانند و عبادت می‌کنند اما به مدل خودشان، مدلی که شاید کمتر مرسوم باشد و دیده باشیم.

پیش فرض‌ ذهنی‌مان از تصویرهای قبلی اینگونه مجالس معنوی این توقع را در ذهن‌مان ایجاد کرده است که اگر ما به آنها شبیه نباشیم پس جایی در این مجالس نداریم. آدم‌های به صف نشسته‌ی قرآن به دستِ سر به پایینی که همیشه دیده‌ایم اصل ماجرا نیست ما ممکن است در بعضی از مجالس آدم‌هایی را ببینیم که هیچ قاعده‌ای نتواند آن را اثبات کند اما در واقعیت هستند.

مدیریت کردن این جمعیت که هرکدام ساز خودش را می‌زند از عهده‌ی هرکسی بر نمی‌آید، ولی بودند آدم‌هایی که سه روز خلوت خودشان با خدا را وقف هماهنگ کردن و آموزش دادن به جمعیت می‌کردند. مربی‌های حاضر در اعتکاف و صبوری کردنشان در حل مسائل بچه‌ها و رسیدگی به آنهایی که کمی عبادت برایشان سخت است مثال زدنی بود.
‌‌‌
اگر اعتکاف را برای خلوت کردن و فکر کردن انتخاب کرده‌اید، عملاَ در اجرا با شکست مواجه می‌شوید، در آن سه روزی که شما دلتان می‌خواهد بیشتر وقت‌تان را با خدا و خودتان خلوت کنید، برنامه‌های پشت سرهم سخنرانی فرصت خلوت و سکوت را از شما می‌گیرد. شاید پذیرش یادآوری‌ها و اعلام‌های هر ساعته‌ی پشت میکروفن برای سخنرانی و جمع شدن همه‌ی معتفکین کمی خوشایند همه نباشد و ممکن است بچه‌ها کمی گارد بگیرند.

‌اعتکاف به جز جنبه‌ی معنوی خیلی‌ها جنبه‌ی اجتماعی آن برایشان مهم‌تر است که فرصتی مناسب است که با دوستانشان دور هم باشند.