بستن

نماینده مردم عادی در واتساپ بودم

هفت‌برکه: عمه از بین تمام پیام‌رسان‌ها فقط واتساپ را می‌شناسد که همیشه هم آن را «واستاپ» تلفظ می‌کند! در ایران و در همین شهر کوچکمان گراش، واتساپ یکی از محبوب‌ترین و پرطرفدارترین شبکه اجتماعی است، یعنی بود یا شاید هم است. هر چند فیلترشکن‌ها باز هم راهی برای استفاده از این پیام‌رسان باز کرده است، ولی گستردگی استفاده از آن دیگر مثل سابق نیست. با این وجود یاد این پیام‌رسان به خاطرات ما گره خورده است!

یک سال پیش، قبل از این که واتساپ بسته شود، گفت‌وگویی با یکی از چهره‌های مشهور گراشی در واتساپ، فاطمه زاهدی، داشتیم. او حالا ۶۲ساله است و مردم بیشتر صدایش و همین‌طور لهجه‌ی غلیظ گراشی‌اش را می‌شناسند تا نامش را. او از واتساپ به عنوان یک تریبون شخصی استفاده می‌کرد و با فرستادن فایل‌های صوتی، دغدغه‌های اجتماعی‌اش را به گوش مردم و مسئولین می‌رساند، مثل آن فایل صوتی که در مورد سرقت‌ها وایرال شد، یا آن یکی که در مورد ادعای اجرای سند ۲۰۳۰ در گراش وایرال شد، بخصوص کلیدواژه‌ی «پِتِنگی»! و از همه شناخته شده‌تر فایل صوتی که عصر روز انتخابات ۲ اسفند ۱۳۹۸ منتشر کرد و مردم را با قسم دادن به «آفتاب قیامت» و جان جوانان‌شان به رای دادن تشویق می‌کرد. خیلی‌ها معتقدند که در انتخاب شدن حسین‌زاده به نمایندگی مجلس تاثیرگذار بوده‌اند، و یکی از آنها فاطمه زاهدی است. 

این گفت‌وگو با مادر گراشی قرار بود میزان تاثیر فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی روی مردم و سبک زندگی آن‌ها را نشان دهد. دوم اسفند، روز جهانی زبان مادری، هم بهانه‌ی دیگری برای خواندن این گفتگوست.

وای از موبایل!

زاهدی کار با واتساپ را از خانواده‌اش آموخته است: «کار با واتساپ را از فرزندانم یاد گرفتم. پسرها و زن پسرهایم یادم دادند که چگونه با آن کار کنم. کنجکاوی خودم هم در یادگیری‌ام تاثیر داشت. من سواد صدا پر کردن دارم ولی سواد نوشتن ندارم. برای همین هم بیشتر وقت‌ها با پر کردن صدا حرف‌هایم را می‌زنم و با خانواده و دیگران ارتباط می‌گیرم.»

او شب تا صبح را در واتساپ می‌چرخد و صبح بعد از نماز می‌خوابد: «اینترنت و واتساپ خوب است. همه به هم می‌رسند و از هم باخبر می‌شوند. هر شب تا ساعت ۵ صبح که نماز می‌خوانم، در واتساپ هستم. اخبار می‌خوانم و نه تنها می‌دانم در گراش چه خبر است که اخبار ایران هم به دستم می‌رسد. قدیم خواب بودیم نمی‌دانستیم چه اتفاقی دارد می‌افتد. البته آن زمان قلبمان راحت بود ولی حالا با شنیدن اخبار ناراحت‌کننده آرامش‌مان هم کمتر شده است.»

