بستن

مثل گذشته دل و دماغ کار ندارم

جواد حسن‌نژاد : کمتر کسی در گراش است که او را نشناسد. مردی است پر کار و خوش‌اخلاق، خلاق و پر حوصله. عباس ناصری را می‌گویم؛ همان «عباسِ نجار». از قدیمی‌ها‌ست در نجاری سنتی، کارگاه نجاری‌اش همان جای قدیمی کنار باغ ملی است. با این که کار اصلی‌اش نجاری است، درکارگاهش همه چیز یافت می‌‌شود: از سیاهی زغال تا سفیدی گچ! نمی‌دانم اسم کارگاه را روی آن بگذاریم یا فروشگاه. شاید این اولین کارگاه نجاری باشد که در آن پپسی‌کولا هم یافت می‌شود. همه چیز می‌فروشد و مشتری‌هایش از همه قشر هستند. زیاد سخت نمی‌گیرد و برخوردش خیلی دوستانه است. چون از نجارهای قدیمی و سنتی گراش است لازم دیدیم سری به کارگاهش بزنیم تا با هم گپی دوستانه داشته باشیم. ما را به گرمی تحویل گرفت.آقای ناصری چند سال‌تان است؟ و چند سال است که به این حرفه مشغولید؟ 

۶۵ سالم است و حدودا ۴۵ سال است که نجاری می‌کنم.

چه شد که وارد این حرفه شدید؟

به خاطر علاقه‌ی که به این کار داشتم. البته ابتدا شاگرد ماشین بودم، ولی چون علاقه‌ای به آن کار نداشتم شغلم را عوض کردم. احساس می‌کردم که استعداد زیادی در کارهای فنی دارم. از این رو به ساخت ابزارآلات چوبی رو آوردم و در این کار هیچ استادی نداشتم. در ابتدا کارگاهی نداشتم و در منزل به نجاری مشغول بودم.

چه چیزهایی در آن روزها می‌ساختید؟

کار اصلی من تراش دادن تیرهای بلند چوبی جهت گرفتن سقف خانه‌ها بود، چون در آن روزها سقف منازل، چوبی بود و از تیرآهن خبری نبود. از جمله کارهای دیگر من ساخت گهواره‌ی نوزاد، یخدان (صندوق بزرگ چوبی)، برداره (وسیله‌ای چوبی که جهت حمل بار بر روی چارپایان می‌گذاشتند) و … بود.

دنیای نجاری از قدیم تا الان چه فرقی کرده است؟

آن وقت‌ها از برق خبری نبود. کار برش و رنده کردن جوب، سوراخ کاری همه با دست انجام می‌گرفت. واقعا کار طاقت‌فرسایی بود. الان دیگر دستگاه‌ها تماما برقی شده و کارها راحت‌تر.

آن موقع چند تا کارگاه نجاری وجود داشت؟

چند تایی بودند ولی فعالیت چندانی نداشتند و بیشتر کارها روی دست من بود.

نجاری چه جور شغلی است؟

نجاری از شغل‌های انبیاء بوده است. شغلی‌ست که تکنیک‌های جالبی دارد. با یک تیکه چوب، چیزهای زیادی می‌شود ساخت.

مشتری‌های غیر گراشی هم دارید؟

بله، بخشی از مشترهایمان ار شهرها و روستاهای اطراف گراش هستند.

چوب‌ها را از کجا تهیه می‌کنید؟

از قدیم تا الان چوب‌ها را از مرودشت می‌آورم.

چرا در کارگاه نجاری‌ات، اجناسی را می‌فروشی که ربطی به کار نجاری ندارد؟

از قدیم دوست داشتم خواسته‌های همشهریانم را برطرف کنم. از این رو کم‌کم بخشی از کارگاهم تبدیل شد به فروشگاه. یعنی اینکه هر چه را که مشتری می‌خواست برایش فراهم می‌کردم. البته آن روزها سوپرمارکتی به سبک و سیاق امروز وجود نداشت.

شاگردی هم تربیت کردید؟

دو تا از پسرهایم نجارهای قابلی هستند که نجاری را پیش خودم آموخته‌اند.

اگر دوباره جوان شوید همین کار را ادامه می‌دهید؟

بله چون واقعاً به این کار عشق می‌ورزم. این کار را دوست دارم.

آیا در کنار نجاری به شغل دیگری هم مشغول هستید؟

نه. شغل اصلی من همین نجاری است.

الان چند نفر در کارگاه مشغول به کار هستید؟

خودم و پسرم که با انرژی جوانی‌ای که دارد دوشادوش من کار می‌کند. من دیگر نجاری. دیگر دوران بازنشستگی‌ام فرا رسیده است.

مدیر گروه مطالعات فرهنگی رادیو فرهنگ سردبیر نشریه افسانه ویِژه گراش شاعر، پژوهشگر فرهنگ عامه، تاریخ و ادبیات در جنوب فارس مدیر انتشارات همسایه مدیرعامل موسسه فرهنگی هفت برکه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

0 نظر
scroll to top