یکشنبه،۱ تیرماه ۱۳۱۴
صبح زود برخاسته،بنّا و عمله جات آمده مشغول بنایی محل نظاموظیفه شدند.رفتم حکومتی.محمد رضا خان بنی عباسی،نایب الحکومه محلی بستک،که با اتومبیل شخصی وارد شده بود،آمد.منزل مؤمنزاده منزل کرده است.سرهنگ رزمجو،طبیبزاده سجل احوال،شکوهی مالیّه،حاج سید علی اکبر آمدند.مشروب رسومات و تقلبی که میکنند، امتحان.قریب ظهر رفتند.قدری کار کردم.میز من و سرهنگ را بردند توی سرداب قسمت اول که تجیرکشیده شده و میزهای اجزاء دفتری گردان و حکومتی و بلدیه را بردند در قسمت دوم که وسط است،قسمت سوم را هم[ادارهء]مالیه[و]راه تصرف کرده است.آقا محمد حسن زمانی آمد از ریاست انجمن بلدی و عضویت کمیسیون تشخیص مالیات بر عایدات استعفانامه خود را داده،خداحافظی نمود که امشب طرف شیراز حرکت[کرده]و از آنجا برود بمبئی سر تجارتخانه آنجا.نهار منزل صرف و راحت کردم.عصر موزّع پست،مراسلات پستی آورد.
متحد المالی به امضای جم،وزیر داخله،توسط ایالت فارس به شرح ذیل ابلاغ گردید:
تاریخ:۵/۴/۱۳
نمره:۱۱۷۸۵
ایالت جلیله فارس
سی و نچهار لغات ذیل که به جای کلمات بیگانه انتخاب و از شرف تصویب بندگان اعلیحضرت اقدس شاهنشاهی ارواحناه فداه گذشته استحضارا ارسال میشود که در آتیه از ذکر اصطلاحات سابق خودداری لغات و اصطلاحات جدیده را در موقع استعمال نمایند.
وزیر داخله محمود جم
۱-فرمانده کل قوا:ارتش بد
۲-مملکت:کشور
۳-وطن:میهن
۴-بیرق سلطنتی:درفش شاهنشاهی
۵-بیرق ایران:پرچم ایران
۶-بیرق نظامی:پرچم
۷-ارکان حرب کل قشون:مهین ستاد
۸-ارکان حرب:ستاد
۹-قشون:ارتش
۱۰-سپاه:سپاه
۱۱-لشکر:لشکر
۱۳-تیپ:تیپ
۱۴-گردان:گردان
۱۵-گروهان:گروهان
۱۶-بهادران:بهادران
۱۷-دسته و رسته:دسته
۱۸-گروه:گروه
۱۹-جوقه:جوخه
۲۰-سپهبد:سپهبد
۲۱-امیر لشکر:لشربد
۲۲-سرتیپ:سرتیپ
۲۳-سرهنگ:سرهنگ
۲۴-نایب سرهنگ:سرهنگ یار
۲۵-یاور:سرگرد
۲۶-سلطان:سروان
۲۷-نایب:ستوان یکم
۲۸-معین نایب:ستوانیار
۲۹-وکیل اول:گروهبان یکم
۳۰-وکیل راست:گروهبان دویم
۳۱-وکیل چپ:گروهبان سیم
۳۲-سرجوقه:سرجوخه
۳۳-نظامی:سرباز
۳۴-فرمانده:فرمانده
اول شب رفتم بیرونی،چراغ تلمبه دویست شمعی بزرگ را روشن نموده،جلو ایوان گذاردم.همه اطراف را روشن کرده بود.شام خورده،خوابیدم.
دوشنبه،۲ تیرماه ۱۳۱۴
صبح عملهجات آمده مشغول کار شدند.رفتم حکومتی.در سرداب با سرهنگ مشترکا مشغول کار اداری شدیم.بنی عباسی آمد راجع به وضعیت محلی او مذاکره کردیم.رئیس نظمیه آمد،در خصوص تهیه اثاثیه اداره دستور نمونه گرفت.در خصوص استعمال لغات جدیده با سرهنگ صحبت کردیم.نمره ۱،۷،۱۳،۲۱،۲۴،۲۸ با متحد المال گردان اختلاف دارد. گویا بعد تغییر کرده به ساخلو ابلاغ شده است.قرار شد مراجعه و تصحیح شود.راجع به تشکیل انجمن تربیتبدنی،که تازه دستور رسیده،با سرهنگ مذاکره کردم.قرار شد هرچه زودتر اقدام و شروع به عمل شود.نهار منزل صرف،حالت عصمت به هم خورد.دچار درد شده بود.به این علت مهمان جدید از درب حیاط مراجعت نمود.عصر مراسلات پست را امضاء و رد کردم.رفتم بیرونی به انتظار آمدن مهمان شب،چندی صبر کرده،بعد شام خورده، خوابیدم.
