بعد از انتشار مطلبی از دکتر امیرحمزه مهرابی در مورد انتخاب شورای شهر  بخشی‌های از آن مطلب واکنش دکتر جعفرپور و دفتر او در گراش را در پی داشت. جوابیه دفتر جعفرپور در سایت گریشنا منتشر شد. اکنون دکتر مهرابی در متنی دیگر به بررسی جوابیه دفتر جعفرپور پرداخته است و به آن پاسخ داده است.

متن جوابیه ساعت ۱۳:۲۰ روز سه‌شنبه ۲۷ فروردین به ایمیل سردبیر گریشنا ارسال شد و ساعت ۱۴ و ۱۸ دقیقه بعد از اصلاحات نگارشی بدون دخل و تصرف منتشر می‌شود.

به نام خدا

رمز گشایی از یک سراسیمگی

در پاسخ به مقاله این جانب با نام «ده نکته برای انتخابات حساس شورای شهر» جوابیه‌ای از سوی دفتر جناب آقای دکتر جعفرپور در گراش به امضاء خلیل غلامی و در سایت گریشنا منتشر گردید. از این که فرهنگ اظهارنظر کتبی در رسانه‌های گراش رواج پیدا می‌کند، جای بسی خوشحالی است و آن را به فال نیک می‌گیرم. یکی از لوازم جامعه پیشرفته، وجود فضای اظهار نظر آزادانه با نگرش‌های گوناگون می‌باشد. طرح دیدگاه‌های مختلف در جامعه، موجب افزایش آگاهی و بصیرت می‌گردد. از این که این دفعه (بر خلاف انتخابات قبلی) به جای تهدید و ارعاب رسانه‌ها و اجبار آن‌ها به حذف مطالب غیرهمسو باخود، در صدد پاسخ برآمده‌اند، نشان از تحولی خوشایند و رو به جلو برای تحقق و پذیرش قواعد مردم‌سالاری و آزادی بیان در منطقه دارد.

در صورت تداوم این حرکت رو به جلو، انتظار می‌رود در دفعات بعد، ضمن افزایش تعداد اظهار نظرهای مکتوب، از انعکاس روحیه تهدید و ارعاب دیگران و در کلمات و واژه‌ها کاسته شود.

در هر حال به مدیران رسانه نیز تبریک عرض می‌کنم که با سعه صدر و تحمل ناملایمات و با به جان خریدن فشارهای گوناگون، زمینه این پدیده مبارک را فراهم ساختند. از دفتر جناب آقای جعفرپور نیز به خاطر ارسال پاسخ مکتوب قبل از عملی ساختن تهدیدات‌شان تشکر می‌کنم.

در نامه مذکور که به دستور نماینده محترم و به احتمال قوی توسط یکی از همشهریانش نوشته شده، نکاتی وجود دارد که نیاز به پاسخ و توضیح دارد. از این رو برای تنویر افکار عمومی مواردی را عرض می‌کنم:

۱- انتظار می‌رود کسی که در جایگاه نمایندگی مجلس یا هر مسئولیت اجرایی قرار می‌گیرد، با آرامش و سعه صدر،  نظرات، دیدگاه‌ها، مطالبات و حتی انتقادات افراد عادی را بشنود و در صورت نیاز به پاسخ، با استفاده از ادبیات مناسب، آن را اصلاح یا رد کند. این که از همان ابتدا با توپ و تشر و توهین و تحقیر، در صدد خفه کردن هر صدایی ولو نصیحت مشفقانه (که احیانا با منافع آنان همخوانی ندارد) باشند و هر خواسته یا نقدی را به اتهام تشویش اذهان عمومی سرکوب کنند، پدیده عجیبی است که ده ها سال است، منسوخ شده است.

۲- البته این که برخی از همسایگان ما اگر به قدرت برسند و بر مسند قدرت تکیه بزنند، تحمل شنیدن یک اظهار نظر معلمی ساده را نخواهند داشت، همان چیزی است که از قبل به عزیزان هشدار داده بودم که نماینده «آن شهر» با «این شهر» فرق می‌کند. در گذشته اگر در مجامع رسمی و عمومی و در رسانه‌های مکتوب و سایبری و بلندگوی عمومی به گراش و نماینده برخاسته از آن توهین و فحاشی می‌شد، مانعی نداشت و کسی نیز در صدد برخورد قضایی با آنان بر نمی‌آمد ولی آن آقایان (حتی نیروهای فرهنگی و تحصیل کرده‌اشان) تحمل شخص یا صدای مخالفی را ندارند . بررسی حوادث سالهای اخیر و تاریخ چند دهه قبل در برخورد آنان با کاندیدا و نماینده برآمده از سایر شهرها، گویای این حقیقت است.

