هفتبرکه: یونس نوروزی سالهاست که در لباس فرم هلال احمر مشغول فعالیت داوطلبانه است. اما فعالیتهای داوطلبانه او محدود به هلال احمر نیست. هر جا که خبری از خدماترسانی به مردم باشد، او در صف داوطلبین میایستد. این گفتوگو را در آذرماه ۱۴۰۲ به مناسبت روز جهانی داوطلب با او انجام دادیم تا از تجربهی فعالیتهایش برایمان حرف بزند. اکنون به مناسبت روز جهانی داوطلب این گفتگو منتشر میشود.
یونس نوروزی متولد ۱ شهریور ۱۳۵۲ در گراش است. خودش میگوید از شروع فعالیت جمعیت هلال احمر در گراش جذب این جمعیت شده است، چون فعالیتهای داوطلبانه این ارگان با روحیات و روش و منش او در زندگی هماهنگ است: «من طالب هر نوع کار داوطلبانه هستم، چه در جمعیت هلال احمر و چه بسیج و جاهای دیگر، دوست دارم تا میتوانم خدمت کنم.»
معمولا داوطلبها در هلالاحمر چه کارهایی انجام میدهند؟ و در چه زمینههایی میتوانند فعالیت داشته باشند؟
داوطلبین در هلال احمر تا جایی که من اطلاع دارم به عنوان کارمند رسمی شناخته نمیشوند و هر فردی در هر صنفی مثلا، کارگر، کاسب، کارمند و… میتوانند جذب گروه داوطلبین شوند و در زمینههای مختلفی که هلال احمر دارد مانند امداد و نجات کوهستان، جاده، سیلاب، حمایت روانی، پیشبیمارستانی، برپایی اردوگاه، ارتباطات رادیویی و … آموزش ببیند و فعالیت کند. البته هر کدام از این تخصصها دورههای مقدماتی و تکمیلی دارد تا زمانی که داوطلب در آن رشته به تخصص برسد.
شما الان چه آموزشهایی دیدهاید؟ و در چه بخشهایی میتوانید کمک کنید؟
میتوانم بگویم در ۹ تخصصی که هلال احمر دارد دستی بر آتش دارم و در آن آموزش دیدهام. بد نیست این توضیح را بدهم که در هلال احمر درجههایی وجود دارد به عنوان امدادگر، نجاتگر و در نهایت ایثارگر. امدادگران به عنوان امدادگر ۳، امدادگر ۲ و امدادگر ۱ و نجاتگران نیز به همین شکل نجاتگر ۳، نجاتگر ۲ و نجاتگر ۱ دستهبندی میشوند. مرحلهی بعد هم ایثار است. برای من فرقی نمیکند که در کدام بخش و در چه درجه و یا عنوانی فعالیت داشته باشم. علاقه دارم مانند دیگر دوستان و همکارانم در هلال احمر در همهی قسمتها فعالیت کنم.
شغل اصلی شما چیست؟
در بازار کاسب هستم. اما فعالیت داوطلبانه دیگر هم دارم. در ایام جشن و عزا و مناسبتهای مذهبی با بسیج، هیات امنا شهدای گمنام، هیات امنا حسینهی حضرت ابوالفضل (ع) و اصناف همکاری میکنم.
بین کار و کارهای عامالمنفعه و داوطلبانه به چه شکل تعادل ایجاد میکنید؟
اگر آدم قصد خدمت داشته باشد تعادل بین این دو اصلا مشکلی ایجاد نمیکند. من معتقد هستم که انجام کارهای عامالمنفعه با خود برکت میآورد. خودستایی نباشد ۷۰ یا ۸۰ درصد از ساعتهای حضور در مغازهام صرف کارهای عامالمنفعه میشود و از طرفی هر چه از خدا بخواهم به من میدهد. طالب هرچیزی نیستم اما میدانم اگر طالب هر چیزی باشم خدا برایم میرساند و این مساله را مرهون انجام این خدمتهای عامالمنفعه میدانم. نیت آدم آلوده به ریا نباشد خدا خودش قدردان است.
از میان تمام عملیاتهایی که در آن حضور داشتید، کدام عملیات در ذهن شما ثبت شده است و آن را در گروه عملیاتهای مهم قرار میدهید؟
زلزلهی بم سال ۱۳۸۲، زلزلهی بوشهر، زلزلهی لامرد و بحث امداد و نجات کوهستان مرحوم مهدی حسینی و مرحوم آقای محمود رشیدی و کسانی دیگر که به لطف خدا زنده ماندهاند، مثل آقای مهدی استوار.
شیفتهای جادهای هم مهم هستند به دفعات مختلف شیفت جادهای میدهیم. شیفت هلالاحمر در پایگاه هم ۲۴ ساعتی است از ساعت ۷ صبح تا ساعت ۷ صبح روز بعد و داوطلب در این ۲۴ ساعتی که شیفت میدهد مسئول رسیدگی به تمام اتفاقاتی است که میافتد. کسانی در آنجا شیفت میدهند که به درجهی نجاتگری رسیده باشند و دارای تخصصهای مختلف باشند. موقعیتی که در ذهنم ثبت شده و خیلی روی ما فشار بود، مربوط به دوران کرونا است. من مسئول تولید ماسک گراش در پایگاه مسکنمهر، مسجد محمد رسولالله، ارد و فداغ بودم، چون کارمان خیاطی بود.
