هفت‌برکه: شمیلا غیرتی، کارشناس ارشد روانشناسی، یادداشتی بر گزارشی که با عنوان «چهار قصه در مورد کتک زدن و کتک خوردن» در هفت‌برکه منتشر شد (اینجا بخوانید) نوشته است و در آن آثار مخرب تنبیه بدنی کودکان را برشمرده و راه‌کارهای جایگزین تربیتی را شرح داده است. خواندن این یادداشت برای والدین آموزنده خواهد بود.

14040623 Kotak Tanbih

شمیلا غیرتی: کارمندی را تصور کنید که با تلاش فراوان وظایفش را انجام می‌دهد و به پیشبرد اهداف سازمان کمک می‌کند. اما گاهی دچار اشتباه می‌شود؛ درست مثل هر انسان دیگری. در چنین شرایطی مدیر او به جای گفت‌وگوی محترمانه و دعوت به خودارزیابی، با تهدید و سرزنش و لحنی نامحترمانه او را خطاب قرار می‌دهد. به نظر شما وقتی این چرخه تکرار شود، کارمند به مرور چه احساسی پیدا می‌کند و چه واکنش‌هایی نشان می‌دهد؟ اعتمادبه‌نفسش کاهش می‌یابد و احساس خشم و بی‌عدالتی می‌کند؛ برای جلوگیری از توبیخ، کارهایش را پنهان می‌کند یا حتی به دروغ متوسل می‌شود؛ به جای بررسی و ارزیابی دقیق اشتباه خود، رفتار مدیرش را ارزیابی می‌کند؛ و شاید در نهایت به فکر ترک محیط کار بیفتد. روشن است که چنین رفتاری نه‌تنها به پیشرفت اهداف سازمان کمکی نمی‌کند، بلکه احتمال بدکارکردی را نیز افزایش می‌دهد.

 

تنها نتیجه‌ی تنبیه بدنی؟ یادگیری فرار از تنبیه!

حالا کافی است همین موقعیت را در دنیای یک کودک یا نوجوان تصور کنیم؛ کسی که نه می‌تواند استعفا بدهد و نه محیط خانه‌اش را تغییر دهد. وقتی والدین برای تربیت از تنبیه بدنی یا سرزنش‌های مکرر استفاده می‌کنند، اثرات آن به‌مراتب عمیق‌تر و دردناک‌تر خواهد بود: ترس، شرم، بی‌اعتمادی و فاصله‌ی عاطفی.

بسیاری از والدین ممکن است لحظاتی را تجربه کنند که از شدت خستگی یا عصبانیت وسوسه می‌شوند با تنبیه بدنی جلوی رفتار فرزندشان را بگیرند. شاید تصور کنند یک سیلی یا ضربه‌ی کوچک مشکل را حل می‌کند، اما حقیقت این است که تنبیه بدنی تنها اطاعت لحظه‌ای به همراه دارد. کودک در این شرایط یاد نمی‌گیرد چگونه مسئولیت رفتار خود را بپذیرد، او فقط می‌آموزد چگونه از تنبیه فرار کند. در حالی‌که تغییرات پایدار و مفید تنها در بستر یک رابطه‌ی امن و صمیمانه شکل می‌گیرد.

روایت جلال، قاسم و غلامرضا در گزارش مبینا پزشک، تنها گوشه‌ای از تجربه‌ی نسلی است که کتک را بخشی از «تربیت» می‌دانستند. اما روان‌شناسی نوین و تحقیقات علمی نشان می‌دهند که تنبیه بدنی نه‌تنها سازنده نیست بلکه در بیشتر مواقع رابطه‌ی والد و فرزندی را تخریب می‌کند و آثار بلندمدتی بر اعتمادبه‌نفس، احساس ارزشمندی و سلامت روان کودک و نوجوان به جا می‌گذارد. پژوهش‌ها نشان داده‌اند تنبیه جسمی می‌تواند با مشکلاتی همچون اضطراب، افسردگی، پرخاشگری، مصرف دخانیات، و تعارضات شدید در روابط آینده، ارتباط داشته باشند.

کودکانی که به طور مداوم تنبیه بدنی می‌شوند معمولاً اعتمادشان به والد کاهش می‌یابد و به جای والدین، به دیگران برای حمایت و درد دل تکیه می‌کنند؛ برای فرار از تنبیه بیشتر به دروغ‌گویی یا پنهان‌کاری روی می‌آورند؛ و در آینده احتمال بیشتری دارد برای حل مشکلات خود از خشونت استفاده کنند.