۳- من در مقاله خود هشدار داده‌ام که احتمالا قضیه محدوده به نفع لار و به ضرر گراش فیصله خواهند داد. ولی اینان به جای رد این نظر و اثبات حسن نیت خودشان، تنها با به کار بردن الفاظ ناپسند، بنده را تهدید کرده‌اند.

 آیا بهتر نیست به جای این همه فحش و تهدید، برای بطلان این فرضیه‌ی بنده، نماینده محترم شخصا در یک اطلاعیه رسمی اعلام کند که «نماینده مجلس و سایر مسئولین لار به هیچ وجه چشمداشتی به محدوده‌ی شهرستان گراش نداشته و ندارند و حق مردم گراش را در قضیه محدوده پایمال نخواهند کرد. در تعیین محدوده نیز اسناد ثبتی دهه چهل (که از بال سرخ جزء محدوده گراش قلمداد شده) به رسمیت شناخته و ملاک عمل قرار خواهد گرفت و در مجامع رسمی از این حق گراش حمایت می‌کنیم».

در این صورت منتظر می‌مانیم تا ببینیم در عمل چه اتفاقی می‌افتد. اگر حقوق گراش رعایت شد، مطمئنا همه مردم گراش قدردان این عمل نماینده خواهند بود و بنده نیز به نوبه خود از ایشان تشکر کرده و دعا گوی ایشان خواهم بود و با شهامت به غلط بودن تحلیل خود اذعان خواهم کرد.

۴- در سراسر متن جوابیه دفتر جعفر پور، یک نوع برآشفتگی و سرآسیمگی به چشم می‌خورد . به احتمال قوی این عصبانیت ، ناشی از افشاء این طرح مخفیانه است نه سایر مطالب مقاله.  لذا نویسنده محترم با زیرکی تلاش کرده است با دامن زدن به مباحث حاشیه‌ای و بر پا نمودن گرد و غبار، عمدا توجه مردم و خوانندگان را از «بحث محدوده» ، منحرف سازد. در صورتی که محوری‌ترین موضوع این مقاله، همان بحث محدوده است. ولی به هیچ وجه به آن پرداخته نشده و پاسخی نیز برای آن ارائه نگردیده است.

 البته من به ایشان حق می‌دهم که اینگونه برآشفته گشته و عنان قلم و سخن از کف بدهند و به جای ارائه پاسخی قانع کننده، دیگران را به داغ درفش تهدید کند. (دعوا سر لحاف ملاست) و گرنه انتقاد از کم کاری یا مانع تراشی یک نماینده و مسئول امری عادی است و این همه عصبانیت ندارد.

۵- در بخش دیگری از نامه آمده است که «چه کسی به نویسنده، این وکالت را داده که طلبکارانه از سوی مردم گراش و سایر شهرها سخن بگوید؟» و در پایان همان پاراگراف، نویسنده مقاله را تهدید کرده اند که «بنابراین لازم است حد خود را نگه دارد و پا (را) از گلیم (خود) فراتر ننهد!!

عجب !! باور نمی کردم با این سرعت یکی از فرضیه‌های من اثبات شود. تا کنون سابقه نداشته است که حکم صادر شود که همه باید خفه شوند و هیچ کس حق ندارد مطالبه‌ای داشته باشد ، جز وکیل و نماینده رسمی مردم!!

اتفاقا بکار گیری این نوع ادبیات انحصار گرایانه، تأییدی است به پیش بینی بنده که نوشته بودم «شواهد نشان می دهد که اینان به کسی جز نمایندگان رسمی گراش (اعضای شورای شهر) اجازه دفاع از حقوق مردم نخواهند داد. پس مردم گراش بایستی هوشیار باشند و کسانی را انتخاب کنند که بتوانند از منافع همشهریان خویش دفاع نمایند.

