کربلا آن دشت خون آلود داغ
شد ز گلهای بهشتی همچو باغ
کربلا باشد زمین خونفشان
نخلهایش تشنه آب روان
کربلا یعنی کلاس عشق پاک
عاشق محبوب باشی سینهچاک
کربلا یعنی شهامت داشتن
بهر معشوقت سخاوت داشتن
کربلا جای فداکاری بود
دامنش پیوسته گلناری بود
کربلا شد معنی آزادگی
گشته اسوه از بر مردانگی
کربلا عشق است بهر عاشقان
قبله مقصود جمله عارفان
کربلا نوریست در عالم عیان
میزند فریاد حق اندر جهان
کربلا از وصف ما باشد برون
چشمهها جوشد، شود دریای خون
کربلا تصویر آیین است و بس
معنی طه و یاسین است و بس
کربلا شد مظهر عشق حسین
گشت ظاهر غزوه بدر و حنین
کربلا شد عشق بازی با خدا
عشقبازی با خدا یعنی فنا
کربلا شد پایه اسلام و دین
تا ابد شد مظهر حقالیقین
کربلا دارد پیامی از نماز
با خدای خود کنی راز و نیاز
کربلا شد امر معروف زمان
نهی از منکر ز اعمال بدان
زان جدا شد دست عباس جوان
تا نگردد دین پیغمبر نهان
زان حسین بن علی شد سر جدا
تا ابد بیمه شود دین خدا
گر که هفتاد و دو گل پرپر شدند
پاره پاره پیکر و بی سر شدند
جمله بود از بهر اسلام و نماز
تا نخشکد ریشه راز و نیاز
این شعر را کمال کدیور از کارمندان اداره شبکه بهداشت گراش برای گریشنا ارسال کردهاند