دلارام کیمنش کارشناس ارشد فرهنگ و زبانهای باستانی است و در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری یزد حضور دارد. «بررسی تطبیقی گویش زرتشتیان یزد و گونه زبانی گراشی» مقالهای است که او اسفندماه ۱۳۸۷ به همایش بین المللی زبانشناسی و مردم شناسی لارستان ارائه داد. متن کامل این مقاله در سایت بنیاد بازشناسی لارستان کهن منتشر شده است.
بررسی تطبیقی گویش زرتشتیان یزد و گونه زبانی گراشی
چکیده :
زبان لارستانی یا لاری از گویشهای ایرانی جدید است که به خاطر تفاوتهای آن با فارسی دری و معیار امروزی ، از لحاظ زبانشناسی به عنوان عضو جداگانه و کاملا مستقل گروه زبانها و لهجههای جنوب غربی ایرانی شمرده میشود. لاری زبان ساکنان جنوب استان فارس و مردم غرب هرمزگان است که در منطقه وسیعی به نام لارستان کاربرد دارد. اگرچه به گویش همه ساکنان لارستان، لاری گفته میشود ولی این گویش در جای جای این منطقه نمودهای گوناگونی دارد که بیشتر این تفاوتها در تلفظهای آوایی و واژگانی است و تفاوتهای دستوری در آنها کمتر دیده میشود. گویش لارستانی نه لهجه را در بر میگیرد: لاری، فرامرزی، کوخردی، خنجی، اسیری، اوزی، گراشی، فیشوری، فداغی، بیخهای و بستکی که همه این گونههای زبانی را گویشهایی از یک زبان باید دانست.
در این بین گونه زبانی گراشی به طور ویژهای در میان سایر لهجههای گویش لارستانی، از ویژگیهایی برخوردار است که مهمترین آن نزدیکی بیشتر آن به زبان پهلوی است.
از سوی دیگر، گویش زرتشتی (بهدینی) نیز از دیگر گویشهای ایرانی جدید است که زرتشتیان یزد در محلات مختلف آن با تفاوتهای اندکی در تلفظ آوایی و واژگانی و با حفظ اصالت بیشتری نسبت به زرتشتیان ساکن در سایر شهرهای ایران بدان صحبت میکنند و ویژگی آن نیز حفظ ویژگیهای زبان باستانی ایران و به ویژه پهلوی است.
لذا این مقاله کوشش اندیشگی است جهت مطالعه تطبیقی گویش زرتشتیان یزد و لهجه گراشی که قرابتهای محسوسی از لحاظ دستوری: شناسههای فعلی، حروف اضافه، ضمایر و … در آنها مشاهده میگردد.
مقدمه
زبانی که ایرانیان در آغاز تصرف ایران بدان گفت و گو میکردهاند، ایرانی باستان نامیده میشود. از ایرانی باستان اثری به جای نمانده است. ایرانی باستان منشعب از زبان هندواروپایی است. تا سال ۱۷۸۶ میلادی کسی نمیدانست زبان فارسی، که یکی از بازماندههای ایرانی باستان است، با زبان لاتینی و یونانی و هندی باستان و انگلیسی یک اصل دارد. در این سال «سر ویلیام جونز»، قاضی انگلیسی، در برابر «انجمن آسیایی کلکته» خطابهای ایراد کرد که در آن به «یک اصل داشتن» زبانهای مزبور اشاره کرد. عدهای از دانشمندان به تحقیق در این موضوع پرداختند و ثابت کردند که آنچه «سر ویلیام جونز» گفته صحت دارد. یکی از آن دانشمندان «فرانتس بوپ» آلمانی بود که نام زبان اصلی را هندواروپایی گذاشت، به سبب آن که این زبان از هند تا اروپا رواج داشته است. در اوایل هزاره اول پیش از میلاد مسیح، ایرانی باستان در بخشهای مختلف ایران به صورتهای مختلفی در آمده بود که هر صورت آن، زبان مستقلی شده بود. در میان زبانهای منشعب شده از ایرانی باستان فقط زبانهای: سکایی، مادی و فارسی باستان به جای مانده است. زبان «پهلوی ساسانی» صورت تحول یافته و دنباله بلافصل زبان «فارسی باستان» است و همین زبان است که ادامه تحول یافته طبیعی و بلافصل آن در دوره اخیر به نام «فارسی جدید» یا «فارسی نو» معروف است، بنابراین «پهلوی ساسانی» یعنی زبان «ایرانی میانه غربی جنوبی» که حد فصل میان زبان فارسی باستان و فارسی جدید است به نام «فارسی میانه» مشهور است . (ابوالقاسمی، ۱۳۷۳) زبانهای استان فارس که شامل: لارستانی (لهجههای: لاری، گراشی، فرامرزی، کوخردی، خنجی، اسیری، اوزی، فیشوری، فداغی، بیخهای و بستکی )، سیوندی، ماسرمی و … است و نیز گویش بهدینی یزد (گویش زرتشتیان یزد و کرمان ) جزیی از گروه زبانهای ایرانی جدید به شمار میآیند.