برخی از دوستان این نظر بنده که «این آقایان اجازه اظهار نظر در مورد محدوده را به هیچ کس نخواهند داد»  را خیلی بدبینانه ارزیابی می کردند. ولی جالب است که خود این عزیزان با خواندن پاسخ دفتر جناب جعفر پور، به من زنگ زدند و گفتند به هیچ وجه تصور نمی‌کردیم یک نیروی تحصیل‌کرده و فرهنگی مثل نماینده فعلی این چنین در صدد بستن دهان‌ها و شکستن قلم‌ها برآید!! به او گفتم: خدا کند سایر پیش‌بینی‌ها و هشدارهای من در این مقاله و مقالات قبلی در مورد نیت آقایان، غلط از آب در بیاید و هیچ گاه محقق نشوند؛ و ترجیح می‌دهم به جای اینکه شاهد پایمال شدن منافع همشهریانم باشد، من ضایع شوم و فرضیه‌هایم باطل گردند.

۶- در نامه دفتر جعفرپور به مردم چنین القاء می‌شود که اصلی‌ترین و مهمترین خواسته و نیاز مردم «استقرارادارات » می‌باشد. واقعا فکر می‌کنید، مشکل اصلی مردم راه‌اندازی یک اداره در گراش است؟!! اگر راست می‌گویید طرح‌ها و پروژه‌های کلان اقتصادی – آموزشی را برای گراش برنامه‌ریزی و اجرا نمایید.

اما در جای دیگر این نامه، حقیر را تهدید کرده اند که شما حق ندارید خود را قیم مردم دانسته و از سوی آنان سخن بگویید.

من هیچوقت و هیچ کجا (ازجمله در این مقاله) ادعا نکرده‌ام که من به نمایندگی و از سوی مردم این مطالب را می‌نویسم. مگر بنده به عنوان یک شهروند عادی حق ندارم نظر خود را بیان کنم؟

 اما شما که ادعای نمایندگی مردم را دارید چرا خود را به غفلت زده و خواسته‌های آنان را نادیده می‌گیرید؟

من از شما سؤال می‌کنم «خواسته اصلی مردم گراش که به صورت شفاهی و کتبی توسط هیأت امنای هر دو محله و روحانیون شهر مطرح شده چیست؟ آیا بحث محدوده نبوده است؟!! (آیا نوار صوتی و تصویری ملاقات حضوری مردم با جعفرپور و درخواست‌های مکتوب آن‌ها که در رسانه‌ها منتشر شده را نیز انکار می‌کنید ؟)

آقایان مدعی نمایندگی مردم!! در نوشته های من خواست قلبی و اصلی همشهریانم مطرح شده یا در نوشته شما؟؟ پاسخ را به خود مردم واگذار می‌کنم.

۷- نویسنده در این نامه سعی کرده با انتشار کپی یک نامه از آقای جعفر پور به آقای الهام در خصوص راه اندازی اداره ثبت، اثبات کند که ایشان چه خدمات ارزنده‌ای را برای مردم گراش انجام داده است!!. ولی معلوم نیست اصلا این نامه ارسال شده یا به دست مخاطب رسیده است؟ اگر رسیده، مراجعه و پیگیری و اصراری صورت گرفته یا نه؟ آیا نمی‌توان ده‌ها نامه از این دست نوشت و بر روی سایت قرار داد؟ ولی ما خوشبینانه فرض می‌کنیم این نامه و نامه‌هایی از این دست واقعا نوشته‌ شده‌ و برای مبادی ذیربط نیز ارسال کرده‌اند. با این وصف، پیگیری مشکلات حوزه انتخابیه، وظیفه یک نماینده است و هیچ منتی بر مردم ندارد؛ زیرا اگر چنین نکند، حقوق دریافتی از این بابت نیز شبهه‌ناک می‌شود .

اما افرادی که با الفبای فعالیت‌های اجرایی آشنا هستند، می‌دانند که هیچگاه نوشتن یک نامه، منجر به نتیجه نشده و نمی‌شود. برای به ثمر نشستن یک کار، نیاز به پیگیری‌ها و مراجعات متعدد و خسته کنند دارد. اما عده‌ای همچنان از این شگرد نخ‌نما شده استفاده می‌کنند. اما باید بدانند، این نوع مکاتبات که معمولا برای رفع تکلیف و بستن دهان مردم و ارائه بیلان کار صورت می‌گیرد، شاید عده قلیلی را برای مدتی کوتاه راضی کند ولی در درازمدت ناکارآمدی خود را نشان خواهد داد.

