هفتبرکه – محمد خواجهپور: برکهبندهایی که سطح صاف آن گاهی با یک نسیم موجهای کوچکی برمیدارد، در تابستان رنگ آرامش به خود نمیبینند. پسران چموش گاهی کیلومترها را با دوچرخه یا موتورسیکلت طی میکنند تا تنی به آب بزنند و دیوارهای برکهبند را با «آجیپنگی» به لرزه در آورند.
هرچند با ساخته شدن استخر آبشار اندیشه و تعدادی استخر و سونای شخصی و مجلل در باغشهرها، عطش «برکهبند» کمتر شده است اما هنوز هم «برکهبند» مشتریهای آفتابسوخته و خاص خودش را دارد.
برکهبندها از سالهای دور در کنار چاههای دولابی ساخته میشد. اما با آغاز احداث چاههای کشاورزی و آبیاری در دهه پنجاه گسترش پیدا کرد. استخرهایی در کنار چاهها ساخته میشد که به طور موقت آب را نگه دارند و به تدریج این آب به زمینهای کشاورزی منتقل شود. آبی که برای آدمها و سرزمین تشنه جنوب، بسیار وسوسهبرانگیز است.
گراشیها در ادامه سنت خاطرهانگیر «برکه» نام آن را «برکهبند» گذاشتهاند و این آبگیرهای سیمانی در تابستان یک هدف مطلوب برای کودکان، نوجوانان و بزرگسالانی بود و هست که به دنبال یک تفریح ارزان و گروهی هستند.
شنا در برکهبند با استرس سر رسیدن مالک برکهبند عجین شده است. هر چند دیگر کمتر برکهبندِ بدون حصاری را میتوان یافت و بیشتر برکهبندها یا به دلیل خشک شدن چاههای آب، ترک برداشته یا پشت دیوارهای بلند محصور هستند.
با این وجود، ممکن است شما هنوز آنقدر خوشبخت باشید و قوم و خویش برکهبندداری شما و کودکان را در یک ظهر تابستان به «اشنخ» دعوت کند. پیشنهاد ما این است این دعوت را به دلیل بهداشتی نبودن یا آفتابزدگی از دست ندهید چون با این اوضاع بیآبی، کمکم نسل برکهبندها در حال انقراض است.
در واقع رفتن به «برکهبند» فقط شنا کردن نبود بلکه شامل یک فرآیند طولانی از تعیین برکهبند هدف، تامین وسیله نقلیه، انتخاب اعضای گروه اعزامی، نگهبانی در زمان شنا، خوردن آب سبز برکهبند در اثر «غلمی»، بازگشت زیر آفتاب داغ و کتک خوردن در خانه میشد.
نشان پایان «عملیات برکهبند» پسرانی بود که چند ترکه سوار بر موتور یا دوچرخه، شورتهای رنگارنگ خود را بر سر میکشیدند و به سمت کلات در بازگشت بودند.
عکسهای نازنین شبان را از تفریح در برکهبند ببینید.