اشاره: ابراهیم مهروری سرانجام در هفته گذشته از اداره آموزش و پرورش بازنشسته شد و صندلی ریاست آن را پس از پنج بار استعفا به محمدهاشم درویشی سپرد. به همین بهانه، گفتگوی مفصلی که یک سال قبل، یعنی اواخر مرداد ۹۲، و کمی بعد از نوشتن آخرین استعفایش انجام شد و در نشریه افسانه شماره ۲۱ منتشر گردید، بازنشر میگردد.
مهروری در این مصاحبهی صریح، بعد از تشریح عملکردش در اداره آموزش و پرورش، سعی میکند به انتقادات زیادی که به این عملکرد وارد میکنند پاسخ دهد؛ و البته گریزی هم به دلخوریاش از مطرح شدن این انتقادات و همچنین حرف و حدیثها و شایعههای دیگر بزند.
نتایج کنکور امسال نشان داد عملکرد دانشآموزان چه در لار و چه گراش نسبت به پارسال افت داشته است. نظرتان را در این رابطه بگویید و به نظرتان آموزش و پرورش در این عقبگرد چه نقشی داشته و برای رفع این مشکل چه راهکاری دارد؟
همانطور که مستحضرید، بحث کنکور در چارچوب وظایف آموزش و پرورش قرار نمیگیرد؛ ولی با همکاری معاونت آموزشی این مدیریت و تشریک مساعی کانون طه، از تاریخ ۷ آبان ۹۱، ستاد کنکور مدیریت آموزش و پرورش شهرستان گراش راهاندازی شد. در این خصوص برنامههای مختلفی نظیر جلسات مشاوره مستمر و موردی، هم در زمینه انتخاب رشته و هم در زمینه هدایت تحصیلی با حضور مشاوران منطقه و مدعو از سایر مناطق انجام شد. همچنین برگزاری کلاسهای کنکور در دروسی مانند فیزیک، ریاضی، عربی و شیمی نیز از جمله فعالیتهای این ستاد بوده است.
اما عوامل متعددی در مساله افت به طور کلی دخیل است که عبارتاند از: ۱. بیانگیزگی دانشآموزان؛ ۲. نوع نگرش دانشآموزان و اولیا به درس و کنکور و دانشگاه خصوصا دانشگاههای دولتی؛ ۳. حداقل ۵۰ درصد داوطلبان کنکور شهرستان، خانمها هستند که معمولا به دلیل ازدواج و بسیاری نیز به خاطر جو حاکم بر فرهنگ خانواده (مقاومت اولیا برای ادامه تحصیل در دانشگاههای دورتر) علیرغم داشتن تراز بالای درسی، شانس و انگیزه موفقیت را از دست میدهند؛ ۴. نداشتن اعتماد به نفس که درصد بالایی از دانشآموزان با آن دست به گریبان هستند.
امیدواریم تعامل مدرسه، اولیا و دانشآموزان بیش از پیش افزایش یابد؛ و بیراه نگفتیم اگر بگوییم آموزش و پرورش تا جایی که امکان دارد وظیفهاش را انجام میدهد و بیشتر از این در توان ما نیست. آن هم در این شرایط اقتصادی که در کشور وجود دارد.
وقتی نتایج کنکور اعلام شد، چند تن از رتبههای تکرقمی اهل ممسنی بودند. چه تفاوتی بین امکانات دانشآموزان گراش با دانشآموزان شهرهای دیگر وجود دارد؟
به نظر من عدهی زیادی از مردم شهر ما فرهنگی فکر میکنند، اما مادی زندگی میکنند. امکانات دانشآموزان شهرهای دیگر از امکانات تحصیلی و رفاهی که دانشآموزان گراشی دارند کمتر است. فرزندان و دانشآموزان ما اکثرا در رفاه هستند و شاید این موضوع باعث پرت شدن توجه آنها از مسائل آموزشی شده باشد. ارزش قائل شدن به مدیریتِ زمان بین دانشآموزان از بین رفته است. ما برایشان کلاسهای تقویتی میگذاریم؛ حتی پا را فراتر از آنچه مقررات به ما میگوید گذاشتیم و برای آموزش بچهها از اساتیدی که لیدر آموزش ما هستند و توانایی دارند دعوت میکنیم تا با کلاسهای تقویتی به بچهها کمکهای آموزشی بدهند؛ خواهش میکنیم؛ سوبسید میدهیم. اما دانشآموزان نه تنها استقبال نمیکنند بلکه گاهی دیده شده که کلاسها را نیمهکاره رها میکنند.
