گریشنا: در شب دوم برگزاری یازدهمین جشنواره فیلم کوتاه کل، چشمهای بیشتری به پردهی ویدیو پروژکتور کوچک سالن دانشکدهی علوم پزشکی خیره شد.
به گزارش خبرنگار گریشنا: مردم در دومین شب استقبال بهتری از اجرای جشنوارهی فیلم کوتاه کل داشتند و تمام صندلیهای سالن پر شد. برنامهی پخش فیلمها در سانس اول از ساعت ۲۰ شروع شد و تا ساعت ۲۱:۳۰ به پایان رسید و بعد از استراحتی نیم ساعته و خوردن چای و نسکافه و گپوگفتوگوی دوستانه در لابی سالن، سانس دوم پخش فیلمها از ساعت ۲۲ شروع شد و تا ۲۳:۳۰ که بیشتر تماشاگران سالن را ترک کرده بودند ادامه داشت.
پرسیدن نظرات مردم در مورد نحوهی برگزاری جشنواره و صحبتهایی کوتاه در مورد کیفیت فیلمهای اکران شده از بخشهای جذاب کار خبرنگاران جشنواره است.
در اولین فرصت به سراغ یکی از تماشاگران رفتیم، خانمی میانسال گراشی که میگوید با وجود این که سالهای قبل اسم جشنواره را شنیده و دوست داشته در این برنامه حاضر شود، اولین سال است که موفق شده در جشنواره شرکت کند. از او میپرسیم چه چیزی او را ترغیب به شرکت در جشنواره کرد و او پاسخ میدهد:« من از تبلیغاتی که در اینستاگرام منتشر شده بود از برگزاری جشنواره باخبر شدم و با وجود علاقهای که به شرکت کردن در جشنواره داشتم خودم را مجاب کردم، اینبار هر طور شده خودم را به جشنواره برسانم. او در ادامه میگوید:« این نوع برنامهها تاثیرات مثبتی برای پیشرفت فرهنگی شهر دارد اما تنها افرادی خاص و در گروه سنی خاص از آن استقبال میکنند، دورواطراف را که نگاه کنید میبینید بیشتر حاضرین در گروه سنی جوان و نوجوان هستند، باید در این زمینه نیز فرهنگسازی شود که میانسالان نیز میتوانند در کنار فرزندان خود در سالن بنشینند و پشت سر هم فیلم ببینند و بهترینها را از دیدگاه خودشان انتخاب کنند.»
گوشهی سالن ایستاده بودم که مادر و دختری به طرفم آمدند و به زبان اچمی از من پرسیدند فیلمسازان از چه شهرهایی شرکت کردند و گراشیها چند فیلم به جشنواره ارسال کردند و کی پخش میشود؟ و آیا واقعیت دارد که حتی فیلمسازان تهرانی نیز در جشنواره حضور دارد؟ آنها نیز بار اولی بود که در این جمع بودند. تراکت جشنواره را به آنها میدهم و برایشان توضیح میدهم در حال حاضر جشنواره در سطح استانی است.
دو دختری که مشخص است از دانشجویان دانشکدهی علوم پزشکی هستند توجهام را جلب میکنند به طرفشان میروم و نظرشان را در مورد جشنواره میپرسم، جواب میدهند:« ما اهل شیرازیم در مقایسه با جشنوارههای شیراز، توقع داشتیم برنامهی افتتاحیه جذابتر باشد اما جز چند سخنرانی و اجرای موسیقی برنامهی دیگری در کار نبود، ویدیو پروژکتور سالن کوچک است و مناسب جشنواره نیست و البته صدا نیز مشکل داشت و واضح نبود، و چیزی که بیشتر از همه باعث تعجبم شد استقبال کم مردم از جشنواره و کارگاههای جنبی آن بود به خصوص دیشب و سانسهای صبح و بعد از ظهر.»
در عین پخش فیلم وهم خانمی دست دخترش را گرفته بود و داشت از سالن خارج میشد، گفتم چرا صبر نمیکنید فیلمها تمام شود و بعد سالن را ترک کنید؟ و آن زن با لبخند جواب میدهد دخترم هفت ساله است و این فیلم مناسب سنش نیست.
آخرین فیلم کوتاه که پخش میشود بیشتر تماشاگران سالن را ترک کردهاندو فقط چند صندلی از هر ردیف پر است، وقت آن شده بود که از حاضرین بپرسم، کدام فیلم پخش شده مورد توجهاشان قرار گرفته است.
نوجوانانی بیرون سالن دور میز جمع شدهاند به طرفشان میروم آنها میگویند از فیلم وهم بیشتر خوششان آمده، میپرسم فقط به خاطر این که کارگردانش، گراشی بود؟ جواب میدهند، نه، چون توانست ما را بترساند. میگویم برای اختتامیه هم میآیید میگویند، سالن دانشکده خیلی از شهر دور است و مشکل رفت و آمد داریم ولی سعی میکنیم که بیاییم.یکی از آنها گفت من آن فیلمی که اسمش طولانی بود را دوست داشتم، منظورش فیلم(غروب، مرگ، شکستن، سکوت) بود به کارگردانی شیما پورسهمالدین.
به طور اتفاقی کارگردان این فیلم را میبینم که داشت تنهایی از گوشهی سالن رد میشد، از فرصت استفاده کردم و در گپی کوتاه به صورت کلی نظرش را در مورد کیفیت برگزاری جشنواره میپرسم، او که داشت دستان خیسش را خشک میکرد جواب میدهد:«کیفیت جشنواره نسبت به دو سه سال قبل که در جشنواره حضور داشتم بهتر شده است اما باید به اتاق فرمان گفت قبل از تمام شدن تیتراز فیلمها، چراغ سالن را روشن نکنند.»
دختر جوانی که لیوان چای در دستانش بود میگفت از فیلم من تهرانی بودم به کارگردانی سجاد ایمانی خوشش آمده چون به نظر میرسید تمام صحنههای آن واقعی است و میشد با تمام صحنههای فیلم ارتباط برقرار کرد.
در کنار فیلمهای فیلمسازان گراشی که همیشه طرفداران خود را دارد. فیلمهای از من نترس به کارگردانی نگین امینزاده و به هر حال به کارگردانی مسیح مسیحزاده لاری نیز از جمله فیلمهایی بود در شب دوم جشنواره، مورد توجه مخاطبان و حاضرین در سالن قرار گرفت.
عکسهای محمد رستمپور از شب دوم جشنواره را ببنید:
مرتضی دارشی
۲۰ اسفند ۱۳۹۳
با تشکر از برگزارکنندگان جشنواره که ماه ها گرفتار این جشنواره بودند.خداقوت