بستن

شب اول جشنواره و یک مشکل کوچک

هشتمین جشنواره فیلم کوتاه کل دیشب از ساعت هفت و نیم شب کار خود را آغاز کرد. دیشب پس از قرائت قرآن و پخش سرود ملی، گزارشی از جشنواره قبل به نمایش درآمد که می‌شد گویاتر و با کمی توضیح کار شود. عبدالعلی صلاحی بیانه آغازین جشنواره را خواند و پس از او مهندس قائدی و آقای عالی‌حسینی، سرپرست اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی لارستان سخنرانی مختصری داشتند. با پخش اولین فیلم، توجه حاضرین در سالن به جز دکور اتو نشده به یک مشکل کوچک دیگر هم جلب شد. فیلم‌های پخش شده فوکوس نبود. مهدی قنبری از مسئولین فنی جشنواره می‌گوید اشکال از خود فیلم‌ها است. البته او قدیمی بودن دستگاه پخش را هم رد نمی‌کند. به هر حال شاید می‌شد با کمی تغییرات در تنظیمات، پخش بهتری را شاهد باشیم. «شهیدان زنده‌اند» فیلمی درباره پدری بود که بعد از مدت‌ها به مزار پسر شهیدش سر می‌زند. «واژه‌های مزاحم» هم در ادامه پخش شد که حکایت رفتگری را داشت که با مشکلات خود دست و پنجه نرم می‌کند. فیلمی طنز که در آن از انیمیشن هم استفاده شده بود.

به نظر می‌رسید، تماشاگران از بین شش فیلم مستند پخش شده دیشب «عمارت ملک» را بیشتر دوست داشتند. عمارت ملک، مستندی اجتماعی بود درباره زندگی چندین خانوار در خرابه‌ای در بوشهر. فیلمی که در حین داشتن مضمونی تلخ، تماشاگر را با تلخی و فقر مردمان فیلم اذیت نمی‌کرد. «آب، خاک» هم در مورد خشک شدن دریاچه‌های فارس بود. اگر سازنده از نماهایی از گذشته یا حتا گریزی به دریاچه ارومیه می‌زد با اطلاعات غنی فیلم تماشاگر را بهتر با خود همراه می‌ساخت. «شاعر بوریاها» و «نمد مالی» زندگی بوریا بافی شاعر و مراحل ساخت یک نمد را بازگو می‌کردند. «زیر زرد» را درصورتی دوست خواهید داشت که فیلم پارسال سجاد ایمانی را ندیده باشید. فیلم یک روز زندگی جوانی روستایی را نشان می‌داد که با وجود خوش‌ساخت بودنش، راستش نمی‌شود گفت جزو بهترین‌های ایمانی است.

۱۲:۱۲ را سعید روانبخش از گراش ساخته بود. طرحی ساده و جذاب داشت که انصافا یکی دو جا تماشاگران را ترساند. «آشنایی غریب» فیلمی خانوادگی درباره دعواهای زن‌و‌شوهری بود. سه فیلم کوتاهی که در بخش‌های پایانی به نمایش درآمدند به شدت به فرم‌های فیلم کوتاه نزدیک بودند. «فرار» حکایت انسان را با انیمیشنی دوست داشتنی و طنز می‌گفت. «یک روز کودکی» هم بعد از ظهری از توپ بازی یک کودک را نمایش می‌داد و «آن سوی نگاه» هم داستان خجالت دختری بود از کار رفتگری پدر با روایتی بسیار کوتاه.

علارغم انتظار مسئولین برگزار کننده سالن پر نشد. یا می‌شود گفت ۵۰ درصد صندلی‌های سالن را مهمانان و بچه‌های دست‌اندر کار جشنواره پر کرده بودند. البته طبق روال همیشه شاید امروز عصر و شب استقبال بهتری شود.

خبرنگار پایگاه خبری هفت‌برکه عضو انجمن شاعران و نویسندگان گراش داستا‌ن نویس

3 نظر

  1. چرا راضی نمی شوید بنویسد سرپرست اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی (لارستان)؟؟؟؟!!!
    بعد هم بگویید چرا لاری ها فقط مرز ایجاد می کنند!!

  2. سلام وخسته نباشید
    از هفت و نیم نه و هشت ونیم .وقتی اونایی که دم از فرهنگ می زنن کارشون با یه ساعت تاخیر شروع میشه ،وای به حال دیگران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

3 نظر
scroll to top