هفتبرکه – گریشنا: مهندس فرزاد قناعتپور، رییس مرکز رشد واحدهای فناوری لارستان، روز پنجشنبه ۲۱ شهریورماه ۱۳۹۸ مهمان موسسه فرهنگی هنری هفتبرکه بود تا در یکی دیگر از گفتگوهای اجتماعی فرهنگی گریشنا با عنوان «تجاریسازی ایدهها»، این مرکز را معرفی کند و به سوالات شرکتکنندگان در نشست پاسخ دهد. در ادامه، صحبتهای او را در مورد لزوم استفاده از فرصتها، معرفی مرکز و خدمات آن خواهید خواند.
لازم به یادآوری است که مرکز رشد واحدهای فناوری لارستان تنها مرکز رشد در منطقه است که از بهمنماه ۱۳۹۴ افتتاح شده است. این مرکز زیر نظر پارک علم و فناوری استان فارس است که خود زیرمجموعهای از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری است. مراکز رشد در سراسر کشور به عنوان «شتابدهندهی استارتآپها» راهاندازی شدند و ظرفیتهای خوبی در اختیار دارند. اما به گفته مهندس قناعتپور، علیرغم تلاشهای انجام شده برای در معرفی مرکز لارستان، هنوز در جذب نخبگان شهرهای گراش و اوز و خنج و دیگر مناطق موفقیت مطلوبی حاصل نشده است. او در این جلسه از دانشآموختگان دانشگاهی و نخبگان گراشی برای استفاده از ظرفیتها و حمایتهای مرکز رشد فناوری لارستان دعوت کرد.
ضرورت اقتصاد دانشبنیان از منظر تاریخی و معرفتشناختی
رییس مرکز رشد واحدهای فناوری لارستان در ابتدای صحبتش قصد داشت حرفها و گفتههای تازهتری را در اذهان زنده کند: «ما در منظر کلی، توسعهی مناطق را در جاهای دیگر جستجو میکنیم. امروز همهی ما با مشکلات اقتصادی آشنا هستیم. هر روز خبرهای بد شهرکهای صنعتی به گوش میرسد که نشان میدهد شرایط در مدیوم این طور کسبوکار دیگر چندان مناسب نیست، مگر این که به سمت بهرهمندی هرچهبیشتر از علم و فناوری جدید و تکیه بر دانش و نوآوری در ارزشهای پیشنهادی خود به جامعه و مصرفکنندگان بروند. در چند سال اخیر مسالهی استارتاپها یا شرکتهای دانشبنیان یا زیستبوم فناوری مطرح شده است که باید به طور جدی درباره آن فکر کنیم و به سمت آن برویم.»
مهندس قناعتپور دربارهی ضرورت این تغییر مسیر نیز توضیحات مفصلی داشت: «این صرفا یک انتخاب نیست، بلکه یک ضرورت است؛ چون سرنوشت پیرامون ما به این سمت خواهد رفت. از دو منظر میتوان این ضرورت را باز کرد: از منظر تاریخی و از منظر معرفتشناختی.»
او ابتدا این ضرورت را از منظر تاریخی باز کرد: «سیر تطور و تحول در زندگی بشر از منظر زیربنای تولید، به چند دورهی کلی تقسیم میشود. دوره اول، دورهی کشاورزی است که تا پیش از قرن ۱۷ ادامه داشت. در قرون ۱۷ و ۱۸ دوره دوم یعنی عصر صنعتی آغاز میشود و زیربنای تولید نیز تغییر میکند. دورهی سوم در قرن بیستم اتفاق افتاد که عصر اطلاعات بود. امروز اما در دوره چهارم، یعنی در عصر پسااطلاعات یا عصر حکمت wisdom age هستیم. نکتهی مهم این است که همهی این تغییرات در تمام نقاط دنیا اتفاق افتاده است، یعنی هر تغییری پس از مدتی به تمام نقاط سرایت کرده است. هرچه جلوتر میرویم، بازههای تاخیر در جاهای مختلف کمتر میشود. اگر در عصر صنعتی ما یک قرن از اروپا عقب بودیم، در عصر اطلاعات فقط چند دهه عقب ماندیم، و در عصر حاضر، تقریبا همزمان جلو میرویم. دانش در مقابل اطلاعات صرف، ویژگی اصلی عصر حکمت است. الان عصر فنآوری و استفاده از اطلاعات است. حکیم همان نخبه است، یعنی دانشمندی است که اطلاعات دارد و از آن در جهت حرکت روبهجلوی جامعهاش استفاده میکند. حکیمهای قدیم هم مجموعهای از اطلاعات بودند که باعث تغییر در نگرش و باورهای مردم جامعهشان میشدند. آن کسی که از اطلاعات به شکل کاربردی استفاده کند، برنده است.»
