آخرین برگ سفرنامه ی باران این است که زمین چرکین است. امام جمعه ی عزیز ازتون خواهش می کنیم در خطبه ی نماز جمعه تون در مورد برکه هایی که بعضی از محله ها (برکه ی آسدالله پشت حسینیه ۱۴معصوم معروف به مدرسه ی علمیه ، یرکه ی کل محله ی مصلی، برکه ی خیر محله ی فخرآباد و…..)به چاه فاضلاب تبدیل کردند صحبت کنید این خود یک نهی از منکر عظیم می باشد و به مسوولین هشدار دهید فکری به حالش کنند و همه بسیج شوند برای پاکسازی برکه ها که این خود یک امر به معروف عظیم است. برکه برای آب باران ساخته شده و مطمئناً اگر آماده برای باران شود حتما خدا باران رحمتش را نازل خواهد کرد.شکر نعمت نعمتمان را افزون خواهد کرد و کفر ، نعمت را از کفمان بیرون خواهد کرد و بدبختانه بابت این کفران بزرگ(برکه های گندیده)همه تر و خشک داریم می سوزیم. می گویند زمانی مردم رفتند نماز باران خواندند ولی نیامد پیرزنی را دیدند جلو خانه اش جاروب می کرد بعد از تمیز شدن کوچه گفت ای خدا من جارو زدم تو آب پاشی کن طولی نکشید باران بارید. شاعر می گوید چشمها را باید شست جور دیگر باید دید درست است من هم می گویم دلها را باید شست جور دیگر باید فکر کنیم و دلمان را با خدا صاف کنیم و گناه به این بزرگی ( فاسد شدن آب انبارها از فاضلاب خانه ها و زباله ها) را نادیده نگیریم و کسانیکه به هر طریقی مسوولند و می توانند ، راحت از کنار این معضل نگذرند و بسیج شوند برای پاکسازی آن ، حتماً بارن خواهد بارید.
نیا باران ، زمین جای قشنگی نیست …
نیا باران زمین جای قشنگی نیست من از اهل زمینم خوب میدانم که گل را بهر چیدن دوست میدارند و برای یک لحظه بو کردن گل از شاخه جدا سازند و خبر از داغ دل باغش ندارند.
نیا باران
نیا باران زمین جای قشنگی نیست من از اهل زمینم خوب میدانم که اینجا مردگان را هفته ای یادی کنند و دوستان را فراموش
نیاباران ، نیایی چشم براهت بمانن بهتر از آن است که چتر ها را به سر گیرند
نیا باران زمین جای قشنگی نیست من از اهل زمینم خوب میدانم که بعد از رفتنت رنگین کمان هم دست از خیانت بر نمیدارد و ذهنهارا به خود مشغول میسازد
نیا باران پشیمام میشوی که بعد از آمدن ای کاشها را بر زبان خود چنان جاری کنی که خودت هم باز مانی
نیا باران در اینجا دل شکستن سهل و آسان است، تو که ماه و ستاره در بغل داری ، در اینجا عاشقان محکوم محکومن
نیا باران
در اینجا دوستان آنچنان ظلمی روا دارند به دوستان،که صد دشمن به خواب بینند
نیا باران زمین جای قشنگی نیست من از اهل زمینم خوب میدانم که بلبل را به جرم خوش صدایی در قفس تا لحظه مرگش ، به حبس ابد محکوم کردند…
نیا باران …. نیا باران….
نماز برای باران درست،دادن صدقه و از این قبیل درست،یکی هست بیا بگه سینه زدن برای نزول باران از کجا اومده ؟یا مثلا حدیثی ،فتوای چیزی هست؟یا یه چیزی من دراوردیه و بدعت؟
مولایمان علی (ع) با آن عظمت و عرفان اینگونه خاشعانه باران را از درگاه رحمت واسعه ی الهی میطلبد: دعای مولا ترازوی دعای ما است . دعای ما چقدر به دعای امام العرفا شباهت دارد؟!
« خداوندا! کوههاى ما از بى آبى از هم شکافته و زمین ما به صورت غبار درآمده است، چهار پایان ما در عطشند و در خوابگاه خویش متحیرند، همچون زنان بچه مرده ناله سر داده اند و از زیادى رفت و آمد به سوى چراگاه ها و آبگاه ها و نیافتن آب و علف خسته شده اند. بار خدایا! به ناله گوسفندان و آتش و آه سوزناک شتران رحم فرما! بار خدایا! به سرگردانى آنها در راهها و ناله هاشان در خوابگاه ها ترحم فرما!.
الها! هنگامى بیرون آمده ایم که خشکسالى پى در پى به ما هجوم آورده و ابرهاى به ظاهر پرباران از ما پشت کرده اند تو مایه امید هر بیچاره و حل کننده مشکلات هر طلب کننده،در این هنگام که یاس و نومیدى بر مردم چیره شده و ابرها از باریدن بازداشته شد و حیوانات بیابانى رو به هلاکت گذارنده اند، تو را مى خوانیم و تقاضا داریم که ما را به اعمالمان مؤاخذه نکنى! و ما را به گناهانمان مگیرى، رحمتت را به وسیله ابرهاى پرباران و بهاران پُرگیاه و گیاهان سرسبز و پرطراوت، بر ما گسترده دار!، باران دانه درشت خود را آنچنان بر ما ببار که زمینهاى مرده زنده شوند و آنچه از دست رفته است بازگردد.
