بستن

جام جهان‌نمای قطر ۱: سیری در قطر

هفت‌برکه – عزیز نوبهار: از همان روزی که قرعه‌ی برگزاری جام جهانی ۲۰۲۲ به نام کشور قطر افتاد، من هم مثل خیلی از ایرانی‌های دیگر به این فکر کردم که شاید بتوانم در این رویداد حضور داشته باشم. رویدادی که در آن مردمِ سراسر جهان چهار سال یک بار به بهانه‌ی فوتبال دور هم جمع می‌شوند و فرهنگشان را به اشتراک می‌گذارند.

در این یادداشت تلاش می‌کنم بخش‌هایی از تجربه‌ی سفرم به جام جهانی ۲۰۲۲ قطر،‌ بزرگترین و پربیننده‌ترین رویداد ورزشی و فرهنگی جهان را بنویسم؛ به عنوان یک مسافر کنجکاو و تماشاگر فوتبال. 

 

 

بخش یکم: قطر

مقدمات سفر

حدود شش ماه پیش از آغاز بازی‌ها، با گروهی از دوستان تصمیم‌مان برای سفر به جام جهانی قطعی شد. از گوشه‌وکنار می‌شنیدم که دیگر گراشی‌ها هم در تکاپوی هماهنگی برای حضور در این بازی‌ها بودند و طبیعتا برای ما که هر کدام دوست و آشنایی در دوحه داریم فرصت مغتنمی بود، چرا که بسیاری از هزینه‌های سفر با وجود یک آدم آشنا در قطر، کاهش پیدا می‌کرد. در این سفر هزینه‌ی بلیت رفت و برگشت ما ۱۴ میلیون و ۳۵۰ هزار تومان بود.

دولت قطر برای مسافران جام جهانی ویزایی با نام «هَیّاکارت» ایجاد کرده بود که در واقع شامل تمام مجوزهای لازم برای شرکت در این جام بود؛ از مجوز ورود به قطر گرفته تا بلیت مترو و حضور در فن‌فستیوال. خلاصه این‌که تهیه‌ی هیاکارت و بلیط‌ها، مهم‌ترین کاری بود که ما پیش از سفر باید انجام می‌دادیم.

سفر ما از ۱۷ نوامبر ۲۰۲۲ آغاز شد و ۱۴ روز بعد به پایان رسید. در آغاز سفر چیزی که بیش از همه توجهم را جلب کرد این بود که ما گراشی‌ها هر کدام بار زیادی با خود داشتیم که بیشتر شامل مواد غذایی و کباب ماستی بود! ما به همراه ۲۰ نفر دیگر از گراشی‌ها با پرواز قطرایرویز به این کشور سفر می‌کردیم و بارهایمان شباهت زیادی داشت! این موضوع بیش از همه باعث تعجب متصدیان شرکت قطرایرویز شده بود. البته سختگیری در این زمینه خیلی کم بود و خیلی جاها حتی وارسی دقیقی نمی‌کردند.

توسعه با همکاری

من حدود ۱۸ سال قبل هم یک سفر کوتاه به قطر داشتم. اما تغییراتی که الآن نسبت به آن زمان دیدم، اصلا قابل وصف نیست. اگر بخواهم حتی بخش‌های کوچکی از جاذبه‌های کنونیِ قطر را بگویم، باز هم وقت کم می‌آورم.

بازی‌ها در هشت ورزشگاه قطر برگزار می‌شود. ورزشگاه‌هایی که وقتی در آن‌ها حضور پیدا می‌کنی با خودت می‌گویی به چه سرعتی این‌ها ساخته شده‌اند! از دوستی می‌شنوم که این‌جا تا همین چند سال پیش شن‌زار و دشت بوده و در این سال‌ها قطر به سرعت رشد کرده و روی توسعه‌ی پایتختش تمرکز زیادی کرده است. حتی چند مجموعه‌ی شهری در همین چند سال ساخته شده‌اند مثل شهر آموزش، لوسیل و دهکده‌ی کتارا. توسعه‌ای که تماما در همکاری با کشورهای مختلف جهان ایجاد شده است؛ از ایجاد مترو با سرمایه‌گذاری مشترک قطری‌ها و فرانسوی‌ها گرفته تا وارد کردن ۵۰۰۰ خودرو از ژاپن و واردات نخل از عراق و…