آیا هزینهای بابت کار داوطلبانه به شما تعلق میگیرد؟
فقط مبلغی به عنوان حقالزحمه. البته پوشش محل کارمان از جمله لباس و کاور و کفش را جمعیت هلالاحمر تهیه میکند، اما حقوق خیلی ناچیز است.
در عملیاتها و ماموریتها هم حقوقی ندارید؟
معمولا داوطلبانه انجام میدهیم. اما شاید بعدها چیزی جزئی به ما بدهند.
تا به حال واکنش منفی از سوی مردم داشتهاید؟
سال ۱۳۹۵ بارندگی خیلی شدیدی در منطقه گرفت. ۷ یا ۸ روز باران میآمد در آن روزها آقای محسنی، رئیس جمعیت هلالاحمر گراش بود. به من گفت با چند امدادگر بروید ارد و مشکل آنجا را حل کنید. یک ماشین را پر از پلاستیک و نایلون عریض و چادر کردیم. در گردنهی بالنگستان به شدت باران گرفت. ما دو تا ماشین بودیم با ۷ یا ۸ امدادگر و دو راننده. ریزش سنگها باعث شده بود که جاده بسته شود. شروع کردیم به جمعآوری سنگها و همینطور میرفتیم جلوتر و ماشینهای دیگری هم ایستاده بودند. میگفتیم که بیاید کمک و جواب میدادند که شما حقوق میگیرید و کمکی نمیدادند. اصلا هم گیرم ما حقوق میگیریم، حداقل بیاید کمک تا جاده باز شود و خودتان سریعتر قبل از بروز حادثه بدتر از محل بروید! انشالله بتوانند سریعتر تونل بالنگستان را تمام کنند تا این مشکلات دیگر تکرار نشود.
واکنش خانواده با توجه به حجم بالای کارتان و فرصت محدودتان برای در کنار خانواده بودن چیست؟
خانوادهی خودم و همهی دوستان و همکارانم که با جان و دل میآیند همگی پشتیبان هستند. چرا که اگر پشتیبانی خانواده نباشد آدم در این کار هیچوقت نمیتواند بماند.
با توجه به این که در پایگاه جمعآوری کمکهای مردمی حضور داشتید استقبال مردم در گراش از فراخوانهای کمکهای مالی چگونه است؟
نسبت به اطلاعات شخصی که دارم استقبال خوب است. یعنی در مقایسه با منطقه خیلی بهتر است. ولی باز تقاضا دارم که پشتیبانی بیشتری کنند که بیشتر بتوانیم خدمت کنیم و یک تشویقی هم میشود برای من و امثال ما که بیشتر بتوانیم به مردم خدماترسانی کنیم.
با توجه به این که حضور جوانان در مجموعه هلال احمر نسبت به سالهای قبل کم رنگ شده است، اگر کسی بخواهد به مجموعه هلال احمر اضافه شود چه شرایطی دارد؟
سازمان داوطلبین یکی از کارهایش جذب نیرو در بخش خواهران و برادران است. داوطلبین میتوانند حضوری یا از طریق سایت ثبتنام کنند. عضویت هم رایگان است و لازم نیست هزینهای صرف کنند.
این حرف را قبول دارید که حضور جوانان نسبت به دورهای که شما بودید کمتر شده است؟
باید پیگیری کنیم. شاید فشار اقتصادی باشد که اینطوری فکر میکنیم و شاید حس نوعدوستی یا از خودگذشتگی کم شده است. ولی نه. فکر نکنم که کم شده باشد. شکر خدا هستند ولی باز هم دوست داریم که بیشتر از اینها بیایند. بالاخره سنی از ما گذشته و فردا ما باید برویم کنار و دیگر دوستان و همشهریهایمان بیایند و خدمت کنند.
صحبت آخر ؟
تقاضا دارم پشتیبانی مالی از جمعیت هلالاحمر سراسر کشور را فراموش نکنیم. این بالاترین کمک است. وقتی جایی زلزله یا سیل میآید این پیشتیبانی مالی کمک بزرگی به مردم است.
یک تقاضا هم از مردم گراش دارم. زمان سیلاب و بارندگی، مردم از خانههایشان بیرون نیایند. در این موقعیتها بخشی از نیروهایمان باید انرژیشان را صرف کنار بردن مردم و تقاضا برای اینکه به خانههایشان برگردند و جاده را خلوت کنند شود. البته به آنها حق میدهم چون تفریح دیگری ندارند ولی وقتی که بارندگی شدید است و یا زلزله در منطقه آمده است، تجمع نکردن مردم یک نوع کمک به نیروهای امدادی است. خواهش میکنم که این مورد را رعایت کنند.
در تصادفات هم همین مسئله را داریم. اینکه به مصدوم دست نزنند خودش بالاترین کمک است. چرا؟ چون امدادرسانی باید تخصصی باشد در غیر این صورت کمکهای غیر اصولی ممکن است باعث عارضه نخاعی و یا آسیبهای بیشتر به مصدوم شود.