پس شما بحث انگیزه را مهمترین مساله میدانید.
میتوانیم این مقایسه را بین مدارس خاص و مدارس عادی در گراش داشته باشیم. ما دو مدرسهی نمونه دولتی و یک شبانهروزی و دو مدرسهی شاهد داریم که منهای شبانهروزی بقیه جزو مدارس خاص محسوب میشوند. خروجی مدارس خاص شهرستان مطابق با انتظار آموزش و پرورش است و آقای یحییپور که امسال بالاترین رتبه کنکور در گراش را داشت، از همین مدارس خاص یعنی شبانهروزی بوده است.
پس شما از مدارس ویژه راضی هستید؟
بله.
آیا شما وضعیت آموزش و پرورش را بحرانی میبینید یا نه؟ آن را در چه سطحی می بینید؟
آموزش و پرورش شرح وظایفی دارد و اهدافی در مقاطع مختلف، از مرکز برای ما تعریف میشود و دستگاه نظارتی استان آن را در تمام مقاطع کنترل میکند، یعنی نمرات ثبت میشود و به شیراز فرستاده میشود و اگر جایی ضعیف عمل کرده بودیم به ما تذکر میدهند. خوشبختانه امسال وضعیت نمرات بچهها با توجه به سختگیریهایی که اعمال میکنیم رضایتبخش بود.
اگر کسی انتقادی دارد از او خواهش میکنم بیاید و از نزدیک مسائل را پیگیری کند و بعد قضاوت کند. مثلا در بحث مسابقات قرآنی یا آموزشی ما معمولا بالای پانزده نفر ممتاز کشوری داریم. یا سال گذشته رتبه اول انسانی داشتیم.
این واضح است که در بعضی رشتهها نتوانستیم همهی توقعات را برآورده کنیم اما این به این معنی نیست که مقصر همهی مشکلات را آموزش و پرورش دانست. فعالیتهای ما زیر ذرهبین است.
شاید یکی از دلایل این قضاوتها، این باشد که مردم به آمار سازمانی دسترسی ندارند و یا در جریان اخبار و اطلاعات و فعالیتهای آموزش و پرورش نیستند. چرا در این زمینه اقدامی نکردید و روابط عمومی خوبی نداشتید؟
قبلا کانال ارتباطی من با مردم تریبون نماز جمعه بود. من میتوانستم وسط دو خطبه مردم را در جریان مسائل قرار بدهم تا مردم از زبان خود من بعضی واقعیتها را بشنوند و درگیر شایعات نشوند و کورکورانه از افراد بیاطلاع و شایعات تبعیت نکنند. ولی بعد از عوض شدن امام جمعه این فرصت کمتر پیش آمد، حالا که شما این فرصت را در اختیارم گذاشتید سعی میکنم تا با صراحت با مردم صحبت کنم.
مساله اینجاست که ما هم به انتقاد و پیشنهادها نیاز داریم. اگر بدانیم مشکل کجاست سعی میکنیم آن را رفع کنیم. از کسانی که مشتاق قضیه هستند میخواهیم بیایند به آموزش وپرورش سر بزنند و مسائل را مطرح کنند. اما حتی در مدارس هم دیده میشود که بعد از ثبت نام بچهها اولیا دیگر تا پایان سال تحصیلی به مدرسه سر نمیزنند. باید گفت فاصلهی بین اولیا و مربیان و مدارس و آموزش و پرورش به نفع دانشآموزان نیست، مثلا در شرح وظایف اعضا اولیا و مربیان آمده است که اولیا بیایند و بر مسائل مالی، تربیتی و آموزشی مدارس نظارت کنند، اما متاسفانه این فاصله الان وجود دارد. این فاصله را من ایجاد نکردهام و پاسخگویی این قسمت از ماجرا را باید به مردم و اولیا محول کرد.