در این مقاله ابتدا ضمن تعریف مختصری درباره زبان، گونه زبانی،گویش و لهجه، در باره گویشهای لاری، گراشی و بهدینی یزدی (گویش زرتشتیان یزد) و نیز مقایسهای تطبیقی جهت روشن شدن قرابتهای آوایی واژگان و نظام زبانی بین گویش بهدینی یزد و لهجه گراشی ارائه میگردد.
زبان :
زبان صورت واحد و ثابتی ندارد. زیرا زبان امری اجتماعی است و در جوامع بشری به عنوان وسیلهای برای بر طرف کردن نیاز افراد جامعه به برقراری ارتباط با یکدیگر و تفهیم و تفاهم به کار میرود. زبان مانند یک امر طبیعی، به طریقی مشخص تحول و تکامل مییابد و دور شدن یک صورت زبانی از اصل و فرم قدیمی، یا تغییر یکی از صورتهای زبانی خطا و غلط شمرده نمیشود بلکه معلول رویدادهای اجتناب ناپذیر زبان است.
گونه زبانی
گونه اطلاقی عام و کلی است به جای زبان و لهجه و گویش. به طور کلی زمانی گونه به کار میرود که نخواهیم دقیقاً مشخص کنیم که چیزی زبان است، یا گویش، یا لهجه .
گویش
از آن جایی که ممکن است ازنظر سیاسی و حفظ تمامیت ارضی صلاح نباشد که در کشوری از وجود زبانهای مختلف نام برده شود، بهنر دیده شد، که بهجای زبان از اصطلاحی متعادل یعنی گویش استفاده شود. گویش از منظر زبانشناسی هیچ تفاوتی با زبان ندارد. تنها عامل غیر زبانی است، که چنین اصطلاحی را به جای زبان در اجتماع مرسوم میسازد. مثلاً میتوان گفت گویش لاری، بجای زبان لاری، و یا گویش ترکی، بجای زبان ترکی، گویش بلوچی بجای زبان بلوچی و….
درباره رابطه گویشهای ایرانی امروز با یکدیگر و طبقهبندی آنها با وجود تحقیقات و مطالعاتی که انجام گرفته است هنوز نظر صریح و قطعی نمیتوان داشت. تنها شاید بتوان گفت که بعضی از گویشهایی که جزء گروه مرکزی شمرده میشوند دنباله گروهی از گویشهای ایرانی میانه هستند که شامل گویش پهلونیک نیز بوده است، اما هیچ یک از گویشهای جدید که تاکنون مورد مطالعه قرار گرفته دنباله مستقیم پهلوانیک شمرده نمیشود. فارسی نو یا فارسی دری، که دنباله زبان فرهنگی و اداری و بازرگانی دوره ساسانیان است و خود حاصل تحول و تکامل یکی از گویشهای جنوب غربی است؛ بر همه گویشهای محلی غلبه یافته، هر چند، چنانکه در تکوین هر زبان ادبی و رسمی طبیعی و جاری است، کلمات بسیاری را از گویشهای شمال غربی و شمال شرقی اخذ و اقتباس کرده است.
