هفت‌برکه: دو اقامتگاه بومگردی گراش از ۳ سال پیش در آستانه افتتاح هستند اما درِ آن‌ها همچنان بسته مانده است. سرای سعادت و خانه چل‌پسین هر چند در این مدت میزبان چند رویداد فرهنگی و هنری بوده‌اند، هنوز نتوانسته‌اند پذیرای مهمانان شهر گراش باشند. به مناسبت روز بومگردی، از غلامرضا آرمان مهر، مسول مرمت و احیای سرای سعادت؛ و نرگس اسدی، موسس مجموعه چل‌پسین، درباره‌ی عدم آغاز به کار این دو اقامتگاه پرسیدیم. کمبود بودجه، نبود سرمایه‌گذار و کمبود نیروی کاری مناسب، از دلایل این تاخیر است.

هر آینده‌ای برای شهرمان متصور شویم، جایی برای پذیرایی از مهمانان گراش لازم است؛ و چه جایی بهتر از اقامتگاه بومگردی.

14040319 Boomgardi 1

سرای سعادت بیش از ۹۰ درصد آماده است

حاج عبدالکریم سعادت، مالک و بانی خیر سرای سعادت، در یک گفت‌وگوی تلفنی دلیل تاخیر در اتمام این پروژه را توضیح می‌دهد و می‌گوید: «عملیات اجرایی چندین پروژه به صورت همزمان و مشخص نبودن اعتبار لازم برای اتمام این اقامتگاه، دلیل به تعویق افتادن آن است. من فکر می‌کردم برای نهایی شدن کار، اعتبار کافی به پروژه تزریق شده است. به هر حال من هفته گذشته اعتباری را برای اتمام پروژه مجدد شارژ کرده‌ام و به زودی با خرید و نصب چند وسیله دیگر و فعال شدن اتاق مدیریت، این کار خیر نیز نهایی خواهد شد. قرار است یک ماه دیگر به گراش برگردم و بعد برگشتنم می‌توانم بهتر روند پیشرفت پروژه را پیگیری کنم.»

او ادامه می‌دهد: «من انجام کارهای اجرایی مجموعه را در طول این مدت به مهرزاد مالدار، مهدی سعادت و غلامرضا آرمان‌مهر سپرده‌ام. و این عزیزان بخش عملیاتی پروژه و پیگیری کارها را بر عهده داشته‌اند.»

مهندس غلامرضا آرمان‌مهر، یکی از مجریان اقامتگاه سرای سعادت، در معرفی این مجموعه به هفت‌برکه می‌گوید: «خانه‌ی سعادت خانه‌ی قاجاری با ۱۵۰ تا ۱۶۰ سال قدمت، یکی از بهترین، کامل‌ترین و زیباترین خانه‌های دوران قاجار در گراش است که از لحاظ تاریخی، اجتماعی و معماری و از لحاظ داشتن عناصر معماری مانند هشتی، بادگیر، زمستان‌نشین و تابستان نشین و … دارای اهمیت است.»

سرای سعادت که در آستانه تخریب بود، با همت انجمن ایکوموس و برپایی خونه‌ کدیم ۲ در نوروز ۱۳۹۵ فرصت دوباره‌ای برای حیات پیدا کرد. مهندس آرمان‌مهر که از مدیران انجمن ایکوموس بود، می‌گوید: «خونه کدیم باعث شد خانه بیشتر دیده شود و ارزش‌های آن در جامعه بازگو شود. با پیگیری‌هایی که انجام دادیم، توانستیم حاج کریم سعادت، مالک خانه را راضی کنیم که با هزینه خودش خانه را به یک مجموعه گردشگری تبدیل کند و ایشان هم به عنوان یک کار فرهنگی بزرگ برای شهر و کار خیر برای مرحوم مادرشان، پذیرفتند که این کار را انجام دهند. از سال ۱۳۹۷ استارت کار مرمتی پروژه را زدیم.»

