هفتبرکه – سمیه کشوری: هاروکی موراکامی (Haruki Murakami) در کیوتو یکی از بزرگترین شهرهای ژاپن متولد شد. او در سالهایی به دنیا آمد که جنگ جهانی دوم تازه به پایان رسیده بود و ژاپن بهعنوان بازندهی جنگ همچنان درگیر تبعاتش بود. دوران کودکی و نوجوانی این نویسنده زمانی بود که فرهنگ ژاپنی بهشدت تحت تأثیر دنیای غرب و شرق بود. نوجوانان کمکم شبیه آمریکاییها لباس میپوشیدند، ادبیات روسی میخواندند و موسیقی جاز گوش میدادند. هاروکی موراکامی متعلق به دوران تغییر ژاپن است و همین موضوع او را در آینده به نویسندهای خاص تبدیل کرد. نویسندهای که در ژاپن خیلیها به او میگویند غربزده یا حتی آمریکایی. تا امروز کتابهای موراکامی به بیش از پنجاه زبان زندهی دنیا برگردانده شده است.
موراکامی برخلاف بسیاری از نویسندگان بزرگی که میشناسیم از کودکی و نوجوانی علاقهای به نویسنده شدن نداشته است. او در دانشگاه هنرهای نمایشی خواند و سه سال بعد از فارغالتحصیلی یعنی در سال ۱۹۷۱ با همسرش که از دوستان دوران دانشگاهش بود ازدواج کرد. آن دو یک کلوپ موسیقی داشتند که موسیقی جاز در آن پخش میشد و همراه گربهشان زندگی آرام و بیدردسری را میگذراندند.
موراکامی وقتی بیستونه ساله بود، شروع به نوشتن داستان کرد. خودش میگوید: «من قبل از آن چیزی ننوشته بودم و یک شخص معمولی بودم، یک باشگاه جاز داشتم و هیچ نوشتهای خلق نکرده بودم». ایده و فکر نوشتن اولین رمانش به نام «به آواز باد گوش بسپار» در سال ۱۹۷۹، وقتی به او الهام شد که در حال تماشای بازی بیسبال بود. در سال ۱۹۷۹ این رمان منتشر شد و در همان سال جایزهی نویسنده جدید گونزو را دریافت کرد. موفقیت ابتدایی موراکامی او را تشویق کرد تا به نوشتن ادامه دهد.
کتاب «کتابخانه مرموز»، رمان کوتاه و مصوری از این نویسنده است که اولین بار در سال ۲۰۰۵ به چاپ رسید. ترجمهی انگلیسی آن در سال ۲۰۱۴ عرضه شد و جزو آثاری است که طی سالها بارها تجدید چاپ شده است. این کتاب کوچک و مصور با دیگر داستانهای موراکامی بهشکل آشکاری متفاوت است. در ظاهر شاید کتابی برای نوجوانان باشد اما درونمایه و مضمون کتاب به قول یکی از منتقدان «مانند قصهی پریواری برای بزرگسالان است». از اینرو میتوان از جهات گوناگونی بررسی کرد اما در اینجا از دو جهت بررسی میکنیم یک) سبک سورئالیسم برای رهایی شخصیت از هزارتوی زندگی، دو) سفر قهرمان به صورت سمبولیک.
یک) سبک سورئالیسم
اگر چه سورئالیسم را به فراواقعگرایی ترجمه میکنند، اما شاید عبارت «واقعیتِ واقعیتر» توصیف بهتری برای آن باشد. سورئالیسم ادعا نمیکند که میخواهد از مرزهای واقعیت بگذرد، بلکه معتقد است که عموم انسانها بخش خیلی کوچکی از سرزمین واقعیت را در نوردیدهاند. سورئالیستها بر این باور بودند که رویاها و ناخودآگاه میتواند دریچهای به خودِ واقعیترِ انسان باشد، انسانی که اسیر زنجیر عقل و منطق نیست.
در این رمان خواننده در دنیای عجیب و مرموز و تخیلات بیحد و مرز شخصیت اصلی یا همان راوی غرق میشود. دنیایی که مرز خیال و واقعیت آن معلوم نیست. طوری که در طول مدت خواندن داستان به خودت میگویی، اگر واقعی باشد چقدر رویاگونه است و اگر رویای پسرک باشد چقدر واقعی به نظر میرسد! اتفاقات پر از شگفتی و شخصیتهایی که با پسرک در تعاملاند باعث میشود پسرک درونیترین احساساتش را بیان کند و دیگر از اظهارشان ابایی نداشته باشد. حتی احساساتی که در هزارتوی درونش پنهان یا در ادامه خفه کرده است.
از همین رو این رمان همهی ویژگیهای این سبک را دارد و از جهاتی سورئالیسم باعث شده پسرک بالاخره در این بیمرزی واقعیت و خیال با خودِ درونش مواجه شود و به نوعی منِ وجودیاش را واکاوی کند. از این جنبه حتی میتوان گفت بنمایهی این رمانِ مصور، ریشه در روان آدمی دارد تا جایی که میتوان آن را یک اثر روانشناسانه دانست.