پروردگارا! بارانى زنده کننده، سیراب سازنده، کامل، همگانى، پاکیزه، پر برکت، گوارا،رویاننده، از ناحیه خودت بر ما نازل فرما! بارانی که گیاهان پربرکت و شاخه هاى پرثمر به بار آورد و برگهایش سرسبز و خرم باشد چنان که بندگان ضعیف را به توان رساند و سرزمینهاى مرده را زنده گرداند
خداوندا! آبى ده که تپه ها و کوههاى بلند ما را پر گیاه سازد و در دامنه ها و دشتها جارى گردد، سرزمین ما را برکت بخشد، میوه ها با آن به ما روى آورند، حیوانات ما با آن زندگى کنند و سرزمینهاى دورتر از ما نیز با آن بهره مند گردند و روستاهاى ما از آن مدد گیرد. (همه اینها را) از برکات واسع و عطاهاى فراوان خویش بر سرزمینهاى فقیر و حیوانات وحشى عنایت فرما، خداوندا! بارانى دانه درشت و پى در پى براى سیرابى گیاهان ما فروفرست، آن چنان که قطراتش یکدیگر را برانند و دانه هایش به شدت بر هم کوبیده شوند، نه رعد و برقى بى باران و ابرى بى ثمر و نه ابرهاى کوچک و پراکنده و نه دانه هائى ریز همراه بادهاى سرد، بلکه بارانى مرحمت کن که قحطى زدگان به نعمت فراوان رسند و به برکت آن خشکسالى زدگان زنده گردند، زیرا توئى که بعد از نومیدى مردم باران را فرو مى فرستى و رحمتت را بر آنها همه جا گسترش مى دهى و تو سرپرستى هستى که همه کارهایت ستوده است».
سلام کاکاجی عزیز چه عجب …..کمی جای تامل دارد سفرها خارجی امام جمعه و منظور دقیق من هیچ چیز سرجای خودش نیست….یکم بخدا یکم از نهج البلاغه و صحیفه سجادیه عمل کنیم دیگر…………………
سهراب خان اومدی نسازی .لازم نکرده بگفته ات عمل شود چون تازه همین خواهیم بود که هستیم !!! مگر ما تنها کشور ولایی دنیا نیستیم ؟. اگر گازهای میدان مشترک ابران و قطر که فعلا قطریها نوش جیب میکنند .بدمند به نیروگاههای برق وآب شیرین کنهای دریا .دعا مستجاب میشود و آب فراوان . مثل امارات که مصرف آبش دو برابر استان فارس است و همه از دریا می گیرند..از شاه نیل بخواهید ساز وارونه بزنه که با دعای کتوره برو ندا!!!!!
در دانشنامه حوزوی در باب نماز باران نوشته: وقتی رحمت الهی(باران) قطع شود وچشمه ها وقناتها بخشکد وکمبود آب پدید آید برای نزول رحمت الهی وآمدن باران نماز می خوانند . سپس دریایی از مندرجات و احادیث آورده شده . که در یکی از آنها از قول امام صادق(ع) نوشته : واذا جار الحکام فی القضاء امسک القطرمنالسماء هر گاه زمامداران وحاکمان در دادرسی ستم کنند باران از آسمان قطع میشود . کاکاجی هر چه گشت که حدیثی یا گفته ای ولو غیر موثق پیدا کنه که خشکسالی را بیندازه کردن خلایق وکاکاجیهای عوام مثل خودش والله الفی هم پیدا نکرد .تازه متوجه شد که نه تنها خشکسالی بلکه هر درد ومرضی دامن اجتماع بگیره تقصیر شاه نیله (هر که نمی دونه شاه نیل در محاوره گراشی چیه بره از ن گپ یا ن با (همه ن ها با فتحه بخوانید) ویا بقول متجددها مامان بزرگشان بپرسند). حالا چرا نمایندگان وماموران زمامدارمان وحکاممان رفته اند تضرع وزاری کنند برای رفع خشکسالی . جلاَلخالق !!! تا اینجا هر چه بود مال بزرگان وعلما . حالا کمی هم از زبان کاکاجی بشنوید . بالاخره یک روزی جرءت پیدا کردم ودر دم پرسیدم که ای می گی با( دعا کتوره برو ندا) یعنی چه این کتوره بدبخت چیه که دعایش برای آمدن باران مستجاب نمی شه .جواب شنید که این ضرب مثل گراشی در اصل از زبان مرحوم عبدالله گنا (دیوانه) وآنهم نصف ونیمه وارد گراش شده . عبدالله گنا شوریده مردی بوده که تا حدود شصت سال قبل در سن پیری هنوز در قید حیات بوده و در بازار لار جولان می داده وگاه گاهی هم با خواصی به گراش می آمده وبا دیوان حافظ اش که در کشکولی قراره می داده مهمان باغی بنام کل سیف الله میشده (( اطلاعات بیشتر از بالای هشتاد نود سالها بپرسید)) خلاصه در اصل عبدالله می گفته با دعای کتوره برو ندا . برو تهء(میخواهی) برو سازه وارونه بزن . جریان این بوده که در خشک سالی حاکم وعلما شهر لار هر چه قبله دعا می روند ونماز استسقاء می خوانند آسمان بخیل تر می شده . طیق عادت حاکمان وبزرگان که هیچ وقت در هیچ معظلی مقصر نیستند . گناه خشک سالی و نیامدن باران را می اندازند گردن پیرمردی که چلنگر و تارزن بوده (چلنگر چیزی مثل مسگر که ظرف وظروف درست می کرده ودر وقت فراغت عوض رفتن مسجد وخدمت آقا با دوستانش تار وموسیقی می نواخته).