مسول مرمت و احیای سرای سعادت می‌گوید: «سعی کردیم تا جایی که می‌توانیم اصول مرمتی را رعایت کنیم تا در نهایت خانه تاریخی سعادت به اسم سرای سعادت را به یک مجموعه فرهنگی گردشگری خیلی خوب در منطقه تبدیل کنیم. تلاش ما این بود که خیلی از شاخصه‌های ویژه معماری و تزیینات و طاقچه‌ها را که به مرور زمان دستخوش تغییرات شده بود، با بررسی نمونه‌های مشابه و هم دوره خودش در گراش و لار و منطقه، حرفه‌ای و اصولی به حال و هوای ۱۵۰ سال قبلش برگردانیم که در نهایت یک نمونه خیلی اصیل را ببینیم.»

آرمان مهر با توصیفی از این خانه می‌گوید: «فضای داخلی مجموعه دارای ۴ خواب اختصاصی و مستر است. یک اتاق بادگیر و سه اتاق دیگر دارد. چند فضای خدماتی نیز برای خدمات‌دهی و فعالیت رستوران، آشپزخانه و کافه در نظر گرفته شده است. فضای حیاط و تالار و حتی فضای پشت بام و آن دو بادگیری که احیا و بازسازی کردیم نیز در خدمت فضای کافه و رستوران قرار می‌گیرد. البته به جز ارائه این خدمات و ایجاد درآمدزایی، هدف ما این است در آینده که این مجموعه راه‌اندازی شد، پاتوقی باشد برای برگزاری رویدادهای فرهنگی که زیرساخت‌های آن را نیز پیش‌بینی کردیم.»

او روند شروع و  پیشرفت این پروژه را توضیح می‌دهد و می‌گوید: «بعد از سال ۱۳۹۷ تا سال ۱۴۰۱، به مدت ۴ سال به طور مداوم کارگاه فعال بود و تقریبا حدود ۸۰ تا ۹۰ درصد پیشرفت فیزیکی داشتیم. در نوروز ۱۴۰۱ حاج کریم سعادت تشریف آوردند و یک مراسم خانوادگی در خانه گرفتند. مراسم خوبی هم بود. صحبت کردیم و قرار بود که پروژه را ادامه دهیم و تکمیل کنیم ولی متاسفانه از ۱۴۰۱ به بعد پروژه به حالت نیمه تعطیل در آمد و دچار توقف شد. هر چند در این دوران که کارگاه به صورت نیمه فعال درآمده بود نیز تجهیزاتی خریداری شد و حالا حدود ده تا بیست درصد کار مانده بود تا کار نهایی شود. حالا هم همان طور که آقای سعادت یک همت بزرگ کرد و این اقامتگاه را به این مرحله رساند، احیا و بهره‌برداری از مجموعه، مستلزم همت پایانی و قدم آخر او است. بدون شک با جزییات و کیفیتی که ما در نظر گرفتیم‌ ان شاالله در جنوب کشور کار شاخصی می‌شود و الگویی می‌شود برای کارهای بعدی.»

مهرزاد مالدار، دیگر مجری پروژه‌ی سرای سعادت، می‌گوید: «بعد از اتمام و نهایی شدن پروژه، موضوع دیگری که پیش روی ماست، تامین نیروی انسانی است. ما در بخش رستوران و کافه تا حدودی مشکل را حل کردیم و چند نیرو داریم ولی در بخش‌های دیگر باید جلسه بگیریم و به فکر تامین نیروی کار باشیم.»