مهندس قناعتپور برای بحث از منظر معرفتشناختی، به تفاوت سه واژه رشد، پیشرفت و توسعه اشاره کرد: «رشد یا growth یعنی تکثیر وضع موجود. برای مثال میتوان به وضع ایران خودرو نگاه انداخت. این که در یک سال چند دستگاه بیشتر از سال قبل تولید شود، مصداق رشد است. در نتیجه. رشد یک تغییر کمی در وضعیت است. اما در مورد پیشرفت یا Progress، باید در کنار رشد کمی، بهبود کیفی هم در وضع موجود وجود داشته باشد. به عنوان مثال، مصداق پیشرفت در ایران خودرو این است که پیکان را تبدیل به سمند کند. اما توسعه یا Development زمانی اتفاق میافتد که اثرات رشد و پیشرفت در فرهنگ و رفتار مصرفکنندگان به جا بماند. ما هنوز در این زمینه نتوانستهایم کاری بکنیم.»
رییس مرکز رشد در ادامه گفت: «اقتصاد دانشبنیان یک جنس جدید از اقتصاد است که شکلدهِ خوبی برای مسالهی توسعه است. چون در این نوع اقتصاد، علم و فرهنگ با هم آمیخته شده است. اقتصاد آنقدر خرد شده و به درون زندگی آدمها ورود کرده که تمام خصلتهای آدمی را گرفته است. این نوع اقتصاد هم سیاسی و هم اجتماعی و هم معرفتشناختی است. زمانی اقتصاد دست آدمهای بزرگ با سرمایههای بزرگ بود، و ما فقط به عنوان کارکنان آنها میتوانستیم کار کنیم. اما امروز ما میتوانیم در خانههایمان کسبوکار راهاندازی کنیم. این باعث شده اقتصاد جنس انسانی و فرهنگی بگیرد. و این اتفاق بزرگی است، چون تغییر فرهنگی ایجاد میکند. به جای این که برای کارخانههایی که چند روز دیگر تعطیل میشوند هزینهی میلیاردی کنیم، میتوانیم کسبوکارهای خرد را شکل بدهیم. چارهای هم جز این نداریم. باید همراه با بقیه دنیا به سمت اقتصاد دانشبنیان برویم تا از این بنبست رها شویم. در سخن رهبری هم آنگاه که صحبت از اقتصاد مقاومتی میشود، همراه با اقتصاد دانشبنیاد است.»
تاریخچهای از تاسیس پارکهای فنآوری
پس از این مقدمه، مهندس قناعتپور، رییس مرکز رشد لارستان، به بازگویی تاریخچهای از احداث پارکهای فنآوری در دنیا و ایران پرداخت: «اولین و معروفترین پارکهای علم و فناوری در دهه ۱۹۵۰ میلادی در آمریکا در سیلیکونولی تاسیس شد. هنوز هم بسیاری از فناوریهای بزرگ دنیا در این پارک مستقر هستند. فرانسه در دهه ۱۹۶۰ مجموعه سوفیاآنتیپولیس را راهاندازی کرد، و ژاپن در اوایل دهه ۱۹۷۰ شهر علم را. در ایران، گام اول را در سال ۱۳۷۱ شرکت ذوب آهن اصفهان برداشت و به دانشگاه اصفهان پیشنهاد تاسیس چنین پارکی داد. سال ۷۹ شهرک علمی تحقیقاتی اصفهان راهندازی شد. همزمان با آن، پارک علم و فناوری پردیس هم به عنوان اولین پارک در تهران افتتاح شد و مراکز رشد فعال شدند.»
او پیشرفت این پارکها را در این سالها اینگونه توضیح میدهد: «از سال ۷۹ تا ۹۵ تعداد پارکها به ۳۹ رسیده بود و تا امروز بیشتر هم شده است. تعداد مراکز رشد در سال ۸۹ تنها ۱۰۰ مرکز بود و در سال ۹۵ به ۱۸۰ مرکز رسید. در سال ۹۰، تعداد شرکتهای مستقر در پارکها ۲۰۰۰ شرکت بوده است، و در سال ۹۵ به ۳۳۰۰ شرکت رسیده است. در سال ۹۸ ما فقط ۴۵۰۴ شرکت دانشبنیان در این پارکها داریم.»
