بستن

شارگ ۹: اندر باب جاده‌های ما و شوماخر کی باشد اصلا؟

هفت‌برکه: یادداشت‌های یکی از خوانندگان پیگیر گریشنا که از اسم مستعار «دکتر الف‌بچه» استفاده می‌کند، با کمترین ویرایش به صورت هفتگی در ستون «شارَگ» منتشر می‌شود.

دکتر الف‌بچه:‌

«فرزندم، برای جاده آنقدر جملات قصار گفته شده که دیگر توی پروفایل من نیان. مرسی. اَه!» حکیم انیستا‌  گرامی

به نظر بنده حقیر ما می‌توانیم شهرستان برگزیده‌ی وزارت راه و شهرسازی در کل کشور باشیم. چون عملا این وزارت‌خانه و ادارات مطبوعش عملا در شهرستان ما هیچ کاری ندارد. عنایت داشته باشید که فقط یک جاده اصلی از این شهرستان می‌گذرد که آن هم چون عملا از وسط شهر می‌گذرد، رتق و قتق آن به عهده‌ی شهرداری ماست. بدین صورت که هنوز چند کیلومتر از این طرف شهر دور نشده‌اید که وارد شهرستان مجاور می‌شوید؛ و از آن طرف هم هنوز چند کیلومتر از شهر دور نشده‌اید که باز هم وارد همان شهرستان مجاور می‌شوید. به قول شاعر، «کین ره که تو می‌روی مال شهرستان مجاور است».

بنده‌ی حقیر اطلاع واثق دارم که هر وقت مسئولان به اسم شهرستان ما می‌رسند می‌گویند: «خدا خیرشان بدهد. آدم‌های قانعی هستند. به هیچ راضی می‌شوند.» این اگر نشانه‌ی خودکفایی و مناعت طبع ما نیست، پس چیست؟ آیا این نشان نمی‌دهد که ما راضی نیستیم دولت برای ما دست در جیب مبارکش کند؟ پس تقدیرنامه‌ی ما کو؟

یعنی تصور بفرمایید این قناعت تا جایی در درون ما رسوخ کرده است که ما حتی راضی شده‌ایم به بخش‌ها و روستاهای تابعه‌ی خودمان هم دسترسی مستقیم نداشته باشیم. یعنی اگر بخواهیم به هر کدام از این روستاها برویم، باید از طریق جاده‌های شهرستان مجاور برویم. بعضی از همشهریان که به اندازه بنده اطلاعات درباره‌ی مسائل ژئوپولیتیکی (علم هاپولی کردن زمین) ندارند، فکر می‌کنند به همین خاطر، تمام کردن جاده چک‌چک واجب است. در حالی که بنده حقیر هم مثل مدیران شهرستان، نظرم بر این است که سوراخ کردن کوه سیاه و تونل زدن به منطقه صحرای باغ، سوق‌ال‌جیش شدیدتری دارد.

اما ذکر چند نکته خالی از لطف درباره راه‌های شهرستان خوب است.

نکته اول: با وجود این که شهرستان‌های دیگر راه‌های شاهرگی دارند و باز هم می‌نالند، اما ما یک قدم جلوتریم و به قول آن سوپراستار طنز که اسمش یادم نیست، «ما به صورت مویرگی جاده داریم.» و این مساله، ضریب نفوذ بالای ما را می‌رساند. به همین خاطر هیچوقت گله‌ای هم نداریم به حمدالله.

نکته دوم: برخی نامطلعان می‌گویند جاده‌های روستایی شهرستان ما خطرآفرین هستند. اما آنها از ظرفیت‌های ورزش‌آفرینی این جاده‌ها خبر ندارند. به جان ناقابل خودم اگر یک بار مایکل شوماخر بتواند با اتوموبیل‌های ساخت وطن در این جاده‌ها رانندگی کند، من تمام مدارک‌های دانشگایی‌ام را قورت می‌دهم. بدین ترتیب، می‌شود طرح‌هایی مثل «هر روستایی، یک ورزشکار ماشین‌سواری» را در این شهرستان کلید زد.

نکته سوم: ظرفیت‌های سرگرم‌کننده و هیجان‌آور این جاده‌ها نیز نادیده گرفته شده است متاسفانه. یعنی حتی اگر با سرعت موجهی در این جاده‌ها حرکت کنید، کانهو سوار ترن برقی شده باشید، هر لحظه از ترس چپه شدن، آدرنالینتان تا بناگوش باز می‌شود. این بیت را شیخ شلیل شیرازی در این جاده‌ها سروده است: «ای که از جاده شهرستان ما می‌گذری/ بر حذر باش که چپه می‌کند پیچ‌هایش». این خصوصیت تا حدی مورد توجه مدیران شهری با افق دید فراتر از شهر و شهرستان هم قرار گرفته است که حتی خیابان روی کلات را به همین سبک و سیاق ساخته‌اند، به طوری که اگر کمی حواستان نباشد، با وسیله نقلیه‌تان در حیاط یکی از خانه‌های کلات فرود می‌آیید.

پس بدین ترتیب از مسئولان محترم خواهشمند است که دنبال جذب بودجه برای جاده چک‌چک نباشند تا ضمن حفظ مقام شهرستان شایسته در نزد وزارت راه، هم از ظرفیت‌های جاده‌های موجود استفاده شود و هم وقت مسئولان محترم صرف کارهای مهم‌تر بشود. حالا ماهی چند حادثه در این جاده‌ها که ارزش این بحث‌ها را ندارد.

کوچک خدوم مردم

دکتر الف‌بچه

مطالبی و عکس‌هایی که خوانندگان گریشنا و نشریه افسانه ارسال کرده‌اند.

2 نظر

  1. ما فقط لفظ شهرستان داریم ولی اینقدر این لاریها نفوذ دارند که نمی توانیم کاری کنیم .وقتی وزارت کشور کوتاه می آید حساب بقیه جداست.مگه مهر ۶هزار نفری که شهرستان شد گله دار ۱۵هزار نفری با سابقه و قدمت زیر نظرش نیست زمانی می گفتند لار گله دار ولی الان گله دار جز مهر که معلوم نیست از کجا آمده .البته که شهر گراش هم از نظر جمعیت و وسعت بر بقیه بخش ها ارجیحت داشت ولی مصوبه ای که سال ۸۸تصویب شد و درکتاب جغرافیا استان چاپ شد و در همه جا اوکی شد یهو برگشت این مشکل دولت و وزارت هست که ضعیف عمل می کند .زمانی که لار تجمع شد همه می دانند هیچ تجمعی در اوز و بیرم نبود چون پذیرفته بودند که بعد لار قدرت منطقه گراش بود .الانم هنوز حوزه استحفاظی گر اش مشخص نیست و نه محدوده گراش .

  2. هنوز چند کیلومتر از این طرف شهر دور نشده‌اید که وارد شهرستان مجاور می‌شوید؛ و از آن طرف هم هنوز چند کیلومتر از شهر دور نشده‌اید که باز هم وارد همان شهرستان مجاور می‌شوید. به قول شاعر، «کین ره که تو می‌روی مال شهرستان مجاور …
    پس با این حساب چگونه شهرستان شده اید !!!!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2 نظر
scroll to top