بحثی که زیاد شنیده می شود بحث استعفای چندبارهی شماست. چرا اینقدر استعفا؟ و در وضعیت الان باز هم به استعفا فکر میکنید؟
من بیست و نه سال است که مشغول به خدمت هستم. اگر یک سال دیگر بمانم، چون یک مقطع بالاتر میروم، تا شش سال دیگر میتوانم ادامه بدهم. از سال ۸۰ تا به حال نیز بازنشستهی حالت اشتغال هستم، یعنی در صورت بازنشسته شدن هم حقوق و مزایای خودم را دارم. من هر وقت که میخواستم استعفا بدهم از سال ۸۰ به بعد بقیه نمیگذاشتند. پیشنهادات کاری زیادی داشتهام، اما مقاومت کردم، شاید در آموزش و پرورش خدمتی به مردم کرده باشم. یعنی در واقع دوازده سال است که حق دارم بروم و سکان را به کسی دیگر بسپارم.
اما تعبیری که بعضیها در مورد من دارند این است که من خیلی به پست و مقام و ریاست علاقه دارم و نمیخواهم پست را خالی کنم. اما اینطور نیست. من تا ماه پیش نامهی آخرین استعفا، که میشد پنجمین استعفا، را فرستادم. همین الان از اداره کل تماس گرفتند از من خواستند که باز هم بمانم، و سرپرست وزارتخانه نیز فعلا هرگونه جابجایی را منع کردهاند.
ولی متاسفانه معیار و پایگاه سنجش و قضاوت عملکرد من، بین مردم بیشتر با تهمت و برچسبها و شایعات است. دلیل این که من میخواهم از اول مهر یا آخر امسال این پست را تحویل دهم این است که جا برای فعالیت جوانها باز شود.
در صورت تحویل پست تصمیم دارید کجا شروع به فعالیت کنید؟
چند مدتی را به خاطر وضعیت جسمانیام به استراحت کردن میگذرانم. در گذشته و حتی چند مدت قبل برای همکاری در قسمتهایی از وزارت کشور، مثل معاونت فرمانداری قشم، پیشنهادهایی داشتم، اما فعلا تصمیمی در این رابطه نگرفتهام.
تعدد استعفاهای شما نشان از فشاری است که روی شماست. این فشار فقط در حوزه آموزش وپرورش که نیست؟ منشا بقیهی مسائلی که شما را تحت فشار قرار داده است کجاست؟ مخصوصا که شما در شهرداری هم حضور داشتید؟
من ریشه خیلی چیزها را حسادت میدانم. در مقابل خطابهها و اظهارنظرهای منفی که در موردم است فرصتی نداشتم که از خودم دفاع کنم. بنده یک شخصیت فرهنگی هستم و با وجود این که حق بنده نیست که آن حرفها را به من نسبت دهند، به عنوان مسئول آموزش و پرورش هیچگاه بیادبانه عکسالعملی نشان ندادهام؛ حتی با وجود این که آن حرفها گاهی روی زندگی خانوادگی و خصوصی من هم تاثیر داشته است. عضو سیزده تشکل در شهر هستم و ساعتهای زیادی از عمرم را در خدمت ارتقا و پیشرفت شهرم گذاشتهام. مثلا پیش آمده گاهی ساعت یک یا دو نصف شب به خانه برمیگشتم، یعنی بیشترین وقت خودم و زن و بچههایم به حل مسائل شهر میگذرد. چون به شهرم علاقه دارم و میخواهم پیشرفت کند. اگر کسی فکر میکند این حرفام صحت ندارد، حاضرم بیایم و مناظره کنم. افرادی که نسبت به من اظهار نظرهای کج میکنند، من حاضرم بیایم و در هر مسئلهای که بدبینی و شک ایجاد کرده برایشان شفافسازی کنم.
مواردی بوده که بعضی از افراد برای تحقیر من و خانوادهام به دیوانگانی که در سطح شهر هستند یاد میدهند که نسبت به من بدگویی کنند و این یک حرکت زشت و ناپسندی است. اگر کسی حرف یا انتقادی برای گفتن دارد، حقیر را در جریان بگذارد و شجاعانه و رودررو به نقد و بررسی بپردازد. اگر من تقصیرکارم عذرخواهی میکنم و اگر نه، از آنها نخواهم گذشت. به هر حال مردم تشنهی حقیقتاند.
