هفتبرکه – یک گراشی از دبی: روانشاد احمد اقتداری (احمدخان) به حق پدر مطالعات خلیج فارس خوانده میشود و در ایران و جهان در همین جایگاه معروف و مشهور هستند. این بزرگوار بیش از هفتاد سال زبان گویا و قلم زندهی مردمان لارستان بزرگ آن روزها و تمامی بنادر و جزایر جنوب و خلیج فارس بودند.
زمانی که منطقه ما داشت بعد از بزرگی و عظمت تاریخی دوران قاجار، کمکم به فراموشی و مغاک گمنامی میرفت، کتاب «فرهنگ و زبان لارستانی» را به فرهنگ و ادب ایران معرفی کرد که ایران بداند زبان مردمان این خطه پهناور، زبان نیای همه پارسیزبانان میباشد. زبان لارستانی یا زبان نیاپارسیک باید بزرگ داشته شود و قدرش بدانند. بنابراین تمامی فرهیختگان، فرهنگیان و تمامی مردمانی که با این زبان سخن میگویند، بایستی تلاش و کوشش کنند که اکنون که بازماندگان ایشان جنازه این روانشاد را برای آرامیدن ابدی به گراش میآورند، در بدرقه و تشییع جنازه شایسته و بایستهی ایشان شرکت کنند.
برگزاری مراسم در شان آن مرد، بزرگداشت علم و دانش است و نه تنها وظیفه ما نسبت به احمد اقتداری، بلکه وظیفه ما نسبت به شهرهای خود ماست. به خاطر همین شایسته است اهل فرهنگ و سیاست در کنار مردم در مراسم یادبود شرکت کنند و در کنار آنها از چند شخصیت شناختهشدهی ملی که از دوستان دکتر اقتداری هستند دعوت شود تا جایگاه او را در سپهر فرهنگ ایرانزمین بهتر تشریح کنند.
بعد از مراسمی که با حضور مردم به یادماندنی خواهد بود هم لازم است مدفن ایشان محل رجوع فرهیختگان و گردشگران باشد. در رایزنیهای اولیه، مکانهای مختلفی برای جایگاه ابدی این بزرگمرد پیشنهاد شده است که البته تصمیم نهایی با خانواده، دوستان و نزدیکان دکتر اقتداری است؛ اما به عنوان یک همشهری، نظر و تجربه خودم را میگویم که شاید در تصمیم آنان و متولیان امر در شهر گراش موثر باشد.
از نظر من مناسبترین مکان برای آرامگاه ایشان گورستان خوانین است. جایی که گویی خود ایشان هم در وصیت ذکر کردهاند و به چندین نفر هم متذکر شدهاند که ترجیح میدهند در کنار مادر و خانوادهشان به خاک سپرده شوند. درست است که این قبرستان از نظر قانونی متروکه است و بازماندگان همت سر و سامان دادن به آن را ندارند، ولی اگر نیروی جدیدی به آنجا تزریق شود، آنان نیز به حرکت وادار خواهند شد. نیروی جدید همان جسم شادروان است که نیروهای فعال، جوان و باخرد فرهنگی پشتش هستند.
این قبرستان شاید به نظر کوچک آید و بخشی از آن نیز در خیابان بیفتد، ولی اگر امکانش باشد جایی مشخص شود که بشود به مکانی تاریخی و فرهنگی تبدیل کرد به عنوان آرامگاه، نمایشگاه آثار و کتابهای ایشان و بخشی هم به عنوان تاریخ حکمرانان و خوانین گراش کار شایستهای است. در مسجد آن هم میشود سنگ قبر تمامی خوانین را نصب کرد، مثل بقیه مساجد گراش که سنگ قبرهای مختلف از قبرستان را به آنجا منتقل کردهاند. بقیه محوطه دیوارکشی زیبا و آرامگاه دکتر در آن طراحی کنند.
مجاور این مجموعه، برکه حاج اسدالله و کمی دورتر، برکه کل و حمام دهباشی، سه اثر مهم ثبت شده تاریخی قرار دارد. اگر مدرسه حاج اسدالله و بقعه شیخ عبدالله را هم در نظر بگیریم، این منطقه در قلب شهر گراش میتواند به منطقهای فرهنگی، تاریخی و گردشگری تبدیل شود که فرزندان آینده گراش بدانند دویست سال قبل پدرانشان توان اداره سرزمین وسیعی داشتهاند.
به نظر میرسد دوستان و نوادگان آل دهباشی هم از این موضوع استقبال خواهند کرد. با دفن ایشان، این قبرستان جای توریستی خواهد شد و همه به قصد ایشان و تکریم ایشان از آن بازدید میکنند و در کنارش، تاریخ گراش که برای صد سالی در منطقه حکومت داشتهاند، بیشتر مطرح و شناخته میشود. اگر این کار نشود، به زودی اوقاف دست روی آنها خواهد گذاشت و از اختیار نوادگان خوانین هم خارج خواهد شد.