14040319 Boomgardi 2

پسین‌هایی که بر چل‌پسین می‌گذرد

ایده‌ی راه‌اندازی یک اقامتگاه سنتی از سال‌ها پیش در ذهن نرگس اسدی بوده و همین ایده، انگیزه‌ی او شد تا خانه‌ی رسولی‌نژاد را در محله‌ی برا، نرسیده به پیر مکرم، خریداری کند و با صرف سرمایه‌ی شخصی این ملک را احیا کند. از مشخصه‌های معماری این خانه با حیاط مرکزی، می‌توان به وجود کاربردی بادگیر و سابات اشاره کرد و تسهیلاتی مانند قرار دادن آسانسور و سیستم اطفای حریق نیز از مثال‌هایی‌ است که می‌توان طی بهسازی این بنا به آن اشاره کرد. موزه‌ی کودک، مرکز فرهنگی آموزشی کودک، گالری و فروشگاه محصولات فرهنگی‌-هنری از جمله مواردی بود که اسدی از سال ۹۷ در کنار راه‌اندازی اقامتگاه به دنبال اجرایی کردن آن بوده است.
هرچند اقامتگاه چل‌پسین مجوز نهایی بهره‌برداری را کسب نکرده، تاکنون میزبان چند رویداد فرهنگی بوده است. در سال ۱۴۰۰ این خانه به عنوان محل برگزاری دور اول مسابقات چارچار رونمایی شد. پس از آن نیز میزبان رونمایی کتاب از چند نویسنده‌ی گراشی، و همچنین محل برگزاری نمایشگاه‌ها و کارگاه‌های مختلف صنایع دستی به مناسبت روز گراش بوده است. خانه‌ی چل‌پسین را شاید در چند ویدئوی موسیقی نیز دیده باشید. اسدی در طول این مدت سعی کرده است با مشارکت در برنامه‌های فرهنگی و اجتماعی، خانه‌ی چل‌پسین را آباد نگه دارد تا شرایط برای بهره‌برداری و افتتاح رسمی آماده شود.

حالا بعد از گذشت هفت سال، وقتی از اسدی می‌پرسیم در حال حاضر مجموعه‌ی فرهنگی و گردشگری چل‌پسین در چه مرحله و چه وضعیتی است و به چه بخشی از اهداف خود رسیده است، جواب می‌دهد: «اقامتگاه سنتی چل‌پسین توانست موافقت اصولی را در تاریخ دوم تیر ماه ۱۳۹۹ دریافت کند و در ادامه، مجوز ایجاد نیز در تاریخ دهم بهمن ۱۴۰۱ صادر شد. بنا به بازدید کارشناس میراث فرهنگی استان، پس از مجهز شدن بخش پذیرایی این اقامتگاه، پروانه‌ی بهره‌برداری نهایی نیز صادر می‌شود.»
او به عنوان سرمایه‌گذار و مؤسس این مجموعه می‌گوید: «احیای یک بنای قدیمی در حوزه‌ی تخصصی من نبوده و نیست و صرفاً برای فراهم کردن یک محیط فرهنگی قدم در این راه گذاشتم. از طرفی در آن دوره وضعیت نوظهور بودن اقامتگاه در منطقه طوری بود که حتی خود مدیر میراث شهرستان هم ممکن بود فرم نامرتبط به من تحویل بدهد و این اصلی‌ترین دلیلی بود که سعی کردم با راهنمایی گرفتن از میراث استان پیش بروم. البته که این موضوع باعث شد اطلاعاتی را که خودم کسب می‌کنم، با ادارات و ارگان‌هایی که در گراش هستند نیز به اشتراک بگذارم و برای اولین بار گزینه‌ی اقامتگاه سنتی در سیستم‌هایشان آپدیت شود.»

اسدی از تجربه‌اش در مورد حفظ و احیای این بنای قدیمی صحبت می‌کند و می‌گوید: «با پرس‌وجوی محلی می‌خواستم در حد توانم یک خانه را نجات بدهم. هدف تنها یک بنای قدیمی نبود، بلکه می‌خواستم مردم وارد یک محله‌ای با خصوصیات منحصر‌به‌فرد خودش در شهر شوند. همچنین جایگاه جغرافیایی این بنا و داشتن دید به کلات و از طرفی به نقاط تاریخی شهر یک گزینه‌ی بسیار خوب به حساب می‌آمد.»