– آیا به جای ارائه یک کپی نامه برای رد ادعای بنده و اثبات حسن نیت نماینده محترم، بهتر نبود به این سؤالات مردم پاسخ داده می‌شد که:

الف – چه کسی با آوردن دستگاه سی تی اسکنی که با پول خود مردم گراش تهیه شده بود مخالفت می‌کرده است؟

ب – چه کسی مانع ارتقاء دانشکده علوم پزشکی گراش به دانشگاه است؟

ج- چه کسی در راه اخذ مجوز و راه اندازی دانشگاه علوم قرآنی و چند پروژه دیگر سنگ‌اندازی کرده و می کند؟

مردم ما جواب این ها را به خوبی می‌دانند و نیازی به پاسخ من و شما ندارند.

۸- نکته دیگری که بنا نداشتم فعلا به آن بپردازم ولی گویا دفتر آقای جعفر پور عجله دارد این است که، اگر سند و مدرکی دارم آن را منتشر سازم و گرنه چنین و چنان خواهند کرد و سیه‌روی شود آنکه در او غش باشد و …

اولا – توصیه می کنم یک بار دیگر سوالات بخش قبل را مرور نمایند.

ثانیا- خوب است به اطلاع این عزیزان برسانیم که ما اگر هیچ سند دیگری مبنی بر قصور و بی عدالتی جعفرپور در پیگیری مشکلات شهرهای غیر لار بویژه گراش در اختیار نداشته باشیم (که داریم)، همین یک سند که خودشان زحمت کشیده‌اند، کار ما را راحت کرده و ضمیمه نامه‌شان فرموده‌اند؛ برای اثبات ادعای حقیر کافی است.

در این نامه که به تاریخ ۱۳ دی‌ماه ۱۳۹۱ نوشته شده از آقای الهام خواسته شده است که تعداد ۱۰ نفر ردیف استخدامی را برای اداره ثبت گراش اختصاص دهند.

 اگر مردم عزیز دقت بفرمایند، تاریخ نگارش این نامه ۱۳ دی ۱۳۹۱ می باشد. یعنی تقریبا یک سال پس از این که آقای جعفر پور ردای نمایندگی مجلس پوشیده‌اند، برای خالی نبودن عریضه، نامه‌ای را (با توضیحاتی که در بالا عرض شد) برای حل مشکل اساسی و زیر بنایی!! شهرستان گراش نوشته‌اند.در حالی که طبق اسناد ضمیمه[۱] همه مراحل اخذ مجوزاز طریق معاونت منابع انسانی رئیس جمهور (دکتر فروزنده)  و سایر مسئولین توسط آقای حسنی اخذ و حتی محل تامین آن معین شده بوده است.

 البته لطفی که ایشان در حق گراش کرده‌اند این است که تعداد ردیف استخدامی را از ۱۵ نفر به ۱۰ نفر تنزل داده‌اند و حدود یک سال روند راه‌اندازی این اداره را کند کرده‌اند!!

لابد ایشان هیچ قصد سوئی نداشته که تعداد ردیف استخدامی مصوب را کسر کرده‌اند فقط  دلشان برای گراشی‌ها سوخته که شاید ۱۵ نفر در یک اداره جایشان تنگ می‌شده و خواسته‌اند راحت‌تر کار کنند.

واقعا سالی یک نامه نوشتن برای یک شهرستان (حتی با فرض اینکه واقعا قصدشان خیر بوده)، زور فیل می‌خواهد و دل شیر. به این می‌گویند رفتار عادلانه و نگاه برابر به همه حوزه انتخابی!! واقعا باید به این نماینده، خسته نباشید گفت که چطور با جان و دل برای گراش که (حقیقتا او را به مجلس فرستاده) کار می‌کند؟! شما تصور کنید این آقا برای بیرم و اوز چه خواهد کرد؟ لابد اوز و بیرم را شهرستان کرده و ما خبر نداریم. حتما با زحمت و مشقتی که ایشان برای گراش می‌کشند، به زودی شهرمان گلستان می شود. لذا (به تعبیرنامه جعفر پور)، مردم گراش نیز «باید خود را وامدار و رهین منت » این نماینده بدانند!!.