خلاصه حکم بر این میشود که شهر باید از گناه وگناهکار خالی شود تا دیگ بخشابش به جوش آید وباران سرازیر .معلومه بوده که تقصیر پیر چلنگر تارزن بوده کسی عیر از آن در لار گناه کار نیست . حکم علما بیروت کردن تارزن از لار میشود وحاکم افسار برگردنش که بیرونش کنند . در ازدحام میدان وزیر فشار گزمه های حاکم و وعظ عالم . تارزن می گوید تارم بدهید تا با خود از شهر ببرم والا شاید باز هم باران نبارد .ساز را گرفته فریاد می زند اگر من تا فردا صبح با این ساز باران نیاورم . مثل همه شما مومن باشم والا اگر باران آوردم خودم باشم وخدای خویش . پیرمرد دل شگسنه از شهر بیرونش می کنند . نقل است او از اول غروب رو به قبله می نشیند وشروع به زخمه زدن بتار می کند و با تارش با خدایش سخن می گوید . هنوز شب به نیمه نرسیده غرشتی می زند که نگو ونپرس بقول شاعر ««خروشی برکشیدی تند تندر ..که موی مردمان کردی چو سوزن»»فروبارید بارانی ز گردون …چنانچون برگ گل بارید به گلشن«« ز صحرا سیل ها بر خاست هر سو…دراز آهنگ وپیچان وزمین کن»» فردا صبح که مردمان لار برای سیل بیخهای(لار به رودخانه فصلی بیخ گویند) رفته بودند .پیرمرد را مشاهده کردند تار در بغل رو به قبله جان به جان آفرین تسلیم کرده . خبرش عالم گیر میشود که تارزنی باران آورده نزدیک بود که ایمان خلایق بر باد رود که از بلندی مسجد فریاد می زنند که مردم ایمان خود از دست ندهید که تار زن تار وارونه نواخته ونوای وارونه ی تارش سبب باران شده . این ضرب مثل می ماند که با دعای کتوره برو ندا آگر برو تهء باید ساز را وارونه زد . امید وارم که در نماز امروز همه در دلشان ساز وجودشان وارونه زده باسند.
شما اگر نصف وقتی که صرف منبر رفتن و موعظه دیگران میکنی صرف قرآن خوندن میکردی می فهمیدی که لازم نیست زیاد بگردی متن آیه قرآن هست که به همه مردم نه فقط حکام میگه استغفار کنید تا بارون بیاد
(فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کَانَ غَفَّارًا) ۱۰ (یُرْسِلِ السَّمَاء عَلَیْکُم مِّدْرَارًا )۱۱
وگفتم از پروردگارتان آمرزش بخواهید که بسیار بخشنده است تا از آسمان برایتان پی در پی باران فرستد
سوره نوح
وَیَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّمَاء عَلَیْکُم مِّدْرَارًا وَیَزِدْکُمْ قُوَّهً إِلَى قُوَّتِکُمْ وَلاَ تَتَوَلَّوْاْ مُجْرِمِین
و اى قوم من، از پروردگارتان آمرزش بخواهید، سپس، به سوى او بازگردید، تا ابر و باران را بر شما ریزان فرستد و نیرویى بر نیروى (جانى و مالى) شما بیفزاید، و مجرم و گنهکار (از او) روى مگردانید
52 هود
(پاسخهای کاکا جنبه همگانی دارد و گوشه چشمش یه مطالب ونظرات وسخنهاست و لزوما شخص و یا اشخاص خاص مورد تظرش نیست هر چند در پاسخ شخص خاص نوشته شده باشد .کاکا ارادتمند همه خوانندگان و پیام گذاران گریشنا بوده و دست دوستی همه را می فشارد ) و امًا این شهروند.. همه را به کیش خود پندارد .باور کن کاکا اهل منبر رفتن وموعظه کردن نبوده و نیست . خلایق نظاره گرند وخود بهتر پسندند . ناراحت وقت کاکا نباش که جلوتر گفته ام که چگونه وکی می نویسم .بقول معروف صلاح وقت خویش کاکاجان داند .تراسننه!! (این کلمه از دوست آدریم عاریت گرفته ام) . ممنون وسپاسگزارم که مرا به خواندن قرآن امر کردی .آنهم با شاهد گرفتن آیه ای از سوره نوح . شهروند جان می خواهی با استغفار کاکا اوستا کریمش پی درپی باران بفرست که بشیم قوم نوح !! آخه فرصت بده اول جانشینان پیامبر وامام کشتیشان بسازند .یعد کاکا را بفرست که به گناه نکرده هایش استغفار کنه یک وقت جه دیدی شد طوفان نوح . باور کن به تاسی از برزگان !! نه که بخواهم بگویم دروغ چیزی بدی است .نه .ولی می خواهم بگویم خیلی هم بدنیست که گاهی هم راست بگویم. جون کاکا .کاکاجی قرآن زیاد میخونه . البته نه مثل مومنین هر روز صبح بعد از نماز با صدای بلند ولی اگر ختم کسی باشه حتما یک جزء که با گلاب بدستش می دهند تا آخرش می خونن و تازه فاتحه هم علاوه بر میت تازه در گذشته برای واقف سی جزء قرآن آن مسجد با والضالین صحیح خوانده وهمراه با صلوات ختم بخیر می نماید . البته جهت اطلاع شهروند هر دو سه ماهی هم پیش می آید که تمام شب تا صبح کاکا سعادت تلاوت قرآن نصیبش میشود . از خود خدا که پنهان نیست از شما چرا پنهان باشه . کاکا با چند نفری دوست است که برای تازه در گذشتکان شب زنده داری می کنند .یعنی برای اینکه شرمتده عیال و اولاد نشوند . علاوه بر کار روزانه .ابن کار دوم هم که ختم قران شب زنده داری باشد روی آورده اند . (با یک تبصره .البته اگر دو ویا چند میت هم زمان باشد کار به اینها می دهند والا اون کار در قرق تیمهای خاص است) از اصل مطلب دور نبفتیم . شبهای که دوستان کاکا این کار نیمه وقت گیرشان می آد . کاکا نزدیکهای نصف شب سری به آنها میزند . بحساب دوستی و رفاقت بعضی وقتها یکی از دوستان از کاکا خواهش می کنه که جایش به تلاوت قرآن مشغول شوم (کاکا بین ابن چند نفر مجرد تشریف دارد) تا اون برود سری بخونه وعیال بزند واگر جمعه شبی باشد مستحباتش فراموش نکند . خلاصه اغلب اوفات تا صبح بر نمی گردن . وکاکا تا صبح با نقر باقیمانده مسابقه تلاوت قران دارد. خواهشی از خوانندگان دارم که یک وقتی کسی برای شناسایی کاکا وتیم شب زنده دارن نیمه وقت .نرود خاکستان وپیگر قضیه بشود. چون بد است نون مردم بریدن . حالا شهروند خوب متوجه شده که کاکا قرآن هم فراوان می خواند … راستی شنیده بودید که در زمان مرحوم حاج رستمخان . مرحوم جاج آخوند علاوه بر دادن مشاوره وخدمات کتابت به خان .بعض اوقات که اگر سر حال بوده یا میخواسته کمی از خان فاصله بگیره .درس تلاوت قران بر قرار می گرده وهر کس که دوست داسته مجانا تلمذ میکرده . بر خلاف دوره ما که هر کس تلاوت وسواد فرانیش بیشتر باشه در استخدام شدن کار اداری در اولویت است . آن زمان خبری از این اداره های دولتی نبوده .لذا کلاسهای جاج آخوند هم پر رونق نمی شده . می گویند مرحوم ایشان به کاکاجی زحمت کشی که اهل کوه وصحرا وخر چرانی بوده بند می کنه . کاکاجی از سرزنش ملا و بیسوادی خود حسته وعصبانی بود در جواب اینکه چرا به درس قرآن نمی آیی . خود را به سیم آخر می زنه و رو می کند به جاح آخوند وبلند می گویئ «« دو صد آداب خواهد خر چراتی….نه قرآن است که ورا ور بخوانی »»
آقا ببخشید من حرفم رو تصحیح می کنم
شما یک چهارم وقت (نصف وقت خیلی زیاده) منبر رفتنت رو صرف فهمیدن قرآن (نه خواندن قرآن) بفرمایید تا این اشتباهات را مجددا تکرار نفرمایید.
باران
۲۵ دی ۱۳۹۳
آخرین برگ سفرنامه ی باران این است که زمین چرکین است. امام جمعه ی عزیز ازتون خواهش می کنیم در خطبه ی نماز جمعه تون در مورد برکه هایی که بعضی از محله ها (برکه ی آسدالله پشت حسینیه ۱۴معصوم معروف به مدرسه ی علمیه ، یرکه ی کل محله ی مصلی، برکه ی خیر محله ی فخرآباد و…..)به چاه فاضلاب تبدیل کردند صحبت کنید این خود یک نهی از منکر عظیم می باشد و به مسوولین هشدار دهید فکری به حالش کنند و همه بسیج شوند برای پاکسازی برکه ها که این خود یک امر به معروف عظیم است. برکه برای آب باران ساخته شده و مطمئناً اگر آماده برای باران شود حتما خدا باران رحمتش را نازل خواهد کرد.شکر نعمت نعمتمان را افزون خواهد کرد و کفر ، نعمت را از کفمان بیرون خواهد کرد و بدبختانه بابت این کفران بزرگ(برکه های گندیده)همه تر و خشک داریم می سوزیم. می گویند زمانی مردم رفتند نماز باران خواندند ولی نیامد پیرزنی را دیدند جلو خانه اش جاروب می کرد بعد از تمیز شدن کوچه گفت ای خدا من جارو زدم تو آب پاشی کن طولی نکشید باران بارید. شاعر می گوید چشمها را باید شست جور دیگر باید دید درست است من هم می گویم دلها را باید شست جور دیگر باید فکر کنیم و دلمان را با خدا صاف کنیم و گناه به این بزرگی ( فاسد شدن آب انبارها از فاضلاب خانه ها و زباله ها) را نادیده نگیریم و کسانیکه به هر طریقی مسوولند و می توانند ، راحت از کنار این معضل نگذرند و بسیج شوند برای پاکسازی آن ، حتماً بارن خواهد بارید.