او ادامه می‌دهد: «تأکید من وفاداری حتی‌الامکان به معماری اولیه‌ی خانه بود. پروسه‌ی بهسازی یک کار خانوادگی محسوب می‌شد چون بخشی از کار را آقای ابراهیمی و نهایتاً مهندس ابراهیم اسدی بر عهده گرفتند. این هم نتیجه‌ی درس عبرتی بود که مستقل کار کردن به من داده بود. چون خاطرم هست به دفعات به فعالین این حوزه و مدیر میراث مراجعه کردم اما ظاهراً استادی که مد نظر آن‌ها بود در دسترس نبود که بتوانند کمکی تخصصی به ما برسانند. در نهایت این بنا ممکن است از حیث معماری و طراحی نما یک بنای شاخص محسوب نشود، اما یک محیط بسیار ساده همرنگ همان منطقه است. می‌شود گفت اهداف مرتبط با حفظ بنا و راه‌اندازی اقامتگاه با کیفیت درخوری به انجام رسیده است و تنها بخش خدماتی کافه مانده است.»
هدف دیگر اسدی در این خانه، فعالیت‌های فرهنگی از جمله میزبانی از رویدادهای مختلف است. او می‌گوید: «چل‌پسین برگزارکننده و میزبان رویدادهای مختلف فرهنگی بوده و هست. چل‌پسین تمام سعی خود را کرده که حامی مشاغل نوپا در حوزه‌ی صنایع دستی و هنرمندان مستقل هم باشد و از هیچ فعالیتی برای آموزش و ترویج فرهنگ و تاریخ فروگذار نمی‌شود. هدف من تسهیل این مسئله بوده و برداشت من این است مردم شهر هم به خوبی این را درک کرده‌اند؛ بنابراین برای ضبط یک ویدئوی سنتی در گراش یا برداشتن پلان یک خانه‌ی قدیمی برای تکلیف مدرسه، به چل‌پسین مراجعه می‌کنند.»

او می‌گوید آگاهی و استقبال از این پروژه بالا بوده و به نوعی بین مردم جا افتاده است: «در ابتدای کار، درک صحیحی از تعریف یک اقامتگاه سنتی وجود نداشت و چندی از بازدیدکنندگان آن را یک مسافرخانه یا چای‌خانه می‌خواندند. توضیحات من و صد البته وضعیت گردشگری در جنوب کشور مخصوصاً قشم یا مرکز استان، به شناساندن چل‌پسین به عنوان اقامتگاه کمک شایانی کرد. از طرفی معضل همیشگی نبود زیرساخت و برطرف نشدن نیازهای شهر توسط مسئولان و نهادهای مربوطه، مردم را به این وا می‌داشت چل‌پسین برایشان به عناوینی مثل کافه‌کتاب یا یک آموزشگاه هنری مشغول به فعالیت شود. اما پس از گذشت چند سال، در ذهنشان این تفکیک و شناخت صورت گرفته است.»

دلایل توقف کار اولین اقامتگاه بوم‌گردی گراش

اسدی از دلایل توقف کار و مشکلاتی که در طول این مدت سر راه خود داشته حرف می‌زند: «تنها یک دلیل و عذر موجه برای توقف کار وجود دارد و آن هم عدم تمکن مالی در حال حاضر است. در زمان شروع، اگر احتمال می‌دادم کشور ممکن است این‌طور از لحاظ اقتصادی به مشکل بخورد و از لحاظ سیاسی و به تبع آن گردشگری ایزوله‌تر شود، قطعاً ابعاد پروژه را طور دیگر در نظر می‌گرفتم.»

او ادامه می‌دهد: «به نظرم گیر و بندهای بوروکراسی، سرنوشت خیلی از مراجعین به ادارات بوده و من هم از این معضل مستثنا نبوده‌ام. من فکر می‌کردم داشتن آگاهی و درک قوانین برای یک ارباب‌رجوع کافی‌ است و نمی‌خواستم از راه‌درروهایی که مرسوم است استفاده کنم، اما عدم وجدان کاری کارگزاران یک سیستم را ناکارآمد می‌کند.»

اسدی می‌گوید: «در رابطه با جذب سرمایه که در حال حاضر چالشی اساسی محسوب می‌شود؛ با سرمایه‌گذاران مختلفی صحبت کردم و درخواست کمک داشتم. در نگاه من (نه دلیل اصلی) سرمایه‌گذاران ما با کار فرهنگی‌ای که به درآمدزایی رسیده باشد غریبه‌اند انگار. اگر آن‌ها نسبت به قضیه آگاهی و تسلط پیدا کنند ممکن است رویکردشان تغییر کند.»