او باز هم از تاثیر اینترنت روی تغییر سبک زندگی مردم حرف می‌زند: «زمان قدیم که اینترنت نبود، اول شب نگاه تلویزیون می‌کردیم و می‌خوابیدیم و صبح زود از خواب بیدار می‌شدیم، نماز می‌خواندیم و تا ساعت ۱۰ آرد را خمیر کرده بودیم و غذا درست کرده بودیم، به همسایه‌ها و آشنایان سر می‌زدیم و ظهر که شوهر می‌آمد، جار و جنجالی نداشت و با سرعت لگن و آفتابه می‌گذاشیم و دستش را می‌شستیم. ولی وای از این موبایل! انگار سم است که روی بزرگ و کوچک پاشیده‌اند. بچه‌ها هم به خاطر کارهای مدرسه دور اینترنت می‌روند و این خطر دارد. خدا کند راه بد نروند. ما بزرگترها هم شب تا صبح با موبایل و واتساپ هستیم و صبح به امید خدا می‌خوابیم تا ساعت ۱۱. اکثر ما ایرانی‌ها این عادت را کرده‌ایم نه فقط گراشی‌ها. خدا لعنت کند اسرائیل، این کار را کرد که به ما ایرانی‌ها ضربه بزند. کاش درست می‌شدیم که می‌ترسم نشویم.»

سینی چایی را به سمتم می‌کشد و ادامه می‌دهد: «دیگر همه عادتم را می‌دانند و می‌گویند صبح زنگ نزنید که خوابیده، بس که شب‌ها درگیر اخبار و واتساپ می‌شوم. شوهرم می‌گوید ولش کن: تو کوری، کورتر می‌شوی. ولی همیشه این موبایل دستم است و تمام اخبار را دنبال می‌کنم و هر جا خبر خوب است خوشحال می‌شوم و هر جا بد است می‌گویم بیا و ببین چه اتفاق‌هایی دارد در ایران می‌افتد. زمان قدیم دور هم می‌نشستیم، هزار قصه‌ها می‌گفتیم ولی حالا هر کسی موبایل دستش است و کاری به کار کسی هم ندارد. حالا پناه بر خدا ببینم چه می‌شود.»

می‌پرسم اخبار و اطلاعات را معمولا از چه طریقی دنبال می‌کند. جواب می‌دهد: «از طریق واتساپ. در گروه‌های مختلفی هستم. به جز گروه‌های خانوادگی و اخبار گراش حتی در گروه‌های شهرهای دیگر مثل بندر، تهران و شیراز هم عضوم. و اخبار همه جا را می‌بینم. وقتی از دو، سه گروه یک خبر بد را می‌شنوم، ناراحت می‌شوم.»

وایرال شدن «پتنگی»

اولین باری که صدای او به صورت گسترده پخش شد و حتی به دست مهاجرین گراشی ساکن دبی، بحرین و قطر رسید، زمانی بود که او با واتساپ آشنا شده بود و در حین چرخیدن در آن، تحت تاثیر خبر یکی از رسانه‌ها که ادعا کرده بود سند ۲۰۳۰ در آموزش و پرورش گراش در حال اجراست، یک فایل صوتی پر کرد. در این فایل صوتی، استفاده‌ی او از کلمه‌ی «پتنگی» مورد توجه قرار گرفته بود. می‌گوید: «اولین بار قصدی برای پخش صدایم نداشتم. فقط برای یک نفر که خبر را برایم فرستاده بود صدایم را پر کردم و نظرم را گفتم. من هیچ کدام از آن فایل‌های صوتی را ذخیره نکردم و تا حدی که یادم است، گفته بودم؛ مگر آموزش و پرورش خواب است؟ مگر آموزش و پرورش بیدار نیست که حداقل برود روی مدارس خصوصی نظارت کند. فرزند من و شما تحویل مدرسه و کودکستان و معلم و آموزش و پرورش است. انقلاب هم از آموزش و پرورش و دانشگاه شروع شد. ما بزرگترها که انقلاب نکردیم. بچه‌ها آنجا تربیت می‌شوند. و بعد از آن فهمیدم صدایم در گروه‌های مختلف دست‌به‌دست می‌شود. شوکه شدم اما از پخش آن ناراحت نشدم. بیشتر از این ناراحت بودم که به بچه‌ها چیزهای بد یاد می‌دهند و کارهای بد در خود گراش انجام می‌شود. آ‌‌ن‌جا خیلی هیجان گرفتم و ناراحت شدم و اعصابم خورد شد که این کارها در گراش انجام می‌شود.»

