بستن

کرونا و مدرسه: واقعی، شوخی، جدی!

هفت‌برکه – مریم مالدار: و سرانجام بازی رنگ‌ها و دادِ خانواده‌ها شبیه کلاغ آخر قصه به جایی نرسید و ابر و باد و مه خورشید و فلک دست به دست هم دادند تا مهر را قاطی شهریور کنند.

بلکه آینده‌سازان مملکت. دوای کرونا را نیمه‌حضوری کشف کنند و روزهای مجازی را عجالتا والدین با امکانات تفریحی گردشی «شاد»، بر طبل عصبانیت بکوبند و بچه‌ها کبکشان زیر پتو، خروس بخواند. با این حال نزار، اکثر خانواده‌ها همچنان در سنگر مقاومت ایستاده‌اند و معتقدند آموزش حضوری پرخطرتر از سفر و گردشِ روزهای تعطیل است و ما باید با مسافرت رفتن به کادر درمان کمک کنیم نه با مدرسه رفتن.

اول مهرماه سال کرونا برابر با ۱۵ شهریور ۱۳۹۹ به سراغ والدین رفتیم و از آن‌ها درباره مدرسه رفتن بچه‌ها پرسیدیم. حالا که دو هفته از شروع مدرسه گذشته است و اول مهرماه واقعی فرا رسیده است، این گزارش شوخی و جدی را با بوی سال کرونا بخوانید: 

ابتدایی‌ها خانوادگی به مدرسه می‌روند

در مقطع دبستان، ۱۵ شهریور حضور پرشور والدین کنار بچه‌ها چشم‌گیر بود و در این بین، جنگ و جدال حضوری و نیمه حضوری و مجازی نیز غوغا می‌کرد.

برخی معتقدند نوگل‌های خندانِ کلاس اولی باید کاملا حضوری درس یاد بگیرند تا با فضای درس و مدرسه آشنا شوند و این گونه مست و غزل‌خوان مشت محکمی نثار استکبار جهانی و ویروس‌شان کنند: 

«درس‌های دشوار مانند: ریاضی، فارسی، علوم، مطالعات، و…باید حضوری باشد. قرآن و هنر و ورزش را خانه خودمان با بچه ها کار می‌کنیم» اما این مادر مهربان اشاره نکردند کلاس اولی‌ها تا چه حد به بهداشت و پروتکل‌ها پایبند هستند؟ که ادامه‌اش را مادر دیگری تکمیل می‌کند: «مخالفم! خیلی از بچه‌ها هنوز بلد نیستند توالت خودشان را بوووووق…!» دیگری به نشانه تایید سر تکان می‌دهد و فاصله‌اش را نزدیک‌تر می‌کند. ماسکش را پایین می‌آورد و لب به سخن می‌گشاید: «هفت ماه از خانه بیرون هم نرفتیم. مجبوری الان آمده‌ایم مدرسه. چند روز دیگر دو هوا می‌شود و بچه‌ها خواه‌ناخواه سرما می‌خورند… من بچه‌ام را نمی‌فرستم. اصلا کجاست ماسک و محلول و ژل؟ چرا دولت نباید این‌ها را در اختیار مدارس قرار دهد؟»

یکی از پدر‌ها با صدای بلند، مدرسه را «کشتار دسته‌جمعی» اعلام می‌کند و اندک‌اندک جمع تاییدکنندگان به گردش می‌رسند.

خواهرزاده‌ی کلاس چهارمی بنده که مرغش اصلا پا ندارد، محکم پای حرفش ایستاده: «غیرحضوری! هم کرونا نمی‌گیریم هم درس یاد نمی‌گیریم.»

دبیرستانی‌ها؛ مدرسه فقط به خاطر همکلاسی

آن طرف جبهه دانش‌آموزان متوسطه هستند که از دیدن دوستان و همکلاسی‌هایشان چنان ذوق دارند چون ابری که در بیابان بر تشنه‌ای ببارد. پیشنهادات‌شان آسایش دو گیتی است: «تدریس حضوری باشه و امتحانات مجازی.»

علم می‌رود ز دستم… «یه فکری به حال سیستم عامل ios کنید که شاد روش نصب نمی‌شه.»

«نمیشه آمار کرونا که منتشر می‌کنین دستکاریش کنین تا ما مدرسه نریم؟»

«الا یا ایها الکرونا، مدرسه بدون بوفه نمی‌شه.»

«دو شیفت بشه بهتره. دو دسته بشیم که فاصله هم رعایت بشه یه روز در میون صبح و عصر بیایم»

«گویا معلمان و دانش‌آموزان به آنتی‌‌ویروس مجهزند که در دایره کرونا نقطه‌ی تسلیم‌اند.»

با این حال صحبت‌های دبیران که مجبور به حضور در مدرسه هستند هم خالی از لطف نیست: «کار ما در مدرسه با توجه به بخشنامه دو برابر شده و اگر تدریس مجازی هم باشد کارمان می‌شود ده برابر.»

جمع‌بندی: هر کس نظر دارد

اکثر اولیای مقطع دبستان ایرادات و وقت‌گیر بودن شاد را به جان خریده‌ بودند تا پابه‌پای فرزندانشان مجدد بچه شوند و پشت صفحه‌ی موبایل روی مبل یا فرش درس یاد بگیرند و درس یاد بدهند.

مقطع متوسطه اول و دوم که موبایل رفیق گرمابه و گلستان‌شان شده پنجاه پنجاه بودند در مدرسه حضور داشته باشند با رعایت کامل دستورالعمل‌ها و عده دیگر فقط برای درس‌های مهم حضور داشته باشند و بقیه درس‌ها مجازی.

متوسطه پسران هم کلا فارغ از ماجرا بودند و حضوری و غیر حضوری برایشان چندان مهم نبود!

در نظرسنجی مجازی‌ها بیشترند 

به دلیل اختلاف نظر شدید بین علما و اولیا، به سراغ آمارگیری رفتیم. در آمارگیری، از هر سه نفر یک نفر به آموزش کاملا مجازی رای داد. و از هر ۱۰ نفر فقط یک نفر موافق آموزش حضوری بود. البته باید در نظر بگیرید این نظرسنجی بین اینستاکاران و تلگرام‌داران برگزار شده و قطعا این افراد تمایل بیشتری به کلاس مجازی و همدل شدن با موبایل‌شان دارند. 

و در پایان…
در دلم بود که بی علم نباشم هرگز
چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

0 نظر
scroll to top