شما درتشکلهای زیادی هستید و معمولا اسم شما به عنوان یکی از معتمدان شهر برده میشود. در مورد فعالیتتان به عنوان شهردار و همچنین کمیتهی ارتقا چه نظری دارید؟
من یکی از اعضای کمیته ارتقا بودم و تا آنجایی که میتوانستم پا به پای اعضا وظیفهام را انجام میدادم، چون مسائل شهر و مردمام بود تمام تلاشام را میکردم. زمانی که فعالیتام را در شهرداری تمام کردم، در آخرین سخنرانی که در نماز جمعه انجام دادم گفتم: مردم من چیزی ندارم که کسی پشت سرم بگوید و اگر حرفی شنیدهاید، بیایید به خودم بگویید، نه این که بعد پشت سرم حرف و حدیث درست کنید. سال۷۹ که از شهرداری بیرون آمدم تا الان که سال ۹۲ است، هنوز به من نسبتهایی را میدهند که مهروری چیزهایی امضا کرده است. در حالی که همان زمان به صراحت گفتم این کار را نکردم و برگهای را امضا نکردم. زمانی که نه امام جمعه در شهر بود و نه فرماندار و بخشدار، من شهردار بودم و در دفاع از این موضوع بالغ بر۲۰ مکاتبه داشتم. هم به امام جمعهی اسبق و هم شورای فعلی دادهام. ولی باز هم میبینیم سر محدوده هنوز تیر و نشانهها به سمت من است.
بحث اکنون شما درباره محدودهی گراش است. میشود این موضوع را روشنتر توضیح دهید؟ مصوبه سال ۴۵ زمان شما در چه وضعیتی بود؟
از آن دوره مدارک لازم را دارم که مسئله حدود مشخص و مصوب شده بود و همهی مدارک را به آقای اسماعیلی دادم. دقیقا الان حدود آن چیزی است که در سال ۴۲ یا ۴۵ مصوب شده است و به همان شکل مانده است. حتی به جرات میگویم و از شهردار بعد از خودم هم دفاع میکنم. در بحث محدوده بخش نمیتوانم بگویم چه کسی امضا کرده؛ در این مورد اطلاعی ندارم و اظهار نظر نمیکنم. ولی در بحث محدوده سال ۴۲ یا ۴۵ من هیچ دخالتی نداشتم، نه چیزی را امضا کردم و نه آن را تصویب کردم و اگر یک نفر بگوید مهروری این کار را کرده، مدرک بیاورد و مغرضانه و از روی بیاطلاعی و تحریک موجسواران موضوعی را پیش نکشند. من نه تنها از خودم، بلکه از شهرداران بعد از خودم هم دفاع میکنم و مطمئنام آنها نیز این کار را انجام ندادهاند.
میتوانید دید خود را نسبت مساله محدوده به عنوان یک کارشناس بگویید؟
قضیه محدوده شبیه مساله فاضلاب معابر شهر شده است که از مدتها قبل وجود داشته و هیچکس نتوانسته راهکاری برای حل آن بدهد. راه درست این است که هر چه در سال ۴۲ یا ۴۵ تعریف شده به عنوان حدود قبول کنیم و از آن تبعیت کنیم. حالا به چه دلایل اجتماعی و سیاسی این مساله به یکی از وقایع تنشزا و حساس تبدیل شده است، نمیدانم.
پشت تمام فعالیتهای شما به نحوی رابطهی شما با لار دیده شده است. بعضیها فکر میکنند که آنقدر که باید و شاید از حق گراش دفاع نمیکنید یا به خاطر حفظ کار سازمانی و پست و مقامتان، با آنها مصالحه میکنید. مثالی که در ذهن مردم هست، این است که شما اسم شهرستان گراش را در یکی از بنرها برداشتید و این جزء نقطه منفی کارنامه شما شد. یا اینکه وزیر آموزش وپرورش میآید و شما به جای این که در گراش با وزیر صحبت کنید به لار میروید.
بگذارید با این موضوع شروع کنم: از زمانی که من آمدم آموزش و پرورش، کارها زیر نظر استان بوده و بعد که شدیم شهرستان و گراش ارتقا پیدا کرد و مدیریت برعهدهی خود ما افتاد، اولین تابلوی ادارهای که بالا رفت، تابلو مدیریت آموزش و پرورش گراش بود.