۹- یکی از جالب‌ترین قسمت‌های این نامه (از قول خود جعفر پور) این است که ادعا شده، آقای نماینده تلاش‌های فراوانی انجام می دهند تا با «استقرارادارات، گراش به صورت واقعی، نه روی کاغذ به شهرستان تبدیل نمایند» !!

نویسنده سعی داشته به مردم گراش القاء کند که تاکنون شهرستانی گراش فقط بر روی کاغذ بوده وآقای جعفرپور است که می‌خواهد تمامی ادارات گراش را راه‌اندازی کند.!! واقعا باید به میزان اطلاعات و انصاف اینان تبریک گفت. 

این ادعای عجیب نیاز به پاسخ ندارد. مردم ما خود در راه‌اندازی تک‌تک این ادارات سهیم بوده‌اند، با شور و شعف اخبار ارتقا و راه‌اندازی آنها دنبال می‌کرده‌اند. در مراسم افتتاحیه‌ها شرکت نموه‌اند. روزانه ساختمان‌های قد برافراشته ادارات را نظاره‌گرند و امورشان را با مراحعه به آنها انجام می‌دهند. جواب این ادعا را به خود همشهریان عزیز واگذار می‌کنم.

اما خوب است این آقایان بدانند به کوری چشم حسودان، تقریبا تمامی ادارات به همت نماینده سابق ، وسایر مسئولین و با حمایت همه جانبه مردم،  قبل از نمایندگی آقای جعفر پور ارتقاء یافته یا تاسیس شده است. اداره ثبت نیز با اخذ مجوز توسط آقای حسنی و مساعدت استاندار (با جابجایی ردیف استخدامی یکی از ادارات) و پیگیری فرماندار در حال راه‌اندازی است.

در حالی که از زمان تشریف فرمایی آقای جعفرپور نه تنها هیچ طرح اساسی و زیر بنایی برای گراش پیگیری نشده، بلکه اقدامات کوچکی مثل راه اندازی پخش دیجیتال و پلیس ۱۰+ که دیگران دارند پیگیر می‌کنند، تاکنون به جایی نرسیده و از دو اداره باقی مانده نیز، از  «تامین اجتماعی» که هیچ خبری نیست و نحوه حمایت ایشان از راه اندازی «اداره ثبت» هم که توضیح داده شد.

۱۰-  اما مانور اصلی نویسندگان نامه دفترجعفر پور و (به تعبیر برخی دیگر) علت این همه عصبانیت‌شان این است که در مقاله‌ی من از دو صفت (خود باخته و بزدل) استفاده شده است. لذا با مستمسک قرار دادن این دو واژه، به خود اجازه داده‌اند که هر چه دل‌شان می خواهد و با هر واژه ای ناپسندی که بلدند به حقیر بتازند. در حالی که تلاش کرده‌اند مخاطب این واژه‌ها، با سپر قرار دادن دیگران مخفی نگه دارند.

نویسنده در این نامه تلاش کرده است که اثبات کند، من به گروهی از مخالفین خود!! که از سوی اکثریت مردم و روحانیت اصیل مورد حمایت و تأیید هستند، با دو صفت فوق توهین کرده‌ام. به این آقایان توصیه می‌کنم، یک بار دیگر مقاله بنده را بخوانند. من کجا، به گروهی که از سوی اکثریت مردم و روحانیت حمایت و تأیید می‌شوند جسارت کرده‌ام؟

 من گفته‌ام «ممکن است موضوع محدوده گراش مخفیانه و بی سرو صدا، با حضور برخی افراد خود باخته و بزدل به نفع لار و به ضرر گراش فیصله دهند.»

الف – سؤال من این است، اگر افرادی پیدا شوند که بخواهند بی سر و صدا و مخفیانه در مجلسی حاضر شوند و محدوده گراش را به ضرر همشهریان خود و به نفع لار حراج کنند، آیا اکثریت مردم و روحانیت اصیل از آنان حمایت کرده و به آنان مدال شجاعت خواهند داد؟ آیا از آنان به عنوان قهرمانان ملی یاد خواهند کرد؟ مگر موضع گیری قاطعانه روحانیون شهر و هیات امنای مساجد و سایر نخبگان در این زمینه به گوشتان نرسیده است؟

من برای رعایت ادب به این افراد، صفت خود باخته و بزدل داده ام ولی اگر از مردم بپرسید « به چنین افرادی که برای منافع خود و رسیدن به پست و مقام حاضرند حقوق مردم را پایمال کنند، چه صفتی نثارشان می کنید؟» چه جوابی می دهند؟ حاضرم شرط ببندم ، «از هر پیر و جوانی، ازهر مرد و زنی در هر محله و کوچه ای بپرسیم که شما به چنین افرادی چه خواهید گفت و با آنان چگونه رفتار خواهید کرد؟ » اگر الفاظی رکیک و پاسخی بسیار زشت و زننده برای چنین افرادی پیشنهاد نکردند؟ حاضرم همه حرف‌های شما را بپذیرم و به شما جایزه بدهم.