مشارکت در انتخابات مجلس

زاهدی می‌گوید سلام من را به آقای حسین‌زاده برسان و به او بگو برای این که وارد مجلس شود زحمت زیادی کشیدیم: «بار دوم خودم می‌خواستم که صدایم به صورت گسترده پخش شود. زمانی که می‌خواستیم یک نماینده‌ی گراشی را به مجلس بفرستیم. به چند پایگاه‌ اخذ رای که سر زدم، دیدم خلوت است و کسی رای نمی‌دهد. آمدم خانه‌ی همسایه نشستم و گفتم من می‌خواهم صدا پخش کنم و صدایم را پر کردم. در آن صوت قسم خدا و پیغمبر خوردم که مردم بروند و رای بدهند. بعد، شب خبر آوردند که مسجد و پایگاه‌های رای‌گیری شلوغ شده است. یک فرد عادی‌ام، ولی حرفم خریدار داشت و دیدم مردم دارند رای می‌دهند. آن موقع خیلی شوق کردم. می‌خواهم حالا هم صدایم را به گوش حسین‌زاده برسانید که برای همه جا کار کند. ما هنوز از ارگان‌های دولتی مستقل نیستیم باید حسین‌زاده کوشش کند که مستقل‌مان کند که محتاج کسی نباشیم.»

بازخوردهای فایل صوتی دوم برای او بیشتر بود: «یادم است بعد از پخش صدایم، چند نفر از شهرهای همسایه با پر کردن صدا و در آوردن ادای من، حرف‌هایم را مسخره کرده بودند. فایل صوتی اول مربوط به آموزش و پرورش کسی حرفی نزد و حتی تشکر کردند که به اندازه‌ی سوادم مفهوم را رساندم ولی بار دوم بازخوردها بیشتر شد و چند نفر مسخره‌ام کرده بودند. به هر حال من یک آدم قدیمی‌ام و حرف‎‌هایم هم قدیمی و معمولی است ولی من به خاطر مردم حرف زدم به خاطر خودم حرف نزدم.»

نماینده مردم عادی جامعه

زاهدی بعد از آن هم یک فایل صوتی دیگر پر کرد. وقتی که در شهر به صورت متوالی چندین سرقت انجام شد. استفاده‌ی او از کلمه‌ی «ژاندارمری» در این فایل صوتی مورد توجه قرار گرفت. «دیدم پشت سر هم دارد دزدی می‌شود. این بود که صدایم را پر کردم و گلایه‌ام را به گوش مسئولین رساندم و این فایل را برای اقوام شوهرم فرستادم که از آنجا پخش شده بود. بعد از پخش شدن صدایم وقتی رفتم پایگاه الزهرا(س) مسئول سپاه گفت تو نباید اسم سپاه را می‌آوردی. جواب دادم من خودم بسیجی‌ام. بعد از آن نیز چند بار مردم از من خواستند در مورد موضوعات مختلف حرف بزنم و فایل صوتی پخش کنم اما موضوعی نبوده که من بخواهم در مورد آن صحبت کنم.»

او به ما می‌گوید که هدفش از پخش این فایل‌های صوتی چه بوده است: «من از طرف آدم‌های معمولی حرف می‌زنم. من خودم را نماینده مردم عادی جامعه می‌دانم که دلم برای جامعه می‌سوزد. دوست دارم مردم هم مثل من باشند و در این فضا فعالیت کنند و حرفشان را بزنند. شاید باعث شود که کارها سریع‌تر انجام بگیرد. درست است من هیجان می‌گیرم، ناراحت می‌شوم و حرف می‌زنم ولی شاید حرف ما جایی موثر شود وگرنه یک فرد معمولیِ معمولی هستم. گاهی اوقات می‌خواهم طاقت کنم و حرف نزنم ولی عصبانی می‌شوم و هیجان می‌گیرم و حرف می‌زنم. به خاطر وطن خودمان گراش من دلم می‌سوزد. برای تمام جوان‌ها چه دختر چه پسر برای من فرقی ندارد و برای همین این حرف‌ها را چه خوب و چه بد می‌زنم و پخش می‌کنم.»