درباره ارتباط با لار، شرایط طوری است که هر کسی که به نوعی خودش را از لار متنفر نشان دهد، مورد حمایت و تشویق مردم قرار میدهند. گاهی بعضیها به من میگفتند برای این که این حرفها پشت سرت نباشد به آنها توهین و ناسزا بگو، ولی من بارها به آنها گفتهام اینگونه رفتار را در شان خودم نمیبینم و کسانی که این حرفها را به من نسبت میدهند به خاطر تحریک افکار عمومی علیه من است.
در بحث پاک کردن اسم شهرستان از بنرها باید بگویم که آن زمان در اوج بحران و اختلاف بر سر ارتقا بودیم و قرار بود که مسابقهی قرآنی در شهرستان برگزار شود با هزار و پانصد شرکتکنندهی دانشآموز. ما خودمان آن بنر با آن نوشتهها را در سطح شهر نصب کرده بودیم و اگر مشکلی سر این موضوع داشتیم چرا از اول این بنرها را نصب کردیم؟ اما از نواحی و ادارات مختلف به من فشار آوردند و مدیر کل محترم دستور داد چون وضعیت بحرانی است بهتر است برای این که مشکلی پیش نیاید بنر را حذف کنیم. به هر حال من تابع دستور مافوق خودم هستم. افراد غیرمسئول نمیتوانند به من دستور بدهند.
چرا مدارسی که من در اختیار بعضی از ادارات گذاشتم، مثلا نیروی انتظامی، جهاد کشاورزی و دانشگاه و به خصوص دانشکده علوم قرآنی را نمیگویند؟ یا مثلا ساختمان امام رضا (ع) که مجتمع اداری شد. الان واگذار کردن مدارس به نهادها و اُرگانها از نظر قانونی منع دارد. اگر من همراهی نکرده بودم، کجا گراش این همه امکانات داشت؟ اگر مهروری در راس نبود چه کسی جرات آن را داشت؟
بگذارید این سوال را هم صریح بپرسم: اصطلاح «مهرهی لار» از کجا و به چه خاطر به شما اطلاق شد؟
من ریشه این حرف را میدانم از کجا نشات میگیرد. اما درست نیست آن را بر زبان بیاورم و عمومیاش کنم. با خود او هم صحبت کردم و پرسیدم به چه دلیلی این حرف را زده است. در کل این قصه سر درازی دارد اما ناگفتهها زیاد دارم.
وقتی به یک جوان گراشی که تازه مسئولیت قبول کرده بود اتهام زدند که تو هم مهرهی لاری، من هم به او گفتم، بله میخواهند بار من را سبک کنند.
شما اگر مهرهی لار بودید چیکار میکردید؟ یعنی چطور این بازی را انجام میدادید؟
لابد میرفتم از لار دفاع میکردم. من خودم هم نمیدانم. اگر کسی به من میگفت خودم را میزان میکردم که آیا مهرهی لار هستم یا نیستم! کار من به این مسائل ربطی ندارد و تا حالا فقط در مسیر خودم حرکت کردم و هیچ کس هیچ مدرکی از من ندارد؛ و الان اعلام میکنم اگر کسی میتواند این برچسبها را نسبت به من اثبات کند، بیاید. خیلی چیزها هست که نمیتوانم آنها را رسانهای کنم وگرنه از خیلیها هم قویتر عمل میکنم. اگر آن حرفها را بزنم مردم میفهمند که من مخلصانه و خالصانه و پاک در خدمت مردم بودم و هستم، و برخی …
عقیدهی شما در ارتباطتان با جعفرپور، نماینده مجلس، هم نمود دارد. شما دنبال یک رابطهی معقولتر با نماینده هستید؟
من برای همهی نمایندههای مجلس احترام قائلام. برای آقای جعفرپور هم که نمایندهی منطقه است همینطور.
در جریان آمدن آقای فردوسی، از مساله بیاطلاع بودم و هیچ نقشی در موضوع نداشتم. کلا حق نداشتم دخالت کنم چون مدیر کل آموزش و پرورش گفته بود در بحث انتخابات وارد نشوید. اما شنیدم که بعضیها میگفتند «مهروری تفکر پنهان برق روز است».