 

پس والدین چه کاری می‌توانند انجام دهند؟

جواب این سوال را می‌توان در دو نکته‌ی اصلی خلاصه کرد: والدین باید از واکنش هیجانی پرهیز کنند و به جای تنبیه بدنی، پیامد منطقی برای کودکشان تعیین کنند.

۱. مکث و خودارزیابی قبل از هر واکنش:

قبل از هر واکنش هیجانی، والدین می‌توانند با چند پرسش ساده به خودشان زمان بدهند و انتخاب بهتری داشته باشند: ۱) رفتاری که الان می‌خواهم انجام بدهم، به رابطه‌ی من و فرزندم کمک می‌کند یا مرا از او دورتر می‌سازد؟ ۲) به عنوان یک الگو، آیا این واکنش مهارت جدیدی به فرزندم می‌آموزد یا صرفاً عصبانیت مرا تخلیه می‌کند؟ ۳) چه راه‌های جایگزینی برای اصلاح رفتار او وجود دارد؟

 

۲. اعمال پیامد بجای تنبیه

پیامد منطقی یعنی کودک یا نوجوان یاد می‌گیرد که هر رفتاری نتیجه‌ای طبیعی و قابل پیش‌بینی دارد. تنبیه معمولاً همراه با خشم، تحقیر یا تهدید است؛ اما پیامد منطقی، هدفش آموزش مسئولیت‌پذیری است و بیشتر برای رفتارهای تکراری و روزمره کاربرد دارد، مثل: جمع نکردن وسایل؛ ننوشتن تکالیف؛ مشاجره با همسالان؛ استفاده‌ی بیش از حد از تلویزیون یا گوشی و…

 

چهار اصل در اعمال پیامد

۱. با توافق و آگاهی قبلی کودک باشد: قبل از اجرای پیامد، باید با کودک صحبت شود تا بداند در صورت تکرار یک رفتار خاص، چه پیامدی در انتظارش خواهد بود. تقاوتی که بین این روش با تنبیه وجود دارد این است که تنبیه بدون گفتگو و توافق قبلی انجام می‌شود، به همین دلیل یادگیری رفتار صحیح اتفاق نمی‌افتد. مثال: اگر وسایلت را بعد از بازی جمع نکنی، تا فردا نمی‌توانی از آن‌ها استفاده کنی.

۲. ارتباط مستقیم با رفتار کودک داشته باشد: پیامد باید دقیقاً به همان رفتار مرتبط باشد، نه چیز دیگری. مثال: اگر کودک وسایلش را پرت کند، مدتی از همان وسیله محروم می‌شود، نه اینکه از دیدن کارتون یا بازی با دوستان هم محروم شود.

۳. عادلانه و قابل فهم باشد: کودک باید بتواند به راحتی رابطه‌ی بین رفتار و پیامد را درک کند. شدت پیامد هم باید متناسب با رفتار او باشد. مثال: وقتی لباس‌های کثیف خود را در سبد مربوطه نمی‌گذارد، نمی‌تواند انتظار شسته شدن آن را داشته باشد.

۴. محترمانه اجرا شود: پیامد منطقی باید با لحنی آرام، قاطع و بدون تحقیر اجرا شود. هدف آموزش است، نه انتقام. مثال: ما قرار گذاشتیم وقتی وسایلت رو پرت می‌کنی، مدتی نمی‌تونی ازش استفاده کنی. الان باید به همون قرار عمل کنیم.

 

تنبیه می‌تواند محکم‌کننده‌ی رابطه باشد

والدین با کنار گذاشتن تنبیه و جایگزینی آن با پیامدهای منطقی، نه تنها رفتار فرزندشان را اصلاح می‌کنند، بلکه رابطه‌ای امن و صمیمانه می‌سازند، رابطه‌ای که پایه‌ی رشد روانی سالم و آینده‌ای مسئولانه است.

نکته‌ی بدیهی این است که هیچ روش تربیتی برای همه‌ی کودکان به یک شکل مؤثر نیست؛ بنابراین لازم است والدین متناسب با ویژگی‌های فردی فرزند خود از رویکردهای جایگزین استفاده کنند.

پیشنهاد دو کتاب برای مطالعه بیشتر:

کتاب «نیک سرشت، راهنمای تبدیل شدن به پدر و مادری که می‌خواهید باشید» نوشته بکی کندی، انتشارات میلکان

کتاب «تئوری انتخاب برای والدین و نوجوانان» نوشته‌ی ویلیام گلسر، انتشارات سایه سخن