گل بانو شهرک کهنه اوز
۲۳ دی ۱۳۹۳
نیا باران ، زمین جای قشنگی نیست …
نیا باران زمین جای قشنگی نیست من از اهل زمینم خوب میدانم که گل را بهر چیدن دوست میدارند و برای یک لحظه بو کردن گل از شاخه جدا سازند و خبر از داغ دل باغش ندارند.
نیا باران
نیا باران زمین جای قشنگی نیست من از اهل زمینم خوب میدانم که اینجا مردگان را هفته ای یادی کنند و دوستان را فراموش
نیاباران ، نیایی چشم براهت بمانن بهتر از آن است که چتر ها را به سر گیرند
نیا باران زمین جای قشنگی نیست من از اهل زمینم خوب میدانم که بعد از رفتنت رنگین کمان هم دست از خیانت بر نمیدارد و ذهنهارا به خود مشغول میسازد
نیا باران پشیمام میشوی که بعد از آمدن ای کاشها را بر زبان خود چنان جاری کنی که خودت هم باز مانی
نیا باران در اینجا دل شکستن سهل و آسان است، تو که ماه و ستاره در بغل داری ، در اینجا عاشقان محکوم محکومن
نیا باران
در اینجا دوستان آنچنان ظلمی روا دارند به دوستان،که صد دشمن به خواب بینند
نیا باران زمین جای قشنگی نیست من از اهل زمینم خوب میدانم که بلبل را به جرم خوش صدایی در قفس تا لحظه مرگش ، به حبس ابد محکوم کردند…
نیا باران …. نیا باران….
گل بانو شهرک کهنه اوز
۲۳ دی ۱۳۹۳
“نماز باران چرا!!!
نماز عشق بخوان.. این روزها دلها تشنه ترن تا زمینها..
خدایا .. کمی عشق بباران .. آمین یا رب
محمد
۲۳ دی ۱۳۹۳
جوونا مون اسب سواری بودن و گرنه میومدن . 🙂
منتقد
۲۳ دی ۱۳۹۳
توی عکسها که ۹۰ درصدشون افراد پا به سن گذاشته هستن.
آیا اعتقاد بین جوانها کم شده یا ……………؟؟؟؟؟
مهر
۲۳ دی ۱۳۹۳
جالب بود.
محمد
۲۲ دی ۱۳۹۳
نماز برای باران درست،دادن صدقه و از این قبیل درست،یکی هست بیا بگه سینه زدن برای نزول باران از کجا اومده ؟یا مثلا حدیثی ،فتوای چیزی هست؟یا یه چیزی من دراوردیه و بدعت؟
عزیز نوبهار
۲۲ دی ۱۳۹۳
مولایمان علی (ع) با آن عظمت و عرفان اینگونه خاشعانه باران را از درگاه رحمت واسعه ی الهی میطلبد: دعای مولا ترازوی دعای ما است . دعای ما چقدر به دعای امام العرفا شباهت دارد؟!
« خداوندا! کوههاى ما از بى آبى از هم شکافته و زمین ما به صورت غبار درآمده است، چهار پایان ما در عطشند و در خوابگاه خویش متحیرند، همچون زنان بچه مرده ناله سر داده اند و از زیادى رفت و آمد به سوى چراگاه ها و آبگاه ها و نیافتن آب و علف خسته شده اند. بار خدایا! به ناله گوسفندان و آتش و آه سوزناک شتران رحم فرما! بار خدایا! به سرگردانى آنها در راهها و ناله هاشان در خوابگاه ها ترحم فرما!.
الها! هنگامى بیرون آمده ایم که خشکسالى پى در پى به ما هجوم آورده و ابرهاى به ظاهر پرباران از ما پشت کرده اند تو مایه امید هر بیچاره و حل کننده مشکلات هر طلب کننده،در این هنگام که یاس و نومیدى بر مردم چیره شده و ابرها از باریدن بازداشته شد و حیوانات بیابانى رو به هلاکت گذارنده اند، تو را مى خوانیم و تقاضا داریم که ما را به اعمالمان مؤاخذه نکنى! و ما را به گناهانمان مگیرى، رحمتت را به وسیله ابرهاى پرباران و بهاران پُرگیاه و گیاهان سرسبز و پرطراوت، بر ما گسترده دار!، باران دانه درشت خود را آنچنان بر ما ببار که زمینهاى مرده زنده شوند و آنچه از دست رفته است بازگردد.
پروردگارا! بارانى زنده کننده، سیراب سازنده، کامل، همگانى، پاکیزه، پر برکت، گوارا،رویاننده، از ناحیه خودت بر ما نازل فرما! بارانی که گیاهان پربرکت و شاخه هاى پرثمر به بار آورد و برگهایش سرسبز و خرم باشد چنان که بندگان ضعیف را به توان رساند و سرزمینهاى مرده را زنده گرداند
خداوندا! آبى ده که تپه ها و کوههاى بلند ما را پر گیاه سازد و در دامنه ها و دشتها جارى گردد، سرزمین ما را برکت بخشد، میوه ها با آن به ما روى آورند، حیوانات ما با آن زندگى کنند و سرزمینهاى دورتر از ما نیز با آن بهره مند گردند و روستاهاى ما از آن مدد گیرد. (همه اینها را) از برکات واسع و عطاهاى فراوان خویش بر سرزمینهاى فقیر و حیوانات وحشى عنایت فرما، خداوندا! بارانى دانه درشت و پى در پى براى سیرابى گیاهان ما فروفرست، آن چنان که قطراتش یکدیگر را برانند و دانه هایش به شدت بر هم کوبیده شوند، نه رعد و برقى بى باران و ابرى بى ثمر و نه ابرهاى کوچک و پراکنده و نه دانه هائى ریز همراه بادهاى سرد، بلکه بارانى مرحمت کن که قحطى زدگان به نعمت فراوان رسند و به برکت آن خشکسالى زدگان زنده گردند، زیرا توئى که بعد از نومیدى مردم باران را فرو مى فرستى و رحمتت را بر آنها همه جا گسترش مى دهى و تو سرپرستى هستى که همه کارهایت ستوده است».
شهروند دلسوز
۲۴ دی ۱۳۹۳
امام رضا – علیه السلام-:
هرگاه حاکمان دروغ بگویند باران نمی بارد.
میزان الحکمه, ۳, ص ۲۸۶
کاکاجی
۲۴ دی ۱۳۹۳
برای همینه که باید از اونها خواست سازه را وارونه بزنند اگر باران می خواهند . (با دعای کتوره برو ندا ..برو تهء ساز وارو بزن)
سهراب
۲۲ دی ۱۳۹۳
سلام کاکاجی عزیز چه عجب …..کمی جای تامل دارد سفرها خارجی امام جمعه و منظور دقیق من هیچ چیز سرجای خودش نیست….یکم بخدا یکم از نهج البلاغه و صحیفه سجادیه عمل کنیم دیگر…………………
کاکاجی
۲۳ دی ۱۳۹۳
سهراب خان اومدی نسازی .لازم نکرده بگفته ات عمل شود چون تازه همین خواهیم بود که هستیم !!! مگر ما تنها کشور ولایی دنیا نیستیم ؟. اگر گازهای میدان مشترک ابران و قطر که فعلا قطریها نوش جیب میکنند .بدمند به نیروگاههای برق وآب شیرین کنهای دریا .دعا مستجاب میشود و آب فراوان . مثل امارات که مصرف آبش دو برابر استان فارس است و همه از دریا می گیرند..از شاه نیل بخواهید ساز وارونه بزنه که با دعای کتوره برو ندا!!!!!
کاکاجی
۲۲ دی ۱۳۹۳
در دانشنامه حوزوی در باب نماز باران نوشته: وقتی رحمت الهی(باران) قطع شود وچشمه ها وقناتها بخشکد وکمبود آب پدید آید برای نزول رحمت الهی وآمدن باران نماز می خوانند . سپس دریایی از مندرجات و احادیث آورده شده . که در یکی از آنها از قول امام صادق(ع) نوشته : واذا جار الحکام فی القضاء امسک القطرمنالسماء هر گاه زمامداران وحاکمان در دادرسی ستم کنند باران از آسمان قطع میشود . کاکاجی هر چه گشت که حدیثی یا گفته ای ولو غیر موثق پیدا کنه که خشکسالی را بیندازه کردن خلایق وکاکاجیهای عوام مثل خودش والله الفی هم پیدا نکرد .تازه متوجه شد که نه تنها خشکسالی بلکه هر درد ومرضی دامن اجتماع بگیره تقصیر شاه نیله (هر که نمی دونه شاه نیل در محاوره گراشی چیه بره از ن گپ یا ن با (همه ن ها با فتحه بخوانید) ویا بقول متجددها مامان بزرگشان بپرسند). حالا چرا نمایندگان وماموران زمامدارمان وحکاممان رفته اند تضرع وزاری کنند برای رفع خشکسالی . جلاَلخالق !!! تا اینجا هر چه بود مال بزرگان وعلما . حالا کمی هم از زبان کاکاجی بشنوید . بالاخره یک روزی جرءت پیدا کردم ودر دم پرسیدم که ای می گی با( دعا کتوره برو ندا) یعنی چه این کتوره بدبخت چیه که دعایش برای آمدن باران مستجاب نمی شه .