بستن

۷۴۰ بسته گوشت صدقه توزیع می‌شود

کمیته امداد امام خمینی مسئولیت توزیع ۷۴۰ بسته گوشت صدقه را بر عهده گرفت.
به گفته عبداللهی مسئول حوزه مشارکت‌های مردمی کمیته امداد گراش تعداد ۷۴۰ بسته حدودا یک کیلوگرمی گوشت حاصل از ذبح چند راس گاو و شتر، پس از تحویل به کمیته امداد حضرت امام(ره) گراش و با هماهنگی موسسه خیریه امام علی(ع)، اداره بهزیستی و جمعیت هلال احمر در بین نیازمندان شهر در حال توزیع می باشد.
به گزارش حوزه مشارکتهای مردمی امداد گراش تعداد ۲۰۰ بسته از این مقدار به موسسه خیریه امام علی (ع) تحویل تا در بین مددجویان خاص تحت پوشش موسسه توزیع گردد.ضمن اینکه ۵۴۰ بسته باقیمانده نیزدر بین معلولان مجتمع توانبخشی بدر نینوا، مددجویان بهزیستی و ایتام و مددجویان تحت پوشش کمیته امداد در حال توزیع است. (خبر قربانی در گریشنا)
کمیته امداد امام خمینی گراش

2 نظر

  1. این مطالب مرابه یادشعری زیباازاستادکرمانشاهی انداخت که مطالعه آن وارتباط آن بااین مقاله خالی ازلطف نیست:
    عجب صبری خدا دارد!
    اگر من جای او بودم.
    همان یک لحظه اول ،
    که اول ظلم را میدیدم از مخلوق بی وجدان ،
    جهانرا با همه زیبایی و زشتی ،
    بروی یکدیگر ،ویرانه میکردم.
    عجب صبری خدا دارد !
    اگر من جای او بودم .
    که در همسایه ی صدها گرسنه ، چند بزمی گرم عیش و نوش میدیدم ،
    نخستین نعره مستانه را خاموش آندم ،
    بر لب پیمانه میکردم .
    عجب صبری خدا دارد !
    اگر من جای او بودم .
    که میدیدم یکی عریان و لرزان ، دیگری پوشیده از صد جامۀ رنگین
    زمین و آسمانرا
    واژگون ، مستانه میکردم .
    عجب صبری خدا دارد !
    اگر من جای او بودم .
    نه طاعت می پذیرفتم ،
    نه گوش از بهر استغفار این بیدادگرها تیز کرده ،
    پاره پاره در کف زاهد نمایان ،
    سبحۀ، صد دانه میکردم .
    عجب صبری خدا دارد !
    اگر من جای او بودم .
    برای خاطر تنها یکی مجنون صحرا گرد بی سامان ،
    هزاران لیلی ناز آفرین را کو به کو ،
    آواره و ، دیوانه میکردم .
    عجب صبری خدا دارد !
    اگر من جای او بودم .
    بگرد شمع سوزان دل عشاق سر گردان ،
    سراپای وجود بی وفا معشوق را ،
    پروانه میکردم .
    عجب صبری خدا دارد !
    اگر من جای او بودم .
    بعرش کبریایی ، با همه صبر خدایی ،
    تا که میدیدم عزیز نابجایی ، ناز بر یک ناروا گردیده خواری میفروشد ،
    گردش این چرخ را
    وارونه ، بی صبرانه میکردم .
    عجب صبری خدا دارد !
    اگر من جای او بودم.
    که میدیدم مشوش عارف و عامی ، ز برق فتنۀ این علم عالم سوز مردم کش ،
    بجز اندیشه عشق و وفا ، معدوم هر فکری ،
    در این دنیای پر افسانه میکردم .
    عجب صبری خدا دارد !
    چرا من جای او باشم .
    همین بهتر که او خود جای خود بنشسته و ،تاب تماشای تمام زشتکاریهای این مخلوق را دارد،!
    و گر نه من بجای او چو بودم ،
    یکنفس کی عادلانه سازشی ،
    با جاهل و فرزانه میکردم .
    عجب صبری خدا دارد ! عجب صبری خدا دارد !
    شعر از :استاد رحیم معینی کرمانشاهی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2 نظر
scroll to top