در خصوص جعفرپور من او را به عنوان نماینده منطقه میشناسم، ولی هر وقت که به گراش میآید، یکی دو باری به اتفاق فرماندار همراهاش رفتیم به روستا به عنوان مسئول ادارهی آموزش و پرورش. یک جلسه هم در سازمان ثبت اسناد و احوال داشتیم و چند باری هم مکاتبه داشتم با او و اگر باز هم بدانم جایی نیاز است و به نفع مردم شهر است، با او مکاتبه میکنم. او نمایندهی مردم است و من به عنوان مسئول اداره در موقع لزوم باید با او در ارتباط باشم چون بعضی کارها به دست او حل میشود و من تابع قانون و ضوابط و قواعد هستم.
مهمترین انتقادی که خود مهروری به مهروری دارد چیست؟
بیش از حد ماندنام در پستی که دارم.
چرا؟
زمانی که گراش به شهرستان ارتقا پیدا کرد، تصورم این بود که مردم قدردان هستند و بعد که خبر شهرستان شدن اعلام شد چند نفر میآیند و از ما که حدود ده، بیست نفری بودیم، قدردانی میکنند. پشت این میز نشسته بودم در آن روزهای اغتشاشات سر و صدایی که کردند یه عده از پسرها از دیوار مدرسهی دخترها رفته بودند داخل و من از اینجا داشتم کنترل میکردم. روز بعد چهار پنج دختر و زن آمدند و به من گفتند آقای مهروری تو چرا با بقیه هماهنگ نیستی؟ چرا در مراسمها شرکت نمیکنی؟ غافل از اینکه من در قسمت دیگر مشغول به کار بودم. من اگر در این جریان نبودم شب آخری که قرار بود همه چیز تمام شود نمیآمدند در خانهی من تا ساعت ۲ نیمه شب جلسه بگذارند تا به دنبال یک راهحل باشیم و از تکرار حادثه جلو کلانتری چند سال قبل جلوگیری کنیم. آخرین شب مسئولین در خانهی من جلسه داشتند، چون بخشی از آن به آموزش و پرورش مربوط میشد که اگر ما دانشآموزان را کنترل میکردیم جمعیت کاهش پیدا میکرد. من اگر آدم بیتفاوتی بودم آخرین جلسه این جریان برای آرام شدن مردم و جلوگیری از مشکلات در خانهی ما گرفته نمیشد. اما همه فراموش کردند.
انتقاد شما به آموزش و پرورش چیست؟ وقتی شما رفتید، نفر بعد باید چه کارهایی را انجام دهد؟
کارهای ما همه مشخص است که چه چیزهایی باید انجام شود. یک سری کارها را تمام کردم، بعضی کارها در حال انجام است، و بعضی کارها باید پیگیری و انجام شود. ولی در کل اگر بخواهم گریزی بزنم به کارهایی که انجام شده، باید بگویم در بحث مقاومسازی که بحث روز است الحمدا… شش مورد را پیگیری کردیم و مدارس سعادت، محقق و کامروا هم باید پیگیری شود و کارهای عملیاتی مدرسهی شاهد تمام شده است. شانزده واحد آموزشی ساخته شده که ده واحد آن دولتی بوده که در گراش بیسابقه بوده است.
بعضی از واحدها به خاطر مسائل اقتصادی که وجود دارد در این مدت غیر فعال است و باید این موارد را پیگیری کرد. تا به حال من توانستهام شش معلمسرا بسازم که دو معلمسرا در گراش است. جدیدترین آن در ساختمان سعادت است که فعلا کسی از این موضوع خبری ندارد و تبلیغات چندانی در موردش نکردیم. پنج نمازخانه و یک نمازخانهی دولتی ساختیم. بازسازی مدارس را در برنامه داشتیم که بعضیها در شرف اتمام و بعضیها استارتاش زده شده است. از سالن ورزشی الزهرا میتوانیم نام ببریم که یک سالن معروف است. در مدرسهی شبانهروزی هم یک سالن چند منظوره ساخته شد.
یکی از مسائلی که تقریبا نادر است و خیلی کم رخ میدهد، اضافه کردن ۹ خودرو به مجموعهی خودروهای اداره است که تنها دو خودرو دولتی است و ۷ مورد آن از طریق مردمی تهیه شده است. اکثر مدارس به سیستمهای رایانهای و هوشمندسازی مجهز شدهاند و تمام مدارس به دستگاه دیتا و لپتاپ مجهزاند.
