بستن

نمایش بی‌کلامی از تجربه نزدیک مرگ

هفت‌برکه: «این تئاتر ذهن آدمی است که در یک لحظه خلقت انسان را از ابتدا تا انتها به صورت معنوی می‌بیند.» رقیه ارشادی، کارگردان نمایش NDE مضمون این نمایش را اینگونه توضیح داد. ارشادی به عنوان مهمان ویژه‌ی سی و هفتمین نشست تماشا در ۲۷ مهرماه ۱۴۰۲ بود، فیلمِ این نمایش فیزیکال را که توسط گروه نمایشی آینه لار در اسفند ۱۴۰۱ در لار اجرا شده بود، برای پخش و نقد و بررسی انتخاب کرده بود. حضور اعضای نمایشی آینه در این نشست باعث شد یکی از پرمخاطب‌ترین نشست‌های تماشا باشد. ارشادی، کارشناس ارشد ادبیات نمایشی،  نیز با مروری بر تاریخچه و خصوصیات نمایش مدرن، پست‌مدرن و فیزیکال، این جلسه را عملا به یک کارگاه آموزشی مفید تبدیل کرد. ارشادی اعلام کرد این گروه در حال تمرین یک تئاتر فیزیکال جدید به نام «یوفوریا» (سرخوشی) است که از ۱۰ آبان به روی صحنه می‌رود و بر خلاف این نمایش، داستان خطی ندارد.

مروری بر تئاتر مدرن و آوانگارد

رقیه ارشادی با ارائه‌ی تاریخچه‌ای از تئاتر مدرن و سبک‌ها و نظریه‌های مختلف این جریان شروع کرد. به گفته‌ی او، تئاتر مدرن در یک قرن شکل گرفت و صورت‌دهی مختلفی هم داشت. خیلی‌ها تئاتر را اعتراض می‌دانند، به هر چیزی که مضر است و در جامعه وجود دارد، از تفکر تا فرهنگ غلط.

به گفته‌ی ارشادی، این استانیسلاوسکی بود که دروازه‌ی جدیدی را به دنیای بازیگری باز کرد و تجربه‌هایش پیش‌برنده داستان تئاتر مدرن و آوانگارد بود. اما شاگرد او، میرهولد، نظری متفاوت از استادش داشت. سیستم استانیسلاوسکی واقع‌گرایانه بود و میرهولد با این مشکل داشت. او اعتقاد داشت که لازم نیست کلام با گفتگو رد و بدل شود، بلکه بدن می‌تواند به تنهایی کلام را منتقل کند. مساله پانتومیم پیش‌برنده‌ی این جریان بود.

ارشادی با اشاره به سابقه‌ی این نوع اجرا در مشرق‌زمین گفت بیشتر آیین‌هایی که در شرق وجود داشته، رقص و حرکت بخشی از آن بوده  و هر حرکتی معنای خاصی را منتقل می‌کرده است. این مساله بر تفکر میرهولد تاثیر داشت و تیاتر بیومکانیک را پایه گذاشت. او سیستم آوانگارد را جوری پیش برد که صحنه را به میان تماشاگرها برد. نمادگرایی بارزترین مساله این سبک است. جریان همذات‌پنداری که استانیسلاوسکی دنبالش بود کمرنگ می‌شود و کارگردان‌ها با ذهن تماشاگر سر و کار دارند.

ارشادی پدر تیاتر مدرن را ژاک کوپو دانست. قبل از او صحنه تئاتر از واقعیت طبعیت می‌کرد و صحنه‌آرایی مستلزم هزینه‌ی فراوان بوده است. کوپو تئاتر را از شر صحنه‌های پرهزینه و پرخرج خلاص می‌کند. از اینجاست که تیاتر وارد فضای مدرن می‌شود. مساله‌ی دیگر، بازگشت به مواد اولیه در تئاتر است. تئاتر مدرن فقط چیزهایی را که لازم است استفاده می‌کند که حرکتی آوانگارد است. مساله دیگر هم ماسک است که نقش بسزایی در این تئاتر دارد. ماسک به این خاطر استفاده می‌شود که دریافت احساس را از صورت بازیگر کمرنگ کند، چون ما با ذهن تماشاگر کار داریم. بدین ترتیب، تئاتر از شکل شنیداری به سمت دیداری می‌رود.

آپیا، برتولت برشت، و برتفسکی در تیاتر مدرن و آوانگارد پیشرو بودند. اینها تاثیر مستقیمی هم بر تئاتر فیزیکال داشتند.

مروری بر تئاتر پست‌مدرن

ارشادی در ادامه گفت: در تئاتر پست‌مدرن بر خلاف تئاتر مدرن، با این که همچنان تعریف درستی نداریم، ولی همین قالب‌ها را هم می‌شکند. به قول یکی از استادانم، در دنیای الان، سبک‌ کار مهم نیست و المان‌هایی از هر سبکی ممکن است در هر اجرایی ظاهر شود. یعنی مرزبندی‌ها دیگر وجود ندارد.

او سپس به نظریات و جریانات تاثیرگذار بر تئاتر پست‌مدرن پرداخت: نظریات آنتون آرتو که تئاتر را کلا آیین می‌داند، بسیار تاثیرگذار بود. او اعتقاد بر تمرینات و اجراهای سخت و منزجرکننده داشت. سبک بعد، فوتوریسم بود که در ایتالیا شکل گرفت. خشونت، سرعت و ماشین  در آن پررنگ بود. بعد از جنگ جهانی اول هم «داداییسم» آمد که با اصول سنتی هنری هیچ میانه‌ای نداشت و واکنشی علیه پوچی و نومیدی حاصل از جنگ بود. هنر در این جریان به صورت بداهه بود و تنها فضای کودکانه ذهن برایش ارزشمند بود.

او خصوصیات پست‌مدرنیسم در تئاتر را چنین برشمرد: در پست‌مدرن، بر خلاف گذشته، کلام و خط داستانی کمرنگ می‌شود و زبان که کارکردش پیام رساندن بود، کارش فضاسازی می‌شود. عناصری مثل رنگ و‌ نور و‌ لباس و موسیقی پررنگ‌تر می‌شود. این تئاتر غیر واقعی و‌ منطق‌گریز است. المان‌ها و‌ نشانه‌شناسی در آن پررنگ می‌شود. اجراها سبک کارگاهی می‌گیرند و نگاه وفادارانه از فکر نویسنده از بین می‌رود و دراماتورژی اهمیت پیدا می‌کند و نمایش‌های جدیدی از متون کلاسیک بر اساس فکر نویسندگان جدید و مسایل امروز اجرا می‌شود.

مروری بر تئاتر فیزیکال

ارشادی در مورد خصوصیات تئاتر فیزیکال هم گفت: در این نوع تئاتر، داستان بیشتر از طرف حرکات بدن منقل می‌شود و کاتارسیس و‌ همذات‌پنداری و‌ لذت نقش کمی دارد. حرکات بدن پیش‌برنده داستان است، نه دیالوگ‌ها. دیوار چهارم از بین می‌رود و تماشاگر تشویق می‌شود که وارد کار شود. در کل تئاتر پست مدرن، مساله هرمنوتیک یا برداشت مخاطب از کار هم خیلی مهم است. بداهه‌نگاری هم مهم است چون ‌نمایشنامه وجود ندارد و مبتنی بر طرح است. مساله المان و نشانه‌های بینارشته‌ای از جمله تکه‌هایی از سینما و موسیقی هم داریم. از کمدیا دل‌آرته ایتالیا تا تئاتر سنتی ژاپن، از پانتومیم تا ماسک در آن استفاده می‌شود. بازیگر نقش چشمگیرتری دارد، چون باید به شدت از نظر بدنی استقامت بالایی داشته باشد.

ارشادی در مورد تئاتر فیزیکال در ایران نیز گفت: از زمانی که پیتر بروک به ایران آمد و نمایش عطار را در جشن‌های پهلوی اجرا کرد، تئاتر تجربی وارد ایران شد. شاید اولین گروه  را بتوان «نرگس سیاه» با مدیریت حامد محمدطاهری دانست که کسانی همچون عاطفه تهرانی و یاسر خاسب از بچه‌های این گروه هستند و هنوز فعالند.

در مورد تئاتر NDE

ارشادی در مورد نام تئاتر NDE که به کارگردانی خودش در سال گذشته در لار اجرا شده بود، گفت: این اصطلاحی پزشکی است در مورد تجربه‌ی انسان در شرف مرگ، که مغز برای تسلی بدن در آن لحظه، فعل و انفعلاتی انجام می‌دهد که یا به سرخوشی یا درد بسیار زیادی می‌انجامد. بارزترین تصویر در این تجربه هم دیدن تونل نور بوده است.

به گفته‌ی ارشادی، این دومین نمایش فیزیکال است که در لار به روی صحنه رفته است. اولین کار «دژاوو» بود که توسط همین گروه تئاتری در سال ۹۶ اجرا شد.

او در مورد مضمون تئاتر هم گفت: «NDE در واقع نمایشی در مورد انسان قرن ۲۱ است که نیازمند امید است و آن را در یک نجات‌دهنده می‌یابد. این تیاتر ذهن آدمی است که در یک لحظه خلقت انسان را از ابتدا تا انتها به صورت معنوی می‌بیند. با این دیدگاه کار را شکل دادیم. این کار مال من نبود بلکه مال همه بچه‌ها بود که نه تا ده ماه درگیر کار بودیم. آقای آزاد بیشترین زحمت را کشید.»

او نقدهایی را هم به تئاتر خودش وارد کرد: «چیزی که کار را از فضای فیزیکال دور می‌کرد، روایت‌های میان صحنه‌ها بود. ما مجبور بودیم از آیات قران و روایات استفاده کنیم چون ‌موضوعی مذهبی بود و مقابله امامت با نیروی شر و شیطان را نشان می‌داد. موضوع دوم هم سایه‌بازی در کار بود و استفاده از وسایلی مثل کشتی نوح و‌ قوچ، که ساختنش با بدن انسانی به شدت سخت است. مساله سوم هم جذب مخاطب جوان بود. برای همین اسم مذهبی انتخاب کردیم.»

داریوش آرمان‌مهر، استاد نقاشی، در مورد نمایش اظهار نظر کرد: «مخصوصا حرکت و ریتم خیلی به زیبایی در آمده بود و نور که نقش مهمی داشت و همچنین میزانسن کار. ریتم کار بسیار سنگین بود.»

حبیب طالبی، معمار و فلسفه‌خوان، اما عقیده داشت این کار را نمی‌توان یک اثر پست‌مدرن دانست، چون با وجود اینکه از المان‌ها و ویژگی‌های تئاتر مدرن استفاده می‌کند، اما درونمایه‌ی آن کاملا کلاسیک بود: «ما شاهد خلط موضوع مذهبی بودن و معنوی بودن هستیم. ساحت معنوی یک ساحت وسیع است و انحصاری نیست. اما محتوای این کار انحصاری است و ‌چیزی کاملا عقیده‌ای است. پس پست‌مدرن نیست. البته بیان تازه‌ای از یک موضوع است ولی باید تفکیک قایل شد. این که چیز جدیدی در مقابل چیز قدیمی باشد، پست‌مدرنیسم نیست؛ بلکه باید درباره بحران عقلانیت باشد.»

اسماعیل انصاری، کارشناس ادبیات انگلیسی، نیز گفت: «نقدی که از درون متن شما می‌تواند کرد این است که شما شیطان را بسیار منفی تصویر کرده‌اید، در صورتی که طبق روایت شما، او از فرشتگان است. شما می‌توانستید او را سفیدپوش تصویر کنید.»

این چهارمین جلسه از دوره‌ی هفت‌جلسه‌ای پست‌مدرنیسم در تئاتر است که از طرف انجمن نمایش گراش برگزار می‌شود. اسپانسر این برنامه هایپر گلستان، حامی هنر و هنرمندان است.

سردبیر پایگاه خبری هفت‌برکه عضو هیات مدیره موسسه فرهنگی هنری هفت‌برکه گراش دکترای ادبیات انگلیسی از دانشگاه تهران

0 نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

0 نظر
scroll to top