او گلایه‌ای هم از جامعه‌ی هنری گراش دارد: «من همسر محمد بابااحمدی هستم. او اوایل انقلاب یکی از بازیگران نمایش‌ها و جُنگ‌ها بود و خیلی خوب بازی می‌کرد و خیلی هم طرفدار داشت. اما حالا که بقیه سر کار آمدند، با وجود تجربه‌ای که دارد، آن حمایتی که دوست داشتم از همسرم بشود، نشد.»

با فیلتر شدن واتساپ، هر کدام از همشهریان بسته به سلیقه‌ی خود در یکی از پیام‌رسان‌های ایرانی فعالیت دارند. برآورده نکردن توقعات، و نداشتن برخی امکانات و امتیازها نسب به نرم‌افزارهای رقیب، باعث شده فعلا هیچ جمع مجازی به اندازه‌ی جمع‌های واتساپی گرم و پررفت‌وآمد نشده است.

خبرنگار ارشد پایگاه خبری هفت‌برکه آغاز فعالیت روزنامه‌نگاری از سال ۱۳۸۸

7 نظر

  1. الان دلار ۵۰ تومن شده چرا اونی که بهش رای دادی چیزی نمیگه.
    من شخصا” با هیچ کشوری خصومت ندارم .
    دشمن اصلی کشور ما روسیه و چین کمونیستی هستش.
    شکر خدا شناسنامه من پاک پاکه هیچگونه مهری نزده…
    زن ، زندگی ، ازادی
    مزد ، میهن ، ابادی

  2. متاسفم برای جناب فعلی که به پاک بودن شناسنامشون می بالندوافتخارمی کنند.
    شماکه به این انقلاب وکشوربی تفاوتید پس توصیه میکنم به دلار۵۰ تومنی این کشور هم بی تفاوت باشیدوغصه نخورید.

  3. بنده افتخار میکنم رای نداده ام ، شمایی که رای دادی ، الان بیا جواب اوضاع بد معیشتی ملت رو بدید.
    در ضمن به تو ربطی نداره رای دادم یا نه.
    عقیده و اعتقادی که دارم به خودم مربوطه ، تو اگه جرات داری با اسم مستعار کامنت نگذار….

  4. تکرار شعار اغتشاشگران و افتخار به رای ندادن، ماهیت آقای فعلی و تایید کنندگان این کامنت را مشخص می کند. اظهار نظر راجع به دلار و چین و…نیز به همین میزان ارزش دارد

  5. جناب آقای فعلی اگر عقیده شما به کسی ربط نداره پس عقیده ما که به کی رای دادیم هم به شما ربطی نداره

  6. یک زمانی همین اصولگراها زمین و زمان را به هم دوخته بودند که چرا در دولت روحانی قیمت دلار بالا رفته است.
    کلیپ مشهوری از یکی از همین اصولگراهای تندرو – رائفی پور – وجود دارد که می گوید:

    “بیا جواب بده؛ آی مردم حواستون به جای دیگه پرت نشه، اگه گفتن خدا نداریم یا ۶ تا خدا داریم توجه نکنید، بگید دلار چند؟ گفتند علم الهدی این طور گفته، بگین باشه! من با علم الهدی کاری ندارم، دلار چند؟” (ویدئوی زیر را ببینید)

  7. شرایط امروز ایران نشان می‌دهد که توافق نکردن در تابستان به امید زمستان، یک استراتژی غلط بوده و ضربه مهلکی به اقتصاد کشور وارد کرده است.کی جوابگو میشه الان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

7 نظر
scroll to top