پنج مدرسهی خاص به گراش اضافه شده است، به خاطر این که دانشآموزان به شهرهای اطراف مثل شیراز، لار یا اوز برای درس خواندن متمایل نشوند و در شهر خودشان درس بخوانند. البته برعکس هم داریم که دانشآموزانی از شهرهای اطراف برای تحصیل به گراش میآیند. الان دنبال خوابگاه هستیم. دانشآموزهایی که در شبانهروزی هستند بالغ بر صد و بیست نفر و همه غیربومی هستند ما دنبال این هستیم که باز هم در این زمینه کار کنیم. در زمینهی افت رتبههای علمی که گفتید، کسب رتبههای متعددی در زمینهی تربیتی داشتیم، هم استانی و هم کشوری.
در طول خدمتام بیش از بیست و پنج سند مدارس را تحصیل کردم و به ادره کل تحویل دادم. بقیه هم در دست اقدام است ولی به خاطر مسائل مالی نتوانستم همه را پیگیری کنیم.
در بحث رفاهی نیز وامهای زیادی به همکاران میدهیم. فعال بودن شورای آموزش و پرورش و مجمع خیرین، رسیدگی به دانشآموزان ضعیف، تعامل با ادارات نیز از جمله فعالیت بنده بوده است که امیدوارم رییس بعدی آنها را حتی بهتر از من به انجام برساند.
جعفر
۳ شهریور ۱۳۹۳
ایشان جایی گفتند ما مهروری ها صولا ساخته شدیم برای مدیریت!
X
۳۰ مرداد ۱۳۹۳
ای کاش آقای مهروری یه توضیحی هم درباره مدرسه فنی دختران هم میداد و آینکه آموزش و پرورش تو این ۱۹ سال چه کارایی برای این مدرسه و یا دانش آموزاش کرده
اصلا کاری هم برای ورود دانش آموزان فنی حرفه ای به دانشگاه هم کردن؟
نيمه مطلع
۲۸ مرداد ۱۳۹۳
امار قبولی دبیرستان ولیعصر در سومین سال فارغ التحصیلی دانش آموزان در دانشگاه سراسری ۲۰نفر مهندسی ۴نفر پزشکی و پیراپزشکی ۱۴نفر دانشگاه فرهنگیان ۲نفرصنعت هواپیمایی و هوا فضا و امار امسال نیز در بنر دبیرستان نصب نشده بود که فکر کنم قبولیهای زیر ۶۰۰از این مدرسه هستند
سهراب
۲۷ مرداد ۱۳۹۳
محمد جان اخه ایشان گفتن کسی دیگری جای من بود جرات انجامش نداشت میگفتن اجاره داده بودن بهتر بود تا گفتن من جرات داشتم!!!!!
سعید
۲۷ مرداد ۱۳۹۳
بنده شاهد هستم این مدرسه ها خالی بودند.پس اجاره بهتر است تا خالی بودن .به نظر من کار صحیح ودرستی انجام دادن.الان برای یک کار باید خیابون به خیابون بری.قبلا همه یکجا بود عالی بود
محمد
۲۷ مرداد ۱۳۹۳
سهراب جان این هم با مجوز از بالا انجام داده حتما.خودش از خودش که نمیتونه کاری غیر قانونی انجام بده.مدت یکساله قرارداد بود وبعدش که از بالا بهش گفتن تمدید نکن همه دیدن از آنجا بلند شدن وتابلو را پایین کشیدن.با وجودی که ابتدا شهرستان شدن وبرای اسقرار ادارات احتیاج مبرم به مکان داشتیم .درضمن مجانی هم نبوده اجاره بوده
سهراب
۲۷ مرداد ۱۳۹۳
سلام اقای مهروری تمام حرفهای شما درست اگه تابع مافوق و قانون مند بود اسم گراش از بنرها پاک کردید پس چرا وبا کدوم مجوز دبرستان امام رضا مجتمع اداری شد و….بقیه مدارس که دراختیار ادارات گذاشتید؟ میشه جواب بدین
محمد
۲۷ مرداد ۱۳۹۳
با سلام
من کاری به این کارا ندارم
فقط از زحمات و تلاش های ۳۰ ساله آقای مهروری تقدیر و تشکر می کنم و خسته نباشید؛ امیدوارم در تمام مراحل زندگی موفق و موید باشن.