تنوع و تعدد شخصیتها در این داستان کوتاه موجب تعلیق و کشش در روایت آن شده است. شخصیت «پسرک»، «مادر پسرک»، «مرد گوسفندنما»، «پیرمرد کتابدار» و «دختر زندانبان» و… شاید در ظاهر منفعل یا حتی تیپیکال به نظر بیایند ولی در بافت داستان مینشینند تا پسرک هزارتوی سفرش را طی کند. به عبارت دیگر این شخصیتها قبل از اینکه منفعل یا تیپیکال به نظر بیایند نقش نمادین خود را به عهده میگیرند تا پسرک را به هزارتو سوق دهند یا از آن رها کنند.
از طرفی زاویه دید داستان که «اول شخص» یا «منِ راوی» است باعث شده همذاتپنداری و ارتباط احساسی بیشتری با شخصیت اصلی یا همان «پسرک» برقرار کنیم. یعنی زاویه دید در خدمت هدف و منظور نویسنده قرار میگیرد تا ما یا منِ خواننده همان پسرکی باشیم که در پایان تنهای تنهای تنها مانده است.
دو) سفر قهرمان به صورت سمبولیک
داستان به سفر دور و دراز و همچنین عجیب پسرکی علاقهمند به کتابخوانی در یک کتابخانهی مرموز میپردازد. سفری که هر چه در دل آن نفوذ میکنیم نشانههای سمبلیک و نمادین قصه خودش را بیشتر نشان میدهد و فضایی تاریک و در عین حال گیرا را به وجود میآورد. تا جاییکه ما را با یک سوال روبرو میکند آیا این سفر درونی بوده یا واقعاً اتفاق افتاده است؟ البته در ادامه جواب به این سوال اهمیتش را از دست میدهد چون در هر دو صورت اینقدر نزدیک به شخصیت رخ داده است که اثرگذاری آن قابل انکار نیست.
در این اثر گویی شخصیت اصلی سفری معنوی را شروع میکند. شاید بتوان مراحل سفر معنوی در این اثر را به ریاضت و تقابل خیر و شر، تجربهی عشق، شناخت خود و رهایی از هزارتوی درون تا رسیدن به معرفتِ فقدان تشبیه کرد.
پایان دور از ذهن و غیرمنتظرهی داستان هم اشارهای دیگر به سفر معنوی پسرک و تداوم آن در سراسر زندگیاش دارد. فقدان پرنده، مادر و دخترکی که گمش کرده، پسرک را وارد یک تاریکی دیگری میکند. اگرچه این تاریکی به نوعی برای پسرک روشن و قابل شناخت است، چون این تاریکی با تاریکی اولیه تفاوت چشمگیری دارد.
نمادهای زیادی در داستان «کتابخانهی مرموز» وجود دارد که کموبیش به آنها میپردازیم. یکی کفشهای پسرک است. کفش به عنوان بخشی از لباس فرد میتواند نمادی از هویت، پایگاه اجتماعی و اقتصادی، گرایش و علایق فرد باشد. در شروع داستان «کتابخانهی مرموز» پسرک با کفشهای چرمی تازهاش روی کف خاکستریرنگ کتابخانه راه میرود، آن هم کفشی که هدیهی مادرش در روز تولدش بوده است. در میانهی سفر، جایی که کشف و شهود پسرک آغاز شده، او مجبور میشود کفشهایش را در بیاورد تا پابرهنه به آن جهان مرموز پا بگذارد، گویی تلاش پسرک برای رهایی از بندهای دنیوی و تعلقات مادی است. پای برهنه در ادب فارسی نماد احترام و بزرگداشت، بندگی و تواضع، اشتیاق و وصال، بیتوجهی به خلق و زینت دنیا، مجازات، سوگواری، نذر، حاجتمندی و فقر است.
فرار پسرک با پاهای برهنه اشتیاق او برای بازگشت به خانه و وصالش به آزادی و دیدار مادرش است. همچنین پشت سر گذاشتن کتابخانه بهعنوان ذهنی پر از اطلاعات و آگاهی حتی اطلاعاتی بهدرد نخور نشانهای بر این گواه است.
نماد دیگر کتابخانه و پیرمرد کتابدار است. کتابخانه بهعنوان محلی برای حافظهی بشر و انباشته شدن اطلاعات، و جنگ پیرمرد برای دادن اطلاعاتی بیفایده و گاه واهی است.
مرد در پوسته گوسفند نمادی از آدمهای ترسو و حتی مسخ شده است. شخصیت دیگر داستان، دخترک زندانبان است که به نوعی اسرارآمیزتر از شخصیتهای دیگر است. دخترکی که عشق را هدیه میدهد، گاهی هست و گاهی نیست، و هر بار در لباس دیگری نمود و ظهور پیدا میکند تا اینکه در نهایت در شکل دیگری از قفس میگریزد.
کتاب حاضر تحت عناوین «کتابخانهی عجیب» و «کتابخانهی غرایب» نیز منتشر شده است.