اینجاست که رییس مرکز رشد فناوری لارستان به سوال اساسیاش میرسد: «سهم گراش و لار و خنج از این مقدار چقدر است؟ متاسفانه باید بگویم ما سهم اندکی از این رشد را داشتهایم، و همین مسئولیت ما را سنگینتر خواهد کرد. باید بتوانیم با تشریک مساعی و استفاده از تمام ظرفیتهای هر سه شهرستان، سهممان را از این اقتصاد جدید بیشتر کنیم.»
مراکز رشد فناوری چکار میکنند؟
مهندس قناعتپور یادآوری میکند که مراکز رشد و پارکهای فناوری از لحاظ اداری زیرمجموعهی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری هستند. «اکنون وزارت علوم دو شاخه است: یکی دانشگاهها که بحث آموزش را دنبال میکنند؛ و دیگری پارکها که بحث حمایت از اشتغال را بر عهده دارند. در کنار دو شاخه وزارت علوم، معاونت علمی ریاست جمهوری هم حمایتهای ویژهای به دانشبنیانها اختصاص میدهد. یعنی لیستی از ایدهها دارند که اگر شرکتی ذیل آن قرار بگیرد، از آن شرکت حمایت ویژه میکند.»
رییس مرکز رشد لارستان هدف این مراکز را کمک به اشتغال دانشآموختگان دانشگاهی میداند: «رهبران اقتصادی در عصر جدید باید دانشمندان و نخبگان باشند و باید اقدامات حمایتی از آنها فراهم شود.»
او داشتن سه شرط را برای پذیرش گروهها در مراکز رشد فناوری ضروری میداند: «اول اینکه ایدههای خلاقانه، نوآورانه و علمی داشته باشند که حاصل اختراع و اکتشاف باشد و در عین حال، توجیه اقتصادی هم داشته باشد. دوم اینکه تیم کاری متخصص داشته باشد. ما در مرکز لارستان، تیمهای حداقل سهنفره را میپذیریم. و شرط سوم، حقوقی شدن و ثبت شرکت است. ما به دنبال کسبوکارهای زیرزمینی نیستیم، بلکه دنبال گروههایی هستیم که به دنبال ثبت شرکت باشند. البته اگر هنوز گروهی شرکتش را ثبت نکرده است، ما آنها را در مرکز مستقر میکنیم و شش ماه به آنها فرصت میدهیم که شرکتشان را ثبت کنند و ایدهشان را نیز تکمیل کنند.»
او مهمترین حمایتهای مراکز رشد را، که بسته به ظرفیت شهرستانها و توانمندی شرکتها و پیگیری مسئولان آنها ارائه میشود، بدین صورت خلاصه میکند: «اولین حمایت، در اختیار گذاشتن دفتر کار است. یکی از مهمترین نیازهای این شرکتها، فضا برای کار کردن است. ما این فضا را با اجارهبهای بسیار اندک، همراه با اینترنت و سالن رایگان در اختیارشان قرار میدهیم. هزینهی آب و برق را نیز دولت میدهد.
«حمایت بعدی، حمایت مالی است. از آنجا که هدف مراکز رشد، حمایت از اقتصاد کوچک و متوسط دانشبنیان است، مبالغ وام شاید مختصر باشد و برای راهاندازی استارتاپهاست. اگر شرکتها بتوانند دانشبنیان شوند، میتوانند از وامهای بیشتری بهرهمند شوند. ما ۲۰ میلیون تومان وام صفر درصد را به عوان وام خدماتی در اختیار شرکتها قرار میدهیم؛ و ۷۰ میلیون تومان نیز هم با سود بین یک تا دو درصد، وام ایدهمحوری میدهیم. البته پرداخت وامها به صورت بخش بخش است، نه یکجا. شرایط بازپرداخت وام نیز اینطور است: بعد از دوره فارغالتحصیلی مجموعهها (که سه سال است) یک سال هم تنفس در نظر گرفته میشود و بعد قسطبندی میشود. اگر شرکتی بخواهد یکجا بدهد، تخفیف ویژه هم میگیرد.
«حمایت سوم، برگزاری دورههای آموزشی رایگان یا با هزینهی بسیار کم در شیراز یا در لار است. شاید نخبگان دانشگاهی ما از لحاظ فنی دانش بالایی داشته باشند، اما ممکن است در جریان مسائل اقتصادی نباشند. ما دورههای متنوعی داشتهایم، از جمله آموزش قانون کار، دورههای مالیاتی، پرورش خلاقیت.