جواب شنید که این ضرب مثل گراشی در اصل از زبان مرحوم عبدالله گنا (دیوانه) وآنهم نصف ونیمه وارد گراش شده . عبدالله گنا شوریده مردی بوده که تا حدود شصت سال قبل در سن پیری هنوز در قید حیات بوده و در بازار لار جولان می داده وگاه گاهی هم با خواصی به گراش می آمده وبا دیوان حافظ اش که در کشکولی قراره می داده مهمان باغی بنام کل سیف الله میشده (( اطلاعات بیشتر از بالای هشتاد نود سالها بپرسید)) خلاصه در اصل عبدالله می گفته با دعای کتوره برو ندا . برو تهء(میخواهی) برو سازه وارونه بزن . جریان این بوده که در خشک سالی حاکم وعلما شهر لار هر چه قبله دعا می روند ونماز استسقاء می خوانند آسمان بخیل تر می شده . طیق عادت حاکمان وبزرگان که هیچ وقت در هیچ معظلی مقصر نیستند . گناه خشک سالی و نیامدن باران را می اندازند گردن پیرمردی که چلنگر و تارزن بوده (چلنگر چیزی مثل مسگر که ظرف وظروف درست می کرده ودر وقت فراغت عوض رفتن مسجد وخدمت آقا با دوستانش تار وموسیقی می نواخته).خلاصه حکم بر این میشود که شهر باید از گناه وگناهکار خالی شود تا دیگ بخشابش به جوش آید وباران سرازیر .معلومه بوده که تقصیر پیر چلنگر تارزن بوده کسی عیر از آن در لار گناه کار نیست . حکم علما بیروت کردن تارزن از لار میشود وحاکم افسار برگردنش که بیرونش کنند . در ازدحام میدان وزیر فشار گزمه های حاکم و وعظ عالم . تارزن می گوید تارم بدهید تا با خود از شهر ببرم والا شاید باز هم باران نبارد .ساز را گرفته فریاد می زند اگر من تا فردا صبح با این ساز باران نیاورم . مثل همه شما مومن باشم والا اگر باران آوردم خودم باشم وخدای خویش . پیرمرد دل شگسنه از شهر بیرونش می کنند . نقل است او از اول غروب رو به قبله می نشیند وشروع به زخمه زدن بتار می کند و با تارش با خدایش سخن می گوید . هنوز شب به نیمه نرسیده غرشتی می زند که نگو ونپرس بقول شاعر ««خروشی برکشیدی تند تندر ..که موی مردمان کردی چو سوزن»»فروبارید بارانی ز گردون …چنانچون برگ گل بارید به گلشن«« ز صحرا سیل ها بر خاست هر سو…دراز آهنگ وپیچان وزمین کن»» فردا صبح که مردمان لار برای سیل بیخهای(لار به رودخانه فصلی بیخ گویند) رفته بودند .پیرمرد را مشاهده کردند تار در بغل رو به قبله جان به جان آفرین تسلیم کرده . خبرش عالم گیر میشود که تارزنی باران آورده نزدیک بود که ایمان خلایق بر باد رود که از بلندی مسجد فریاد می زنند که مردم ایمان خود از دست ندهید که تار زن تار وارونه نواخته ونوای وارونه ی تارش سبب باران شده . این ضرب مثل می ماند که با دعای کتوره برو ندا آگر برو تهء باید ساز را وارونه زد . امید وارم که در نماز امروز همه در دلشان ساز وجودشان وارونه زده باسند.
شهروند
۲۵ دی ۱۳۹۳
شما اگر نصف وقتی که صرف منبر رفتن و موعظه دیگران میکنی صرف قرآن خوندن میکردی می فهمیدی که لازم نیست زیاد بگردی متن آیه قرآن هست که به همه مردم نه فقط حکام میگه استغفار کنید تا بارون بیاد
(فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کَانَ غَفَّارًا) ۱۰ (یُرْسِلِ السَّمَاء عَلَیْکُم مِّدْرَارًا )۱۱
وگفتم از پروردگارتان آمرزش بخواهید که بسیار بخشنده است تا از آسمان برایتان پی در پی باران فرستد
سوره نوح
وَیَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّمَاء عَلَیْکُم مِّدْرَارًا وَیَزِدْکُمْ قُوَّهً إِلَى قُوَّتِکُمْ وَلاَ تَتَوَلَّوْاْ مُجْرِمِین
و اى قوم من، از پروردگارتان آمرزش بخواهید، سپس، به سوى او بازگردید، تا ابر و باران را بر شما ریزان فرستد و نیرویى بر نیروى (جانى و مالى) شما بیفزاید، و مجرم و گنهکار (از او) روى مگردانید
52 هود
کاکاجی
۲۶ دی ۱۳۹۳
