هفتبرکه (گریشنا): غلامعباس پرهیزگار و حسین عباسپور بیست روز ایرانگردی با موتورسیکلت را تجربه کردند و روز چهارشنبه، بیست و چهارم شهریور، با استقبال همشهریان به گراش برگشتند. این دو ورزشکار گراشی پنجم شهریور سفر خود را به یاد شهدای مدافع حرم شروع کردند (خبر در هفتبرکه).
غلامعباس پرهیزگار، پنجاه و پنج ساله است. او چند سال پیش با دوچرخه یک بار برای رسیدن به جمکران و بار دیگر به مقصد مشهد مقدس رکاب زده است. پرهیزگار عقیده دارد برای رفتن به چنین سفرهایی باید همسفرهای خوبی را انتخاب کرد و پیشنهادش برای افرادی که به گردشگری علاقهمند هستند این است: «وقتی تصمیم خودتان را گرفتید، حرکت کنید و نترسید. در بین راه هم به این فکر نکنید که چقدر از راه را پیمودهاید و چقدر تا پایان راه فاصله دارید. مسافرت، خستگی دارد. باید با همسفرها هماهنگ بود. رفیق و همسفرهای خوبی را انتخاب کنید تا بیشتر لذت ببرید.»
پرهیزگار و عباسپور در این سفر ایران را دور زدند و از شهرهای بزرگ و کوچک زیادی عبور کردند، از جمله شیراز، یاسوج، شهرکرد، خرمآباد، کردستان، کرمانشاه، سنندج، سقز، آذربایجان شرقی، مراغه، تبریز، اردبیل، آستارا، گیلان، مازندران، گلستان، خراسان شمالی، خراسان رضوی، خراسان جنوبی، سیستان و بلوچستان، جاسک و بندرعباس.
هوای بهاری و باد و باران در گردنهی حیران آذربایجان شرقی و دیدن رستورانها و قهوهخانهها در این مسیر بهترین خاطره پرهیزگار از این سفر را رقم زده است. طی کردن هفتصد کیلومتر جاده در مسیر کویری و شنزار سیستان بلوچستان هم بدترین خاطرهی او از این سفر بود.
حسین عباسپور سی و هفت سال دارد. او که با وجود رفتن به سفرهای خارجی، موفق به دیدن خیلی از شهرها و استانهای کشورمان نشده بود، از این فرصت برای آشنایی بیشتر با ایران استفاده کرد و راهی این سفر شد. او میگوید: «تازه هشت روز از سفرمان گذشته بود که مادرم زنگ زد و گفت کمکم سفرتان دارد طولانی میشود و کاش برگردید. از طرفی به دلیل مشکل فنی که در یاسوج برای موتورسیکلت افتاد، یک بار زمین خوردم که باعث شکسته شدن آیینه موتورسیکلت شد. فکر اول راه بودن و طولانی شدن مسیر، اضطرابی را در دلم انداخت، اما باعث نشد از طی کردن ادامه راه پشیمان شوم. به هر حال این سفر به پایان رسید و من در این سفر، تجربههای زیادی را به دست آوردم.»
سرسبزی و طراوت جادهی خرمآباد و لرستان چشم او را هم گرفته بود و از این جاده به عنوان بهترین جاده اسم برد. مسیر خراسان جنوبی به سمت سیستان و بلوچستان نیز او را یاد فیلمهای وسترن انداخته بود، به همان اندازه هیجانانگیز و ترسناک!
عباسپور که از بیتوجهی ادارهی میراث فرهنگی استان به مقولهی ایرانگردی گله داشت، میگوید: «هنوز ایرانگردی در کشور زیاد جا نیافتاده است. در مسیر خیلیها فکر میکردند ما خارجی هستیم. حتی چند باری پلیس بین راه از ما پرسید what is country! وقتی جواب دادیم ایران، باعث تعجبشان بود.»
او به علاقهمندان به ایرانگردی پیشنهاد میکند: «قبل از شروع سفر حتما از تجربهی دیگران استفاده کنند و حواسشان به تجهیزات هم باشد که بین راه گیر نکنند. البته برای رفتن به چنین سفرهایی حتما باید بدن آمادهای داشت و ورزشکار بود.»
پرهیزگار و عباسپور از همکاری سپاه برای تامین محل استراحت در بین راه نیز قدردانی کردند.
چند قطعه از عکسهایی که عباسپور در اختیار هفتبرکه گذاشته را با هم میبینیم، و منتظر سفرنامهی او میمانیم.
سَلسَبيل
۲۷ شهریور ۱۳۹۵
با سلام ؛
أرج نهادن بر همت انسان ها بالاترین ارزشهاست.
خدا قوت ، امید که در پناه حق محفوظ باشید.
فرزانه
۲۷ شهریور ۱۳۹۵
What is country??????
مرتضی
۲۷ شهریور ۱۳۹۵
احسنت
خداقوت
کار بسیار جذابی بود
مرتضی دارشی
۲۷ شهریور ۱۳۹۵
ماشاءالله.خیرمقدم و خداقوت
مولایم علی
۲۷ شهریور ۱۳۹۵
یعنی پلیس پلاک موتورو ندیده؟!
فاطمه ابراهیمی
۲۶ شهریور ۱۳۹۵
خدا قوت. رسیدن بخیر