حسن تقی‌زاده*: حوادث هفته گذشته پاریس در صدر اخبار رسانه‌ها قرار گرفته و به تبعه آن تفاسیر و نقد آن نُقل مجلس رسانه‌ها شده است. به حمدالله والمنه یکشنبه هفته گذشته چند صدهزار نفری شارلی شدند مِن جمله آقای ناتانیاهوی زُمخت که مشت آهنین او معروف است و نمی‌توان دسته هاون را به دست او داد چه برسد به قلم. آری همه شارلی شدند و یا در حال شارلی شدن، فقط عده کمی کواشی.

البته بحث خود حادثه مورد نظر این مقاله نیست، بحث ما عکس‌العمل نه چندان عاقلانه جامعه‌ی دمکراتیک و آزاد اروپا است. همه می‌دانیم که آزادی بیان بسیار خوب است و توهین به مقدسات بسیار بد و بدتر از آن ترور و آدم‌کشی. اتحاد و هم‌بستگی در گردهمایی در مبارزه با ترور و خشونت بسیار زیبا بود ولی شعاری که به عنوان سرلوحه‌ی این گردهمایی داده شد (من شارلی هستم) کار ناپخته‌ای بود که از جامعه عقلانی اروپا بعید به نظر می‌رسید. اگر شعارشان این بود که من یک صلح طلب هستم و به دنبال آن بودند که این مشکل را حل کنند، به جای تصحیح اشتباه‌های گذشته، بلند‌تر و رسا‌تر بر طبل‌های خود کوفتند و بدتر از آن نمک به روی این زخم و جراحت پاشیدند و به جای پرهیز از تشنج، آتش جنگ را شعله ورتر ساختند.

بدیهی است که با این (هل من مبارز) شارلی ابدو و شارلی‌های جدید، کواشی‌های حاشیه نشین شهرهای اروپا را عصبانی‌تر کرده  و شور و شوق خشونت را در دل جوان‌های مسلمان به وجود آورد. خشونتی که حوادثی از این قبیل را در آینده نه چندان دور می‌آفریند.

Charli

* حسن‌تقی‌زاده: نویسنده و داستان‌نویس ساکن دبی