گریشنا: چند روز پیش، گزارش جلسه شورای ترافیک شهرستان گراش در گریشنا منتشر شد (اینجا). در این جلسه، بحث درخواستهای مکرر شهروندان برای نصب سرعتگیر مطرح شده بود. مهندس محمدکاظم جعفری، دبیر شورای ترافیک گراش، گفته بود: «در طی این چند سال با ۹۰ مورد درخواست سرعتگیر مخالفت کردهایم.» البته در همین جلسه با نصب سه سرعتگیر و سرعتکاه موافقت شد.
حسین ناصری، دانشجوی شهرسازی، در این یادداشت روی این نکته تاکید میکند که ۹۰ درخواست از طرف شهروندان، نشانهی خوبی نیست، و علت آن را نیز در عملکرد پیشین شورای ترافیک جستجو میکند. او اعتقاد دارد این شورا به آگاهیبخشی ترافیکی و فرهنگسازی در این زمینه کمتوجه بوده است.
حسین ناصری: امروزه با گسترش پدیده شهرنشینی، حمل و نقل در شهرها گسترش و اهمیت خاصی یافته و عدم توسعهی صحیح آن، چالشهای متعددی را مطرح ساخته است. سیر تحولات و توسعه شهری به اندازهای سریع است که نیازهای ترافیکی همواره فراتر از عرضه و تسهیلات ترافیکی بوده است. افزایش تقاضا و به تبع آن مشکلات پیش آمده در حمل و نقل شهری ممکن است تنها منجر به اتخاذ تصمیمات زودبازده در حل مسائل حمل و نقلی گردد.
تجربه نشان داده است که تصمیمات زودبازده و عدم توجه به راهکارهای بلندمدت و جامع، مشکلات را در طول زمان دوچندان میکند. مواردی چون افزایش عرضه ترافیکی برای خودروهای شخصی و ایجاد تسهیلات ترافیکی خودرو-محور، از جمله اینگونه تصمیمات در گذشته بودهاند. هجوم بیرویه خودروها به خیابانها، افزایش قابل توجه زمان جابجایی، افزایش تصادفات و تلفات رانندگی و …، از تبعات سیستم حمل و نقل ناپایدار در مناطق شهری است.
به طور حتم، تنها با ایجاد تغییرات در الگوهای استفاده از وسائل حمل و نقل و ایجاد محدودیتها و مدیریت عرضه، پایداری حاصل نمیشود. بلکه باید تغییراتی در نحوه تفکر و نگرش نسبت به چالشها ایجاد شود و راهکارهای ممکن برای حل مشکلات حمل و نقل ارزیابی شود. همچنین نباید تنها به راه حلهای کوتاهمدت و گذرا بسنده کرد. برای مثال، یک سیستم حمل و نقل پایدار، نیازمند فعالیتهایی بیش از کنترل مقطعی آلودگی هوا با افزایش محدودیتهای اجباری تردد خودروهای شخصی و یا تلاش برای افزایش سرعت جابجایی مسافران حمل و نقل همگانی است. بررسیها نشان داده که هیچ راه حل منفردی برای حل مشکلات پیچیده حمل و نقل وجود ندارد. رفع چنین مشکلی نیازمند یک سازوکار جامع، پویا و قابل اطمینان است. اما در راستای توسعه پایدار شهری نیز همیشه چالشهای متعددی بوده و خواهد بود.
چالشهای توسعهی ترافیکی
این چالشها عللی ماهیتی، ساختاری، محیطی و رفتاری دارد. قبل از بسط و پیادهسازی دیدگاه توسعه پایدار حمل و نقل شهری، لازم است تا چالشهای پیش رو برطرف گردد. این چالشها به شرح زیر است:
یک) تفاوت دیدگاه در توسعه پایدار حمل و نقل شهری و به تبع آن توسعه ناهمگون زیرساختهای حمل و نقل
دو) نظارت نه چندان دقیق و واحد بر فرایند پیادهسازی سیاستهای جامع حمل و نقل شهری و معیارهای ارزیابی و مانیتورینگ آن
سه) چالش انرژی و دستیابی به انرژیهای تجدیدپذیر و پاک
چهار) عدم توجه به چشمانداز توسعه شهری
پنج) همگام نبودن برخی از سیاستهای کلان کشوری با توسعه پایدار حمل و نقل درون شهری
لزوم آرامسازی ترافیک
وقوع هر تصادف، معلول علل مختلفی است. در این میان، سرعت وسایل نقلیه به عنوان یکی از مهمترین عوامل بروز تصادفات جادهای منجر به جرح یا فوت مطرح است. از این رو انجام مجموعهای از اقدامات اساسی جهت کاهش سرعت تردد وسایل نقلیه و بهبود وضعیت ایمنی راهها ضروری به نظر میرسد. آرامسازی ترافیک در زمره اقدامات مهندسی است که با هدف کاستن از سرعت نابجای وسایل نقلیه و افزایش ایمنی تردد در معبر مورد استفاده قرار میگیرد.
در این رابطه باید این نکته را در نظر داشت که اعمال تغییرات فیزیکی با هدف آرامسازی ترافیکی در معبری نامتناسب و یا با مشخصات اجرایی نادرست، نه تنها در افزایش ایمنی کاربران معبر مؤثر نیست، بلکه میتواند باعث افزایش احتمال وقوع تصادفات و کاهش امنیت و آرامش رانندگان، عابرین پیاده و ساکنین حاشیه معابر شود.
عادت دادن مردم به نصب سرعتگیر
در روزهای اخیر، اخباری مبنی بر تصمیمات و مصوبات شورای ترافیک در رسانهها منتشر شد که حاکی از رد شدن ۹۰ درخواست نصب سرعتگیر در شهر گراش بود. در این زمینه میتوان به این نکته اشاره کرد که درخواست مردم نشأت گرفته از عملکرد گذشته شورای ترافیک است: از آنجایی که عملکرد شورا در این مدت جهت آرامسازی ترافیک جز نصب سرعتگیر و سرعتکاه و مسدود کردن تقاطعها در ایام نوروز چیزی نبوده، منطقی به نظر میرسد که مردم درخواست نصب این تعداد سرعتگیر را داشته باشند.
در نتیجه، در این خصوص توصیه میشود که اعضای شورای ترافیک مطالعات فنی و تخصصی در حیطهی کاری خود را افزایش دهند، که به جای عوامل محدودکننده و اجباری، به اقناع و فرهنگسازی روی بیاورند. البته قصد این نوشتار، محکوم کردن نصب سرعتگیر نیست؛ چرا که شورای ترافیک میبایست هم به آینده فکر کند و برنامهریزی بلندمدت داشته باشد، و هم به صورت مقطعی حافظ امنیت شهروندان باشد. اما انتشار این خبر این مهم را به ذهن متبادر میکند که مردم نصب سرعتگیر را نخستین راه برای کاهش خطرات میدانند، حال آنکه سرعتگیر و باقی انواع موانع، باید آخرین راه باشد.
سوال این است اگر نصب سرعتگیر و سرعتکاه اولویت آخر است، پس اولویت اول تصمیمگیریها برای آرامسازی ترافیک چیست؟ چون دقیقا بعد از بیان این جمله، نصب سرعتکاه در دستور کار قرار گرفته است! از آنجا که برنامههای مدون و منسجمی در جهت آگاهیبخشی و آموزش فرهنگ ترافیکی در سطح شهر اجرا نشده، جای این سوال هم وجود دارد که چه تصمیماتی در جهت آگاهسازی مردم و فرهنگسازی انجام گرفته است؟