(پاسخهای کاکا جنبه همگانی دارد و گوشه چشمش یه مطالب ونظرات وسخنهاست و لزوما شخص و یا اشخاص خاص مورد تظرش نیست هر چند در پاسخ شخص خاص نوشته شده باشد .کاکا ارادتمند همه خوانندگان و پیام گذاران گریشنا بوده و دست دوستی همه را می فشارد ) و امًا این شهروند.. همه را به کیش خود پندارد .باور کن کاکا اهل منبر رفتن وموعظه کردن نبوده و نیست . خلایق نظاره گرند وخود بهتر پسندند . ناراحت وقت کاکا نباش که جلوتر گفته ام که چگونه وکی می نویسم .بقول معروف صلاح وقت خویش کاکاجان داند .تراسننه!! (این کلمه از دوست آدریم عاریت گرفته ام) . ممنون وسپاسگزارم که مرا به خواندن قرآن امر کردی .آنهم با شاهد گرفتن آیه ای از سوره نوح . شهروند جان می خواهی با استغفار کاکا اوستا کریمش پی درپی باران بفرست که بشیم قوم نوح !! آخه فرصت بده اول جانشینان پیامبر وامام کشتیشان بسازند .یعد کاکا را بفرست که به گناه نکرده هایش استغفار کنه یک وقت جه دیدی شد طوفان نوح . باور کن به تاسی از برزگان !! نه که بخواهم بگویم دروغ چیزی بدی است .نه .ولی می خواهم بگویم خیلی هم بدنیست که گاهی هم راست بگویم. جون کاکا .کاکاجی قرآن زیاد میخونه . البته نه مثل مومنین هر روز صبح بعد از نماز با صدای بلند ولی اگر ختم کسی باشه حتما یک جزء که با گلاب بدستش می دهند تا آخرش می خونن و تازه فاتحه هم علاوه بر میت تازه در گذشته برای واقف سی جزء قرآن آن مسجد با والضالین صحیح خوانده وهمراه با صلوات ختم بخیر می نماید . البته جهت اطلاع شهروند هر دو سه ماهی هم پیش می آید که تمام شب تا صبح کاکا سعادت تلاوت قرآن نصیبش میشود . از خود خدا که پنهان نیست از شما چرا پنهان باشه . کاکا با چند نفری دوست است که برای تازه در گذشتکان شب زنده داری می کنند .یعنی برای اینکه شرمتده عیال و اولاد نشوند . علاوه بر کار روزانه .ابن کار دوم هم که ختم قران شب زنده داری باشد روی آورده اند . (با یک تبصره .البته اگر دو ویا چند میت هم زمان باشد کار به اینها می دهند والا اون کار در قرق تیمهای خاص است) از اصل مطلب دور نبفتیم . شبهای که دوستان کاکا این کار نیمه وقت گیرشان می آد . کاکا نزدیکهای نصف شب سری به آنها میزند . بحساب دوستی و رفاقت بعضی وقتها یکی از دوستان از کاکا خواهش می کنه که جایش به تلاوت قرآن مشغول شوم (کاکا بین ابن چند نفر مجرد تشریف دارد) تا اون برود سری بخونه وعیال بزند واگر جمعه شبی باشد مستحباتش فراموش نکند . خلاصه اغلب اوفات تا صبح بر نمی گردن . وکاکا تا صبح با نقر باقیمانده مسابقه تلاوت قران دارد. خواهشی از خوانندگان دارم که یک وقتی کسی برای شناسایی کاکا وتیم شب زنده دارن نیمه وقت .نرود خاکستان وپیگر قضیه بشود. چون بد است نون مردم بریدن . حالا شهروند خوب متوجه شده که کاکا قرآن هم فراوان می خواند … راستی شنیده بودید که در زمان مرحوم حاج رستمخان . مرحوم جاج آخوند علاوه بر دادن مشاوره وخدمات کتابت به خان .بعض اوقات که اگر سر حال بوده یا میخواسته کمی از خان فاصله بگیره .درس تلاوت قران بر قرار می گرده وهر کس که دوست داسته مجانا تلمذ میکرده . بر خلاف دوره ما که هر کس تلاوت وسواد فرانیش بیشتر باشه در استخدام شدن کار اداری در اولویت است . آن زمان خبری از این اداره های دولتی نبوده .لذا کلاسهای جاج آخوند هم پر رونق نمی شده . می گویند مرحوم ایشان به کاکاجی زحمت کشی که اهل کوه وصحرا وخر چرانی بوده بند می کنه . کاکاجی از سرزنش ملا و بیسوادی خود حسته وعصبانی بود در جواب اینکه چرا به درس قرآن نمی آیی . خود را به سیم آخر می زنه و رو می کند به جاح آخوند وبلند می گویئ «« دو صد آداب خواهد خر چراتی….نه قرآن است که ورا ور بخوانی »»
شهروند
۲۷ دی ۱۳۹۳
آقا ببخشید من حرفم رو تصحیح می کنم
شما یک چهارم وقت (نصف وقت خیلی زیاده) منبر رفتنت رو صرف فهمیدن قرآن (نه خواندن قرآن) بفرمایید تا این اشتباهات را مجددا تکرار نفرمایید.
ali
۲۲ دی ۱۳۹۳
جالبه الان که هواشناسی اعلان کرده چهارشنبه بارون میاد نماز خواندن
سهراب
۲۲ دی ۱۳۹۳
الهی مرا ببخش بخاطر گناهانی که موجب نیامدن باران میشه الهی العفو