دوشنبه،۳ تیرماه ۱۳۱۴
صبح بنّا و عملهجات آمده،مشغول کارها شدند.کشفی آمد.رفت.بعد،بنی عباسی آمد راجع به وضعیت خودش و کنارهجویی از کار مذاکره و مشورت نمود.موکول به فکر و جواب بعد کردم.رفتم حکومتی در سرداب.کاغذی از همشیره رسید که در حال عصمت سخت به هم خورده دکتر برود.رفتم منزل.بر اثر خوردن دوای زنانه حالش سخت بود.دستور دادم بفرستند دکتر خاوری بیاید.مراجعت کردم.دکتر آمده،دستور داده،رفته بود.ظهر آمدم.فرستادم عقب مختار،عموی عصمت و زنهای دایی او آمدند.خواستند ببرند،نرفت.مختار رفت.زنها بعد از صرف نهار رفتند.حالت عصمت بهتر شد.خواب نکردم.غروب رفتم بیرونی.صادق و عصمت رفتند قابله کور را،که صبح دوا داده بود،آوردند.گفت:معالجه میکنم.قرار شد فردا صبح دوای مؤثر بدهد.رفت.یک تومان حق القدم داده شد.شام خورده،خوابیدم.
چهارشنبه،۴تیرماه ۱۳۱۴
صبح موقعی برخاستم که عملهجات آمده بودند.دستور داده رفتم حکومتی.مطابق نظامنامه انجمن ملی تربیتبدنی لارستان را مرکب از عزیز اللّه خان نایب،سرهنگ رزمجو فرمانده ساخلو،نایب ۲ فضل اللّه خان رهسپار رئیس نظمیه،نوریزاده کفیل و نماینده معارف و اوقاف،سید حسین شکوهی کفیل مالیه،حاج سید علی اکبر مرتضوی،حاج غلامرضا جعفری تاجر،کربلایی غلامرضا جاوید تاجر،معتمدین محلی،در تحت ریاست اینجانب و منشیگری نوریزاده تشکیل و جعفری به سمت تحویلداری تعیین و شروع به مذاکرات مقدماتی و برای تهیه لوازمات اولیه چنین رأی داده شد که عصر سهشنبه آتیه در باغ ملی از طرف اینجانب دعوتی از کلیه مأمورین و عموم طبقات به عمل آمده،وجوهی به اسم اعانه جمعآوری شود.ظهر،جلسه ختم و راپرت اقدام به تشکیل انجمن تربیت بدنی لارستان و وصول نظامنامه به مقام ایالت تلفون شد.به طوری که سرهنگ اظهار داشت به گردان ابلاغ شده است که حسب الامر مبارک اعلیحضرت همایونی از استعمال«خان»آخر و«میرزا»ی اول و آخر و«آقا»ی وسط و آخر اسامی خودداری و حذف شود.و نیز کلاه جدیدی دور لبه به جهت مأمورین کشوری و عموم اهالی تعیین و اجرای استعمال آن به قشون امر شده است.موقع ورود اعضاء انجمن تربیتبدنی گفتم همگی کلاه خودشان را برداشتند.حتی حاج سید علی اکبر و باقر آقای واعظ هم عمامه خود را برداشتند و این اول دفعه بود که در مجلس حکومتی کلاه و عمامه برداشته شده است.بعد از ظهر آمدم منزل.قابله دوا نفرستاده و در منزل نبود.نهار صرف و قدری استراحت کردم.عصر برخاسته گفتم رفتند عقب دوا.مشغول نوشتن تحریرات شخصی شدم.قبل از ظهر اسدی به حالت پشیمانی و عجز اظهار اغفال۲۴و تقاضای عفو نمود. با حضور سرهنگ تقصیرات او را گفته،عفو و بخشش کردم و او را تشبیه به گنجشک نمودم که توی دست ضیق ضیق میکند،رها که میشود روی شاخه درخت خودنمایی میکند.غروب رئیس نظمیه آمد راجع به جشن افتتاحیه نظمیه مذاکره و به روز یکشنبه عصر موکول گردید که دعوت کنم.اول شب رفتم منزل بنی عباسی.شکایت فوق العاده از عملیات امنیه مأمور بستک و اقدامات یاور رئیس امنیه کرد که از کثرت فشار و تعدیات به مردم و پول گرفتن از اهالی اغلب متواری و به طرف سواحل و بنادر متواری شدهاند و نیز از طرفیت نسبت به خود او اظهاراتی نمود.صلاح دیدم برود شیراز،از کار حکومتی کنارهگیری کند.به منزل مراجعت[کردم]،شام خورده،خوابیدم.
Saber21
۱۹ آبان ۱۳۹۱
جهارشنبه ۱۳۱۴/۴/۴ باشد و سید باشد و عمامه به در نکند، کی بکند؟!