لهجه
در مواردی که میان افراد جامعه درک متقابل وجود دارد، اما تفاوتهای زبانی بخصوص در سطح آوایی مشهود باشد، زبانشناسان لهجه را مطرح میسازند. (منبع)
لهجه گراشی
در نسخههای خطی و از قول قدما و نویسندگان گذشته چون: فردوس المرشدیه، محمودبن عثمان و در تذکره شاه زندو یا همان سید عفیف الدین موسوی درباره تاریخچه و ریشه شناسی واژه گراش مطالبی آمده است. اما «گریش، جریش، گراش و جراش» در حقیقت حال تطور یافته «گرشه» /gresha است.
گرشه به رگههایی از سنگهای سست آهکی میگویند که طبقه مانند بر روی هم قرار میگیرند. بنابراین با توجه به رگههایی که در کلات هم اکنون نیز دیده میشود و دیدنی است، نامگذاری بدین اسم قابل توجه مینماید.
لهجۀ گراشی در میان سایر لهجههای گویش لارستانی (زبانهای جنوب شرق ایران) از ویژگیهایی برخوردار است، به دیگر سخن، گراشی به زبان پهلوی نزدیکتر است -لهجه گراشی نه تنها با لهجه شهر لار، بلکه با دیگر لهجه های اطراف نیز از نظر واژگان و آواها متفاوت است:
۱. داشتن واژگانی چون aowassa در پهلوی/ opastan به معنی افتادن که در سرودههای آقای رحمانی در شعر دادملاک آمده، در دیگر لهجههای گویش لارستان نیست. مثلاً در شهر لار برای فعل افتادن از مصدر kaftan/ پهلوی استفاده میشود که اکنون به صورت مصدر «کَتَه»/ kata تغییر یافته است. tag به معنی لنگه و جفت هر چیزی معادل دقیق پهلوی tag است که در واژه tag ew- و در جاهای دیگر به کار رفته است.
واژه ترکیبی «مُهی تته» در سروده «دُم پَه وانَده» (که در متن به صورت ماهی تته چاپ شده است) مُه به درخت خرما گفته می شود که «خار مُه» هنوز کاربرد دارد، از پهلوی یا mux مخ که در گویش لاری از آن مخینه هنوز کاربرد دارد و نیز واژگانی چون karzabol, daxass, ogando, avasta و غیره که مخصوص گراش است.
۲. تفاوت دیگر لهجۀ گراشی با شهر لار و سایر همسایگانش، عدم وجود واکههای / i/ ای کشیده و /y/ یا / (مانند bureau و avenve در زبان فرانسه)، واکه دوم ویژۀ گویش لار است که احتمال در مجاورت با یهودیان ساکن، از آنان اخذ شده است. واکه دیگر /e/ یای مجهولی است که در گراشی و در زبان پهلوی به فراوانی یافت می شود. مانند: zer/ به جای زیر فارسینو معادل پهلوی /azer/ میباشد یا واژۀ rez/ در blakrez که درست معادل پهلوی است.
۳. وجود واجگونۀ (l) به جای (r) که در پهلوی هر دو به یک شکل نوشته می شود. مانند واژۀ pol به جای por در پهلوی pol به معنی پُر میباشد.
همچنین صدای /z/ ذ به جای /d/ د در بخش ناساگ گراش از دیدگاه زبان شناسی بسیار حائز اهمیت و دقیقاً معادل پهلوی است. [منبع]
همین تفاوت و برجستگی واژگانی و آوایی که ویژۀ لهجه گراشی است، نشان میدهد که مردم گراش مهاجر ویژه ای به منطقه لارستان بودهاند که احتمالاً در اواخر ساسانی (اوایل اسلام) از شمال ایران و از منطقه پهلوی مجبور به کوچ به سمت جنوب شدهاند.
گویش بهدینی (زرتشتیان) یزد
استاد پور داوود در مقدمه کتاب «فرهنگ بهدینان» در مورد زبان زرتشتیان این گونه سخن میگوید : … زرتشتیان ایران لهجهای را که در میان خود در گفتگو ی با همدیگر به کار میبرند «دری» می خوانند، اما این نام به هیچ روی درست نیست؛ زیرا دری آن طور که پیشینیان گفتهاند پیوستگی خاصی با لهجه زرتشتیان ایران ندارد. (سروشیان ، جمشید. فرهنگ بهدینان . تهران ۱۳۷۰. مقدمه)
دکتر کتایون مزداپور نیز در کتاب «واژهنامه گویش بهدینان شهر یزد» اینطور نوشته است: … زرتشتیان امروزی ایران به زبانی با یکدیگر سخن میگویند که خود آن را «دری» مینامند. وی در ادامه می نویسد: … دری زرتشتی را با داشتن لهجههای متعدد بیگمان باید زبانی مستقل شمرد، زیرا گویندگان آن با وساطت آن نمیتوانند با سخنگویان زبانهای دیگر از آن جمله با فارسی زبان به تفهیم و تفاهم بپردازند. این زبان در شماره واجها، واج آرایی، آواشناسی و نیز در ساخت واژه و نحو با فارسی متفاوت است. بررسی تاریخی نشان میدهد که از نظر گاه تکوین هم به گروهی جدا از زبان فارسی دری متعلق است. این زبان که اصالتا زبان مادری برای بهدینان ایرانی بوده و از دیر باز با فارسی همزیستی داشته است، هم دارای فهرست درازی از واژهها با بارمعنایی فرهنگی و ساخت آوایی متمایز است و هم در عین حال مفاهیم آن محل برخورد دو زبان و در نتیجه آزمایشگاهی زنده برای بررسی داد و ستد آنهاست.
مقایسه تطبیقی گویش بهدینان یزد و لهجه گراشی
لهجه گراشی و گویش بهدینی یزد، هر دو بسیاری از ویژگیهای زبانهای ایران باستان را در خود حفظ کردهاند. در این جا تنها سه ویژگی آنها بیان میگردند:
۱. ویژگی «ارگیتو» دارند. به این معنی که به جای شناسه فعلی، در زمان گذشته افعال متعدی، از ضمایر شخصی پیوسته یا «عامل» استفاده میکنند مانند:
گفت (گراشی) osh-go-t
گفت (بهدینی یزدی) osh -vot
ملاحظه می گردد که تکواژه های sh و osh ضمایر شخصی پیوسته اند که در مثال های بالا نقش فاعلی دارند.
۲. بر خلاف فارسی معیار، حروف اضافه پس از ضمایر شخصی پیوسته قرار می گیرد مانند:
به مرد گفت (گراشی) sh-e merde go-t
به مرد گفت ( بهدینی یزد ) ado merd osh vot
چنانکه ملاحظه می شود در مثال های اخیر حرف اضافه «به» پس از تکواژ -sh یعنی ضمیر شخصی پیوسته که نقش فاعلی دارد قرار گرفته است.
بش (گراشی) sh – e
بش ( بهدینی یزدی ) sh-a
۳. صدای ذ /z / به جای د /d/ در بخش ناساگ گراش از دیدگاه زبان شناسی بسیار حائز اهمیت و دقیقاً معادل پهلوی است. همین مورد در لهجه بهدینانی که ریشه در محلات اطراف شهر یزد: قاسم آباد، شریف آباد، خرمشاه، مریم آباد و ….( به غیر از لهجه بهدینان محله دستوران و بافت تاریخی و مرکزی یزد ) دارند مشاهده می گردد ، یعنی به جای صدای /د /از صدای /ذ/ استفاده می کنند.
منابع :
- دکتر ابوالقاسمی ، محسن . تاریخ مختصر زبان فارسی . چاپ اول : خرداد ماه ۱۳۷۳ . ناشر : بنیاد اندیشه اسلامی .
- مزداپور ، کتایون . واژه نامه گویش بهدینان شهر یزد . تهران : پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ، ۱۳۷۴
- http: // sohbatenow.blogfa.com/cat-13.aspx
- مقاله گویش. http: // fa. Wikipedia.org
- سروشیان ، جمشید. فرهنگ بهدینان . تهران ۱۳۷۰. مقدمه.
- سلیمی ، صهبا. مقاله جستار زبان ، گویش ، لهجه . www. Persianlanguage.ir