علی
۲۶ مرداد ۱۳۹۳
زمانی که این آقا شهردار بودند بدون بودجه ببین چقدر عمران وبلوار وآسفالت انجام گرفت.این آقا بود که پیگیری بخش شدن گراش را انجام داد.این آقا بود که با پیگیری بعضی از بزرگان گراش به شهرستان تبدیل شد.اما ماها فقط بلدیم شعار بدیم وانتقاد کوبنده داشته باشیم.آقای مهروری بنده دست شما را میبوسم وسپاسگزاری میکنم
مهدی
۲۶ مرداد ۱۳۹۳
سلام.خسته نباشید..
جند تا سوال که انشالله بعدهاجواب بدهند نه به ما به خود.
سوال ها و حرفا به ترتیب صحبت هایتان است.
به نظر شما علت بی انگیزگی دانش اموزان چیست?
دبیران..جو شهری ..به نظرشما این مسایل که به اداره برمیگردد نباید در زمان ریاست شما انجام میشد همجون جو شهری که نیازمند یک کار فرهنگیست?حتی اگرم شده باشد برای من دانش اموز ملموس نبوده..
درمورد رتبه های کنکور شما جرا امسال وبارسال رو در نظر بگیرید اصلن برویم از زمان ریاست شما .بهترین های کنکور کیابودن محدودا حتی به اندازه انگشتان دست هم نیستدند تحصیل کرده های گراشی…
دومورد ممسنی که دونفر سال قبل رتبه تک رقمی شدند هردوی این ها درگفتگو با کانون قلم چی گفتندما مدیون دبیرانمان هستیم..
تناقض:اقای ریس شما می گویید شبانه روزی جزو مدارس خاص نیست بس جطور اقای یحیی بور از مدرسه خاص شبانه رچزی بودند?
این راهم بگویم هرچند اقای یحیی بور خودش طرفدار و مدیون دبیران می دونست ولی بنده معتقدم مدیون همت و بشتکارش بوده…
ببخشید اقای مهروری رضایت بخش بودن نمرات یه سقف و کفی دارد کاشکی مشخصش میکردین!!!
کسی که نیازمند انتقاده ار انتقادهای بیجا هم ناراحت نمیشه…
هرجند هیج فایده ای ندارد این حرفا..ولی باید کاستی ها رو هم دید…
واقع بین
۲۶ مرداد ۱۳۹۳
من که واقعا از توضیحاتش قانع شدم.تا حالا فکر دیگه ای میکردم
جواب
۲۶ مرداد ۱۳۹۳
گراشی
خوب برد متن بالا رو خوب میخوندی،چتددفعه گفته اگه حرفی داشتید میومدید به خودم میگفتید،
لطفا بی اطلاع از همه جوانب و کورکورانه حرف نزنید
لابد مار زخم خورده ای،ولی بدون زخمی که خوردی از ندونم کاری خودته،مثلا مشکل بینایی داشتی و افتادی تو چاله که زخمی شدی،پس زخمت رو بحساب مهروری نذار و اینو هم بدون که مهروری هم امثال شما رو نمیبخشه که تو سایت چون خودتونو معرفی نمیکنید هرچی میخواهید بهش تهمت میزنید،فکر میکنید این کارتون گناه نیست،بسه دیگه اینهمه افترا و بی حرمتی،چقد شماها بی انصافید،لزومی نداره اگه حتی یه جا هم کوتاهی کرده که اینم مطمینم از روی مصلحت بوده،این همه خدمات ارزشمندشو نادیده بگیرید،
خدا را شکر که خدایی داریم که به همه چیز آگاهست.
برق روز
۲۷ مرداد ۱۳۹۳
جناب گراشی لطفا یک مورد بگو ماهم بدونیم
گراشی
۲۶ مرداد ۱۳۹۳
دیر کردی کاش زود تر از شهرداری و اموزش پرورش استعفا میدادی اقای مهروری
من خودم از حقم چه در این دنیا چه در اخرت نمیگزرم اقای مهروری دیدار تا روز قیامت