دفتر جعفرپوربه چه حقی عده‌ای از مردم شریف گراش را به چنین عمل خیانت‌باری متهم می کند؟ کدام گروه از مردم (که شما پشت سر آن‌ها مخفی شده‌اید) حاضرند شهرشان را بفروشند؟ تا شما نتیجه بگیرید که مخاطب من گروهی از مردم گراش هستند که از سوی اکثریت مردم و روحانیت حمایت می‌شود؟ آقای نویسنده! اگر موضوع محدوده در حضور گروه زیادی از مردم (که می‌گویید به آنها توهین شده) مطرح شود، که دیگر مخفیانه و بی سر و صدا نمی‌شود!.

 شما دلتان برای مردم ما نمی‌سوزد. شما می‌خواهید قبح این عمل زشت را بشکنید تا راه خیانت را برای خیانتگران هموار سازید. ولی مردم غیور گراش از هر دو محله اجازه چنین کاری را به هیچ کس نخواهند داد.

ب – سؤال دیگر من آن است که چرا برخی، این صفات را به خود می‌گیرند؟ مگر آنان مصداق این افراد هستند؟ چرا وقتی به افرادی که ممکن است به شهر خود خیانت کنند، چیزی گفته می‌شود، آنان ناراحت می‌شوند؟ انتظار می رود این عزیزان گردن خود را برافراشته نگه دارند و بگویند: ما هم مثل همه مردم مقابل چنین افرادی می‌ایستیم و اجازه چنین خیانتی به شهرمان را به هیچکس نخواهیم داد.

ج- اما سوال سومی که از آنان دارم این است که، باز در اینجا بحث محدوده مطرح است و مخاطب من کسانی هستند که ممکن است در بحث محدوده به معامله‌ی پشت پرده بپردازند، ولی چرا در اینجا نیز آقایان عمدا هیچ اشاره‌ای به بحث محدوده نکرده‌اند؟! و برای انحراف افکار عمومی تلاش کرده‌اند تا چنین القاء کنند که منظور بنده گروهی هستند که مثلا به فلان کس رأی داده‌اند. در حالی که به خوبی واضح است که عتاب من به خیانت‌کاران احتمالی بوده و هست. چیزی که نه تنها کتمان نمی‌کنم بلکه با صدای بلند آن را بر هر کوی و برزن جار می‌زنم.

۱۱- در سراسر نامه دفتر جعفرپور در پاسخ به مقاله بنده تعابیری به کار رفته که از پاسخ دادن به آن پرهیز می‌کنم و کسی را هم تهدید و تحقیر نمی‌کنم؛ فقط با عرض معذرت ازاهل ادب و معرفت، برخی از این واژه‌های به کار رفته در نامه محبت‌آمیز با ادبیاتی فاخر از طرف نماینده فرهیخته و خطاب به بنده را برای یادآوری می‌آورم:

«تشنج آفرین۲بار»، «مصادره کننده نتیجه انتخابات به نفع گروه خود»، «تندرو»، « افراطی»، «اعمال کننده فشار و تهدید »، «فتنه انگیز»، «اقلیت تندرو ۳ بار»، «مخالف نظرعموم مردم»، «تفرقه افکن»، «کوبنده بر طبل تشنج و التهاب»، «سیه‌روی»، «غش»، «دروغگو»، «مشوِش اذهان عمومی»، «دامن زننده به التهابات اجتماعی»، «اتهام زننده »، «توهین کننده به مردم »، «ملتهب کننده فضای انتخابات »،«اقلیت مطرود از جانب مردم»، «تحریک احساسات ناسیونالیستی»، «نشر اکاذیب»، «طلبکارانه»، و ….

جالب است وقتی با خودکار قرمز، پاره‌خط هایی را زیر این الفاظ نازیبا کشیدم، به سطور طولانی تبدیل شدند که کل نوشته را فرا گرفت!!

