هفت‌برکه – گریشنا: صادق رحمانی در سومین نشست اختصاصی شیرازه‌ی شعر، از دنیای شاعری‌اش سخن گفت.

به گزارش خانه شاعران ایران، شیرازه شعر نشست ماهانه و تخصصی پیرامون شعر و شاعران امروز است که سه‌شنبه‌های آخر هر ماه در خانه شاعران ایران برگزار می‌شود. عصر سه‌شنبه ۲۵ دی‌ماه ۱۳۹۷، صادق رحمانی در سومین نشست شیرازه‌ی شعر برای دوستان شعرش، نزدیک به دو ساعت شعر خواند و از تجربه‌های شاعری‌اش در دهه‌های شصت و هفتاد تا دو مجموعه خاص‌تر خود در فاصله‌ی یک دهه، یعنی سبزها قرمزها (۱۳۸۵) و آبی روشن آبی خاموش (۱۳۹۷) سخن گفت. در این نشست تنی چند از شاعران و دوست‌داران ادبیات از جمله ساغر شغیعی، مینا اروجلو، عصمت اسدی، فهیمه دهقان، مریم حسینی قهرودی، بیوک ملکی، زهیر توکلی، مرتضی کادر، جواد زهتاب و محمد رمضانی فرخانی حضور داشتند.

Shirazeh Sher Sadegh Rahmani 6

رحمانی در این نشست، «سبزها، قرمزها» را نقطه عطفی در تجربه شعری‌اش خواند. او در ابتدای این نشست با اشاره به اولین تجربیات نوشتن خود گفت: «من در یک خانواده اهل علم به دنیا آمدم. پدرم روحانی بود و در عین حال به ادبیات علاقه زیادی داشت و گاه شعر هم می‌سرود. اولین مواجهه من با شعر، از طریق کتاب‌های کتابخانه او بود و از آنجا که شخصی عاطفی و درون‌گرا بودم، در دوران دبستان هنگامی که معلم بین من و دانش‌آموزی دیگر تبعیض قائل شد، اندوه خود را تبدیل به کلمات کردم و این، اولین تجربه نوشتن من بود.»

رحمانی سپس به بیان خاطرات دهه شصت خود پرداخت و ادامه داد: «در دوران جنگ، ما را به مرز قصر شیرین فرستادند. در آن شب‌ها شعرهای قیصر امین‌پور و سیدحسن حسینی را بسیار می‌خواندم و این امر باعث شد که اولین شعرهای جدی خود را در قالب‌های رباعی و دوبیتی بسرایم.»

او در ادامه گفت: «حاصل این اشعار کتاب اولم بود که در سال ۷۳ و با عنوان «با همین واژه‌های معمولی» توسط موسسه محراب اندیشه در قم منتشر شد. این کتاب شامل تجربیات شعر من از سال ۶۸ تا ۷۲ بود.»

رحمانی درباره‌ی یکی از معروف‌ترین کتاب‌هایش، «انار و بادگیر» نیز گفت: «مجموعه دوم به نام انار و بادگیر که در سال ۷۵ چاپ شد، جزو اولین مجموعه‌های شعری بود که به زبان عربی ترجمه شدند و هم‌زمان با این کتاب، یک مجموعه شعر محلی نیز به گویش مردم شهر گِراش ( جنوب غربی استان فارس) منتشر کردم که هم‌اکنون مردم آن منطقه برخی اشعار این کتاب را در جشن‌های خود می‌خوانند.»

او سپس درباره کتاب «سبزها، قرمزها» گفت: «این کتاب، نقطه عطفی در تجربه شعری من به حساب می‌آید، به این دلیل که به نوعی سرایش دست پیدا کردم که بعدها از نگاه منتقدان و دوستان، رباعی نیمایی نام گرفت و هنوز هم حول این نام، چالش‌هایی وجود دارد. اشعار این کتاب، دارای وزن رباعی و در عین حال بدون چارچوب آن هستند.»

رحمانی در پاسخ به اشاره محمد رمضانی‌فرخانی از میزان تاثیرپذیری خود از صورت‌بندی اشعار مجموعه «هفتاد سنگ قبر» یدالله رویایی، گفت: «البته من بدون اطلاع از این مجموعه، در آن زمان چند کتاب شعر عربی خوانده بودم که شاعران آن مجموعه‌ها، از نظم و نثر در کنار یکدیگر استفاده کرده بودند و این امر باعث شد که تصمیم بگیرم این کار را در شعر فارسی نیز انجام دهم. در سنت ادبی ما مانند گلستان سعدی، نظم و نثر در کنار یکدیگر هستند اما به تفکیکی که در این کتاب می‌بینیم، نیست. کتاب «آبی روشن، آبی خاموش» نیز که به فاصله ده سال بعد از کتاب «سبزها، قرمزها» چاپ شد، در ادامه آن و به همان سبک است. من در مجموعه‌ها و اشعار آخر خود بیشتر به ظرفیت‌های زبانی جدید توجه دارم و کمتر اشعار کلاسیک می‌گویم تا جایی که ممکن است دیگر کتابی با اشعار کلاسیک منتشر نکنم.»

رحمانی در پایان با تاکید بر اهمیت موسیقی در شعر گفت: «همواره برایم مهم بود که حتی اگر شعر سپید می‌گویم، موسیقی را در آن حفظ کنم زیرا همان طور که می‌دانیم، موسیقی در جاسازی کلمات در ذهن تاثیر بسزایی دارد.»

Shirazeh Sher Sadegh Rahmani 1

سپس مرتضی کادر درباره زمان‌بندی و تطور شعری رحمانی از «با همین واژه‌های معمولی» تا «آبی روشن آبی خاموش» و تاکید و استمرار تجربه‌ی شعرهای کوتاه او در فرم رباعی نیمایی اشارات مغتنمی را برشمرد. در پایان جلسه، صادق رحمانی از دفترهای شعر خود، اشعاری را قرائت کرد. از صادق رحمانی تاکنون شش مجموعه شعر «با همین واژه‌های معمولی» (۱۳۷۳)، «انار و بادگیر» (۱۳۷۵)، «همه چیزها آبی است» (۱۳۷۶)، «در این شب آهسته» (۱۳۸۰)، «سبزها، قرمزها» (۱۳۸۵) و «آبی روشن، آبی خاموش» (۱۳۹۶) منتشر شده است.

 

چند شعر از کتاب سبزها قرمزها

 

«اندوه»

از آن بالا

مگر چه می بیند ابر؟

 

می ایستد و به حال ما می گرید….

 

 

«کنار»

ای موج همیشه در سفر

دور از تو

من با دریا کنار خواهم آمد

 

«جلوه»

کشمیر ، سمرقند، بخارا، لندن

مهتاب، سپیده، آرزو، آویشن

دنیا

دنیا

پر است از جلوه‌ی

زن