«حمایت بعدی، فرصتهای نمایشگاهی است. در اختیار گرفتن غرفه برای هر شرکت، هزینهی زیادی برای آن شرکت دارند. اما پارکها و مراکز رشد غرفههایی در این نمایشگاهها در اختیار میگیرند تا شرکتها بتوانند به معرفی محصولاتشان بپردازند. اگر هم نمایشگاهی در راستای فعالیت شرکت و مورد تایید پارک باشد، کمک هزینهای برای شرکت در نظر گرفته میشود.
«حمایت بعدی، بحث تسهیلات سربازی است که میتواند یکی از جذابترین بخشهای حمایتی باشد.»
مهندس قناعتپور حمایتهای مراکز از شرکتهای دانشبنیان را نیز اینگونه برمیشمرد: «تسهیلات نظام وظیفه، تسهیلات فروش مواد و قطعات و کالاهای مصرفی، تسهیلات صندوق توسعه ملی، معافیت از پرداخت ضرایب حق بیمه قراردادها، معافیت مالیاتی، معافیت عوارض و حقوق گمرکی و سود بازرگانی و تسهیل در انجام امور گمرکی.»
ماحصل کلام: جادهای برای برگشت نخبگان
به گفته مهندس قناعتپور، مرکز رشد جهرم در سال ۸۶ راهاندازی شد. مراکز قیر و کارزین، فسا و استهبان قبل از سال ۹۰ مستقر شد. مرکز آباده و لارستان در سال ۹۳ راهاندازی شدند. او در ادامه میگوید: «با توجه به این که مراکز دیگر شهرستانها زودتر از ما افتتاح شدهاند، در این سالها شرکتهای مختلفی توانستهاند از این فرصتها استفاده کنند و بعضا افتخارات و دستاوردهای خوبی هم داشته اند. ما هم علیرغم اینکه دیرتر شروع کردیم، تاکنون قدمهای بزرگی برداشتهایم، و باید تلاش کنیم که از ظرفیتها و حمایتهای این مرکز رشد استفاده بیشتری ببریم.»
او از این بحث با گریزی به تاثیرگذاری اقتصاد در تمام زمینههای دیگر زندگی نتیجهگیری میکند: «منابع انسانی ارزشمندِ ما یا در اختیارمان نیستند، یا آنها که هستند، مثل شیر خفته هستند. راه برگشت نخبگان از دید ما نه سیاسی است و نه اجتماعی. باید شرایط زیستی و اقتصادی را فراهم کنیم. نیروهای ما که در دانشگاههای خارج از منطقه تحصیل میکنند، باید شغل مناسبی داشته باشند که به این منطقه برگردند. ما اگر میخواهیم این نسل برگردد و تاثیرگذار باشد، باید فضای اشتغال را برایشان فراهم کنیم؛ آن هم اشتغالی که در شان او و تحصیلاتش باشد و ظرفیتهایش را بارور کند. مراکز رشد فناوری یکی از مراکز مهم برای کمک به برگشت نخبگان است.»
راحله بهادر
۲۳ شهریور ۱۳۹۸
تنگ/مثل کوچه های شهرم دل.
دلم برای این دفتر تنگ شده.
گراش
۲۳ شهریور ۱۳۹۸
من آقای فرزاد قناعت پور را در زمان دبیرستان می شناختم از قدرت سخنوری بالایی برخوردار هست و چنان با آب و تاب صحبت می کند که هر خواننده ای و شنونده ای به خودش جذب می کند .حتی یادمه مسابقات فینال فوتبال که در دبیرستان شهید بهشتی برگزار می شد سخنوری می کرد و چنان با آب و تاب و رسا که انسان لذت می برد.صدایی نرم و بلیغ و رسا که هر حرفی که زده می شد به خودش جلب می شدی و لهجه لاری نداشت .قدرت سخنوری یک موهبت خوبی هست که واقعا هنر بالایی هست و اگر در گراش نحوه سخنوری و کلاس هاش برگزار شود بسیار مفید هست و فرد بهتر می تواند در روبرویی با فارسی زبانان و تهرانی ها حق خود را مطالعه کند و امروزه در بیشتر مراکز استان ها برگزار می شود .تا جایی که من ایشان را می شناسم فردی تعصبی نبودن و ان شاالله هر جا هستن موفق باشند.