آیا این است جواب یک مقاله عالمانه که شرایط کاندیداهای شورای شهر را در قالب ده نکته بیان می‌کند و بر رعایت اصول چهارگانه (اعلام شده از سوی مقام عظمای ولایت)  پاکدستی، داشتن تعهد و تخصص و شجاعت و دوراندیشی پای می‌فشارد؟

۱۲- سخن پایانی

جناب آقای دکتر جعفرپور! شنیده‌ام شما فرهنگی و دانشگاهی هستید و از این جهت همکار محسوب می‌شویم. به اطلاع حضرتعالی می‌رسانم که بنده با اغلب مسئولین و نمایندگان لاری مجلس آشنا بوده و مراوداتی داشته‌ام . هیچکدام‌شان (حداقل در ظاهر) در تعاملات و مکتوبات‌شان از ادبیات مشابه این نامه‌ی شما استفاده نمی‌کرده اند. از شما توقع بیشتری داشتم . تهدید به پیگیری قضایی و نثار کردن سیل واژه‌های ناپسند به شهروندی که نکاتی به نظرش رسیده و احیانا به قول نویسنده، مطالبات طلبکارانه ای داشته، برای یک استاد دانشگاه زیبنده نیست. هر چند حمل بر صحت کرده و تلاش می کنم به خود بباورانم که اصل جواب دادن به مقاله من با شما هماهنگ شده ولی عین نامه و تعابیر به کار رفته در آن را شما ندیده‌اید. چرا که در غیر این صورت، برای شما و خودم به عنوان یک دانشگاهی متاسفم.

آقای دکتر! خوب است بدانید؛ سال‌هاست از زمان بازنشستگی‌ام گذشته ولی متأسفانه همچنان محول شدن کارهای اجرایی به حقیر، مرا از پرداختن به امور مورد علاقه‌ام که نویسندگی و کشاورزی است، باز داشته است . دست و پنجه نرم کردن با بیماری قلبی و کلیوی مزید بر علت شده است که به دنبال فرصتی باشم تا مشغله کاری و ذهنی‌ام را کاهش دهم و عمر باقی مانده را صرف امور معنوی کنم. بسیاری از همکاران و همکلاسی‌های من (از جمله مرحوم نخبه الفقهایی) به دیار باقی شتافته‌اند. اگرخدا کمک کند به دنبال مقام و دنیا هم نیستم چرا که همه اینها را تجربه کرده‌ام و انگیزه‌ای برای باز تجربه ندارم. مال و منال دنیا هم به کمک خدا و دستان پینه بسته پدرم، اینقدر داریم که تا چندین نسل نیازشان را برطرف می‌سازد. ازاین رو نه در پی جلب منافعی هستم ونه به ادعای شما حزب و گروهی دارم که در اقلیت و اکثریت جا بگیرند.

تهدید چنین کسی و عملی ساختن آن با بهره گیری از ابزار قدرت، به جز افزودن بر افتخارات شما و اسلافتان در حق خواص شهرهای همجوار، نتیجه دیگری در پی نخواهد داشت. ما را چه باک از زخم، که هنوز برای اجدادمان به سوگ نشسته‌ایم.

ولی آقای جعفر پور! با این کارها مشکل شما با مردم حل نمی‌شود. مردم از شما کار صادقانه و دلسوزانه می‌خواهند. اگر شما خالصانه برای مردم همه شهرها کارکنید، نیازی به داغ و درفش پیدا نمی‌کنید. مردم قدرشناس خدمات خدمتگذاران حقیقی خود خواهند شد .چرا راه دوری برویم؟ مرحوم حاج آقای اسماعیلی (امام جمعه موقت سابق گراش) با تهدید و تطمیع در قلوب مردم جای نگرفته است. دوره نمایندگی مجلس  در یک چشم به هم زدن تمام می‌شود و مردم در مورد شما، طرفداران‌تان و شهرتان قضاوت خواهند کرد. نوع قضاوت به عملکرد شما بستگی دارد.

                                                                  والسلام علی عبادی الله الصالحین

                امیر حمزه مهرابی

                                                           ۲۶/۱/۱۳۹۱


[۱] –  که از حدود ۱۰ نامه، فقط ۳ نامه ضمیمه شده است

پیوست‌ها: