هفتبرکه – دکتر علیاصغر خالقی*: در مطلب قبل، به یکی از موانع ازدواج اشاره کردیم (اینجا). اینجا سه مانع عجیب دیگر را که برگرفته از رسم و رسومات گذشته است، مرور میکنیم.
ما دختر به غریبه نمیدهیم!
با اینکه امروزه تمام دنیا مانند دهکده جهانی است و فاصله گراش تا تهران به یمن پروازهای هفتگی از گراش تا شیراز کوتاهتر شده است، هنوز هستند کسانی که میگویند «ما دختر به غیر بومی نمیدهیم»! این در حالی است که فضا و محیط برای تعالیدختران باز است و در عرصه کاری و تحصیلی، بسیاری از آنها با همکیشان خود آشنا هستند و فرصت ازدواج فراهم میگردد.
این چه مانعی است که بعضیها حاضرند سن مفید ازدواج برای دختران بگذرد، ولی اصطلاحا دختر را به غریبه ندهند. متاسفانه با این تفکرات منجمد، آرزوی همسر و مادر شدن را از فرزندان خود دریغ میورزند و موجبات سرخوردگی دلبندان خود را فراهم میسازند.
پس شایسته است چنانچه دختر و پسری با آشنایی کامل، همدیگر را مناسب خود میدانند، با تحقیقات میدانی که انجام خواهد شد، مانع خوشبختی آنها نشویم.
جدایی مثل مرض لاعلاج است!
در ادامهی اشاره به بدعتهایی که تبدیل به سنت غلط شده و مانع ازدواج میشود، باید به مسالهی جدا شدن اشاره کرد. اینکه چنانچه احیانا دختری به اسم پسری بوده است و یا بعد از مدتی از سپری شدن دوران نامزدی و یا زندگی مشترک، با اینکه هر دو زوج انسانهای شریف و موجهی هستند، اما متوجه میشوند که ادامه زندگی مشترک به صلاحشان نیست و از هم جدا میشوند.
اما بعد از مدتی، به آن زوجه چنان نگاهی میشود کانهو مرض لاعلاج گرفته است! این در حالی است که آن خانم محترم بسیار انسان خوب و باشرافتی است که مناسب این زندگی نبوده و ای بسا در ازدواج بعدی بسیار موفق باشد که اغلب نیز اینچنین است.
این نگاه مسموم شامل خانمهای جوانی که خدای ناکرده همسران خود را از دست میدهند نیز میگردد و این خانمهای باتجربه میتوانند مادر و همسر بسیار خوب و عاشق زندگی مشترک باشند. امید است که در دنیای نوین امروزی، چشمها شسته شود و جور دیگری به این موضوعات نگاه شود.
تا جهیزیه کامل نشود، ازدواج ممنوع!
از سلسله تفکراتی که مانع ازدواج است و یا نقش سرعتگیر را در ازدواج ایفا میکند، نگاههای مسموم در تهیه جهیزیه برای دختران و توقعات غیر معقول و غیر منصفانه است.
سوال اساسی این است که آیا تامین تمام و کمال جهیزیه ضامن خوشبختی است؟ چه بسیار افرادی در دور و بر خود دیدهاید که چیزی کم نداشتند، ولی آرزوی لحظهای آرامش دارند که نصیبشان نمیشود. و برعکس، افرادی که قناعت پیشه میکنند و زندگی شیرینی با حداقلها دارند که بسی آدمها حسرت و یا غبطه آنها را میخورند.
یک اصل از دیرباز بوده است و آن اینکه اموالی که انسان با دسترنج خودش به دست میآورد، قدر آنها را بیشتر میداند و برایش بسیار لذتبخشتر از اموالی است که به او اهدا میکنند. پس امکاناتی که حاصل تلاش زن و شوهر باشد، به مراتب دلچسبتر از جهیزیه است.
انتظار این است که خانوادهها عوض اینکه عیار زندگی را با میزان جهیزیه بسنجند، به دنبال دختری خانم و پسری آقا برای فرزندان خود باشند؛ چرا که آوردن عروس یا دامادی که انسان باشند، موهبتی است که جایگزین ندارد و خداوندی که همه نعمات در ید اختیار اوست، قطعا به لطف و کرم خود آنچه حکمتش باشد اهدا خواهد کرد.
* پزشک متخصص طب اورژانس در بیمارستان امیرالمومنین علی(ع) گراش