حسن تقی زاده
چهل و هشت عدد لیوان؛ دوازده عدد فلاکس چای؛ چهل و هشت بشقاب غذاخوری؛بیست و چهار کاسه بزرگ و کوچک؛ دوازده عدد سینی در اندازههای مختلف؛ چهل و هشت جفت قاشق و چنگال؛ دوازده کارد آشپزخانه و … باری اگر این لیست را نشان هر آدم عاقل و بالغ و کامل و دانشجو و دانشآموز و باسواد و کمسواد بدهیم و بپرسیم «این لیست چیست؟» بیدرنگ جواب خواهد داد:«لیست خرید یا فروش مربوط به یک مغازهی ظرففروشی است». ولی همهی این آدمهای عاقل و بالغ ممکن است اشتباه کنند، چون این لیست
است که والدین آن دختر سالها قبل از عروسی تهیه کردهاند.
و تازه این بخش ناچیزی از جهیزیه است، زیرا گسترهی جهیزیه شامل لیست بلندبالایی از لوازم برقی و الکترونیکی، وسایل آشپزخانه، لوازم آرایشی و بهداشتی، فرش، پرده و مبلمان و … میباشد که والدهی محترمه دختر، پدر را به تهیه و خرید این سیاهه مجبور میکند و پدر بیچاره، چارهای جز این ندارد. و حال این پدر توانمند باشد یا نباشد، تهیهی این همه لوازم و وسایل بالغ بر میلیونها تومان میشود و اگر پدر دختری اعتراض کند و به عیالاش بگوید که «مگر چه خبر است و از کجا بیاورم؟زیر بار قرض کمرم خم شده و دارم میمیرم»، عیال در جواب خواهد گفت: «تو بخر، بمیر و بخر! مگر دختر من از کی کمتر است.»
شاید برای خوانندگان محترم این سوال پیش بیاید که جهیریه چیز بدی نیست. تا دنیا دنیا بوده است، دادن جهیزیه به دختر مرسوم بوده است و برای آغاز زندگی مشترک دو زوج جوان لازم و واجب است. باری ما هم منکر جهیزیه نیستیم، ولی دوازده عدد ناخنگیر را نمیتوان در طبق هیچ عقل، منطق و فرضیهای گذاشت و به عنوان جهیزیه به خانهی دختر فرستاد! و یا مثلا دوازده عدد کیسه حمام و دهها قلم نظیر این اقلام که پدر دختر هزینه کرده است.
بحث بر سر افراط و تعداد است. بحث بر سر اقلام و وسایل غیر ضروری و حتی ضروری است که بنا بر سنت اشتباه حتما باید چهل و هشتتایی و بیست و چهار تایی و دوازده تایی باشد. در صورتی که برای آغاز زندگی مشترک یک عدد از آنها کافی است و بقیهی آن سرمایهی است که منجمد شده و بلااستفاده که مدتها در انبارها و سردابها به امانت گذاشته میشود.
باری انتظار میرفت دختران تحصیلکردهی امروزی که خود شاهد و ناظر قطعه قطعه جمع شدن جهیزیه در خانهی پدر بودهاند برای تغییر و بهینه کردن این سنت چارهای میاندیشیدند. ولی متاسفانه نه تنها این کار را نکردند، بلکه مشکلی بر مشکلات جهیزیه افزودهاند و تهیهی جهیزیه را فرامنطقهای و حتی فرامرزی کردند و همه میدانیم امروز برای خرید بخشی از جهیزیه، پدر و مادر و چند تن از نزدیکان را به شیراز، تهران و کیش و حتی دبی میکشانند و مخارج این سفر را بر پدران تحمیل میکنند و والدین حق اعتراض ندارند زیرا که این رسم نهادینه شده است.
یکی دیگر از مشکلات مهم و دردسرساز جهیزیه که تازگی مد شده است و به زودی فراگیر خواهد شد، همرنگ بودن و یک مارک بودنِ سرویس وسایل برقی و الکترونیکی است، زیرا دختران امروزی دوست دارند که در آشپزخانه خود یخچال، اجاق گاز، آبسردکن،ماکروویو و … همگی از یک رنگ و یک مارک باشد.
باری پرداختن به همه جوانب و ویژگیهای جهیزیه در گراش در این ستون امکانپذیر نیست و در مقالههای آینده به آن خواهیم پرداخت. ولی برای تعادل و توازن در این مقاله باید اشارهای داشته باشیم به تاثیرگذاری مثبت زنان و دختران در حذف بعضی از اقلام بیمورد در ساختار جهیزیه و آن این است که آنها موفق شوند «دَرِ دُوم واکش» [کشِ تنباندوز] را از فرهنگ جهیزیه حذف کنند و این مایهی امیدواری است!