در مدت برگزاری جام با وجود این‌که میزبانی قطر تا حد زیادی قابل قبول بوده و مسافرها راضی به نظر می‌رسند، اما آن‌طور که پیش‌بینی می‌شده اوضاع اقتصادی بازاری‌های این کشور با برگزاری جام جهانی رونق نگرفته است. از یکی از دوستان گراشی که در این مورد پرسیدم گفت که به نظرش «رکود العاملیه» (رکود جهانی) رخ داده و برای همین فروش کم شده است. شاید یکی از دلایل این اتفاق این باشد که قطر قانونی دارد که بر اساس آن فقط اجناس اصل به‌ فروش می‌رسند و همین باعث شده تا قیمت‌ها بیش از دیگر کشورها باشد.

البته هنوز هم نشانه‌هایی از اختلاف قطر با چهار کشور عربستان سعودی و امارات و مصر و بحرین دیده می‌شود. شنیده‌ها حاکی از این است که همچنان ورود جنس‌های اماراتی و سعودی به قطر ممنوع است.

یکی از مهم‌ترین امکاناتی که قطر در این سال‌ها ایجاد کرده، مترو است. متروی قطر با نگاه به آینده ساخته شده است. این مترو که سریع‌ترین قطار بدون راننده در جهان است، یکی از شیک‌ترین و کارآمدترین متروهای دنیاست و خودشان می‌گفتند ۱۸ میلیارد دلار برای آن خرج شده است.

فرودگاه هم بسیار بزرگ و به‌روز بود. از کجا می‌شد این را فهمید؟ از آن‌جا که از زمان رسیدن ما به فرودگاه تا بیرون رفتن از آن، شاید فقط ۴۰ دقیقه معطل شدیم. همه‌چیز مکانیزه و سریع و منظم بود. وقتی با فرودگاه شیراز مقایسه می‌کردیم، حالمان بد می‌شد چون تفاوت از زمین تا هفت آسمان بود! در شیراز برای خروج حداقل دو ساعت معطل شدیم!

در هنگام ورود ما به قطر طبق رسم کشورهای توریست‌پذیر، شرکت اوریدو که یک شرکت مخابراتی قطری-کویتی است، در همان بدو ورود، یک سیم‌کارت با سه روز مکالمه رایگان و ۳ گیگ اینترنت رایگان به مسافران جام جهانی هدیه می‌داد.

در قطر هم مثل خیلی از کشورهای دیگر حاشیه خلیج فارس، دو نوع تاکسی اینترنتی وجود دارد: یکی شرکت انگلیسی اوبر، و دیگری شرکت اماراتی کریم.

از همه مهم‌تر هم نیروی انسانی‌ای است که در این شهر مشغول به کار است. در دوحه‌ی ۲۰۲۲ به هر کجا که نگاه کنی آدم‌هایی با ملیت‌های مختلف دیده می‌شوند. در مترو با یک پلیس سودانی آشنا می‌شوم که پسر و دخترش در تهران درس مدیریت می‌خوانند و با هم عکس یادگاری می‌گیریم. برای دریافت سیم‌کارت یک ایرانی راهنمایی‌مان می‌کند. او می‌گوید: «سرعت اینترنت در قطر جزو سه کشور برتر جهان است.»

دولت قطر برای بهتر برگزار کردن جام جهانی، نیروهای مختلف از جاهای مختلف را دعوت کرده بود؛ مثلا برای اورژانس از آلمان و ایتالیا، برای مترو از نپال، برای راهنمایی خیابان‌ها، افرادی از آفریقا. این یک کار جدید و جالب بود، چون این افراد که معلوم بود کاملا آموزش دیده‌اند و همه جا را می‌شناختند، در بلندی نشسته بودند و مردم را با شادی و خوش‌رویی راهنمایی می‌کردند.

 

 

دیدنی‌های قطر

سوق واقف یا همان سوگ واگُف، برای ما گراشی‌ها معنای دیگری دارد. این‌جا پر از مغازه‌های تاریخی است که گویای حضور گراشی‌ها در دهه‌های گذشته در این شهر است. اکثر گراشی‌ها در این بازار فروشگاه ادویه، مواد غذایی و مکسراتی دارند و تک‌وتوک صنف‌های دیگر مثل اسباب‌بازی فروشی هم بین‌شان پیدا می‌شود. نقل است که نام سوق واقف از آن‌جا می‌آید که سال‌ها پیش در این بازار، عابران تمام کارهایشان را در حالت ایستاده (واقف) انجام می‌داده‌اند؛ از چای خوردن تا معامله. سوق هم که همان چارسوق فارسی است به معنی بازار. این بازار تاریخی تا چند سال پیش معروف بوده به بازار ایرانی‌ها و بعدها شیخ‌حمد آن را از مالکانش خریده و آن را بازسازی کرده است.

«کتارا» یک شهرک تازه‌ساخت و یکی از مکان‌های توریستی و جالب دوحه است و ظاهرا گران‌ترین قسمت قطر. برای من این بخش جالب این منطقه، آسمان‌نما بود. ورود به این بخش مجانی بود و به صورت سه‌بعدی، کل روند آفرینش را از تشکیل کره زمین تا زمان حال و سفرهای فضایی را جلوی چشممان می‌آورد. تلویزیون‌های بسیار بزرگی هم برای پخش مستقیم فوتبال در کتارا نصب کرده بودند.

یک منطقه‌ی تاریخی را هم در منطقه الوکره بازسازی و به یک منطقه توریستی تبدیل کرده بودند. یکی از گراشی‌ها که ما را به آنجا برد، می‌گفت من وقتی دلم تنگ می‌شود می‌آیم اینجا. لب ساحل به صورت یک مال سرباز در آورده بودند و بی‌شباهت به بندر لنگه و بندر کنگ خودمان نبود. بعضی از خانه‌های قدیمی هنوز پابرجا بود و فقط ترمیم شده بود و بعضی‌ها را هم تازه ساخته بودند. در تمام خانه‌ها هم مغازه‌های مختلف با انواع و اقسام کسب‌وکارها راه‌اندازی شده بود و اکثر فروشنده‌ها هم بنگالی و فلیپینی بودند.

بازدید از کتابخانه ملی قطر هم از نقاط عطف سفر ما بود. کتابخانه‌ای بسیار بزرگ، با حدود شش میلیون جلد کتاب و تعداد بسیار زیادی اسناد و کتاب‌های خطی، از جمله از نویسندگان ایرانی. بزرگی کتابخانه و امکاناتی که در آن وجود داشت، آدم را به کنج‌کاوی و جستجو وامی‌داشت! در هر نقطه‌ای از کتابخانه، یک نفر برای راهنمایی ایستاده بود و امکان استفاده از کامپیوتر متصل به اینترنت و کافی‌شاپ و … برای همه فراهم بود. حتی برای مطالعه هم جاهای متنوعی وجود داشت، از میز و صندلی و مبل گرفته تا صندلی‌هایی شبیه تاب‌ و تخت راحت برای درازکش مطالعه کردن! ما در چند ساعتی که آنجا بودیم، فقط فرصت کردیم دو سه بخش از کتابخانه را ببینیم. مثل دیگر نقاط شهر این‌جا هم توپ فوتبال بزرگی به عنوان نماد جام جهانی در وسط کتابخانه‌ نصب شده بود. مطمئنم برای کسی که اهل کتاب باشد، این کتابخانه آن‌قدر بزرگ و متنوع است که اگر صبح برود، تا شب بیرون نمی‌آید.

در کنار این بناها و محلات جدید، دولت قطر توانسته بود دین اسلام را با استفاده از تکنولوژی و بهترین روش‌ها تبلیغ کند؛ از اعزام توریست‌های کشورهای مختلف به مساجد تاریخی گرفته، تا توزیع رایگان کتاب به زبان انگلیسی با بهترین کیفیت. این‌طور که به نظر می‌رسید قطری‌ها هدفشان مسلمان‌کردن دیگران نبود، بلکه قصدشان تغییر نگاه مردم دنیا به دین اسلام بود که در این کار هم موفق بودند.

 

هفت‌برکه:‌ این سفرنامه در سه بخش (قطر، آدم‌ها و فوتبال) در سه روز متوالی در هفت‌برکه منتشر می‌شود. کتابک کامل را می‌توانید به فرمت الکترونیکی از اینجا دریافت کنید.

 

کارشناس علوم اجتماعی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

0 نظر
scroll to top