اگر به هر دلیل، مانند تعریض خیابان یا مخالفت افراد، امکان دفن در قبرستان خوانین فراهم نشد، باید مکانی در مرکز شهر در نظر گرفته شود. پیشنهاد دیگر در کنار کتابخانه قدیمی یا همان محبی در شیخ عبدالله است که هم بار فرهنگی دارد و هم محل مستقل و وسط شهر است. دفن کردن بزرگان در کنار امامزادگان و پیرها از سنتهای قدیمی است که هم فضای شیخ عبدالله را زنده میکند و هم مشکلی از نظر عرفی ندارد. میتوان با کمک اهالی فرهنگ، آرامگاه کوچکی ساخت و نمایشگاهی از آثار و یادبودهای ایشان هم در آن قرار داد.
یکی از پیشنهادهای مطرح شده، دفن در گلزار است که به نظر من جالب نیست. البته من نه سر پیاز و نه ته آن هستم و تصمیم با خانواده و دوستانش است. معمولا گورستان و یا گلزار بار فرهنگی ندارد و نمیشود از جنبه فرهنگی آن را گسترش داد. معمولا این گورستانها بعد از مدتی مخروبه میشود و سالهای بعد تغییر کاربری پیدا میکند. نمونه آن ابن بابویه تهران و یا قبرستان ظهیرالدوله در شمیران است که مدفن بسیاری از اهل قلم و کتابت است ولی به جز گورستان کاربرد دیگری ندارد.
مردان بزرگ چه در زندگی چه پس از مرگ همواره به جامعه بشری سود میرسانند. امیدواریم با بازگشت پیکر دکتر اقتداری به جنوب، مردمان جنوب ایران به ویژه لارستان و گراش به شایستگی از یک عمر تلاشهای فرهنگی و اجتماعی او سپاسگزاری کنند و هم به واسطه حضور قبر او، افراد دیگری از سراسر ایران مشتاق دیدار سرزمین ما شوند.
ندا
۲۹ فروردین ۱۳۹۸
یا اینکه چرا این افراد حتی خیابونی بنامشون نیست.و بعد از فوتشون بیادتون میاد.مثل مرحوم شیخ احمد انصاری که بعد از فوتشون بلوار روبروی بیمارستان رو بنامشون کردن مگه تا زنده هستند نمیشه؟چرا؟بهتر نیست بجای نام گل و… نام خیلی از افراد باشه؟
ندا
۲۹ فروردین ۱۳۹۸
خیلی تاسف بار و ناراحتت کنندس که ما از وجود همچین ادمی بی خبر بودیم و دقیقا همیشه بعد از نبود یه سری ادمها تازه اونهارو میشناسیم و این بخاطر بی اهمیت بودن همچین انسانی برای مسولین هست که میتونستن همیشه اطلاع رسانی کنند و این اساتیدهای گرانقدر رو توی سمینارها و یا بنرهای شهری اطلاع رسانی کنند و یا میشد برای این افراد هزینه کرد تا مستند درست کنند جوانانمون.من بشخصه حتی نام ایشون رو هم نشنیدم و از وجود ایشون بی خبر بودم و مثل امثال من هم زیاد هستند ک بی خبرند
گراش
۲۹ فروردین ۱۳۹۸
پاسداشت ایشان پاسداشت ایران است. امید است مسئولین شهرمان و بویژه شورای شهر حق مطلب را در اندازه ی این مرد بزرگ به جا آورند.
گراشی
۲۹ فروردین ۱۳۹۸
واقعا زحمت کشیده اند و مفاهیم بسیار زیبایی را نوشته اند .دوباره باید یادآوری کرد که در عصر حاضر مساله خلیج فارس موضوع مهمی هست و اینکه لقب پدر مطالعات خلیج فارس را به پرفسور احمد اقتداری داده اند بسیار ارزشمند هست .در صفحه اینستا برخلاف تصور بسیاری از افراد؛ از بوشهر و بندرعباس نسبت به درگذشت این فرد مهم واکنش نشان داده و تسلیت گفته اند و این نشان از شهرت ایشان در منطقه جنوب را دارد .امروزه بیشتر خیابان ها شهرهای ایران به نام خلیج فارس نامگذاری شده است و اینکه از ایشان به عنوان پاسبان خلیج فارس و یا پدر خلیج فارس نام برده ،می شود بسیار ارزشمند هست.این ما هستیم که باید این شخص را کشف کنیم و کتاب های ایشان را پاس بداریم و همچنین کتاب های چاپ نشده ایشان را چاپ کنیم . اگر مردم گر اش می خواهند مثل مردم اوز به شهر فرهنگ تبدیل شوند و جود این شخص باعث می شود گراش به شهر پاسبان خلیج فارس و یا پدر خلیج فارس تبدیل شود.و در ورودی گراش بنویسیم به شهر پاسبان خلیج فارس یا پدر خلیج فارس خوش آمدید .در ورودی شهر رامهرمز خوزستان نگاه کنید نوشته به شهر سلمان فارسی خوش آمدید .هرکس به فرهنگ و تمدن خود می نازد.در ورودی شهر لار از سمت خور نوشته به اولین شهر خاستگاه حکومت اسلامی که از ورود آیت اللهی به لار خبر می دهد .چرا باید در تهران مجسمه این شخص ساخته شود ولی گر اش نباشد .شهردار گراش باید همکاری وافری در این زمینه داشته باشد تا بتوانیم قدر این بزرگواران را بدانیم