اسدی، داشتن شرکت‌های سرمایه‌گذاری را، راهی برای درجا زدن در مؤسسات خیریه و پویایی سرمایه‌ی سرمایه‌داران در گراش می‌داند و می‌گوید: «ممکن است این یک خواسته و آرزویی دور باشد خارج از عمر من؛ می‌شد و می‌شود شرکت‌های سرمایه‌گذاری داشت در گراش. گردش مبالغ هنگفت هنوز زیر یک متد سنتی به اسم خیریه‌ی گراشی صورت می‌گیرد. واقعیتش بارها با این بازخورد مواجه شده بودم که فکر می‌کردند من برای زندگی شخصی خودم به مشکل مالی خورده‌ام یا پای تمکن مالی پدرم را وسط می‌کشیدند.»

او می‌گوید: «در راستای ادعایی که سخنگوی شورا در یکی از گفتگوهایشان با هفت‌برکه داشتند با ایشان صحبت کردم. گفته بودند «پول هست ولی کار نیست» (اینجا). پرسیدم آیا کمک‌هایتان شامل حال پروژه‌ای مثل چل‌پسین هم می‌شود و گفتند «اگر بتوانی از طرحت دفاع کنی حتماً». این پروژه از ابتدا طبق یک برنامه اقتصادی مشخص پیش رفته، نیروهای کار خودش را چند سال است مشخص کرده و جلسات مدونی با آن‌ها دارد و تا‌به‌حال توانسته جایگاهی برای خودش در پیشبرد فرهنگ شهر بسازد. اینکه با آن مثل یک پروژه‌ی شکست‌خورده برخورد شود و حتی دردش را نشنوند دور از انصاف است. کم آوردن بودجه نه از بی‌برنامگی خود پروژه که از عوامل بیرونی حاصل شده است.»

او ادامه می‌دهد: «همه‌ی ما شهروندان عادی به وضوح با این مشکل زندگی کرده‌ایم که میراث فرهنگی در این شهر موضوعی مهجور مانده و رها شده از سوی مسئولان است. تخریب بافت‌های قدیمی، مرمت غیراصولی، تجاوز به اماکن تاریخی و تغییر هویت آن و موارد دیگر که اگر بودجه‌ای دولتی/غیردولتی به آن‌ها تعلق گرفته بود، می‌شد از آسیب‌های غیرقابل جبران پیشگیری کرد. فعالیت در این زمینه برای آن‌ها فاقد هرگونه ارزش است که نه بودجه‌ای به آن تعلق می‌گیرد و نه سرمایه‌گذاری انجام می‌شود؛ بلکه اگر فعالان این حوزه نیز بیشتر عمر خود را صرف پاسداشت و جاودانه کردن آداب شهر کرده باشند، نباید با هیچ عایدی و آورده‌ی مالی برایشان همراه باشد.»

14040319 Boomgardi 3

چهل‌پسین تا رسیدن به هدف

اما این مشکلات نتوانسته است اسدی را به عنوان اولین سرمایه‌گذار زنی که در گراش اقدام به احیای یک خانه‌ی قدیمی کرده است، ناامید کند: «جز یک وقفه آن هم قبل بهره‌برداری، موضوعی برای مجموعه تغییر نکرده است. کادر چل‌پسین همگی تأکیدشان حفظ و نگهداری سنت، فرهنگ و تاریخ این شهر است.»

اسدی در جواب به این سؤال که چل‌پسین اهدافش را در قالب چه نوع فعالیت‌هایی می‌خواهد به ثمر برساند؟ می‌گوید: «گراش پتانسیل‌های زیادی برای گردشگری دارد.» اسدی با بیان این موضوع می‌گوید: «برای مثال، اداره ی میراث به‌هیچ‌وجه در بخش اکوتوریسم فعالیتی نداشته، اما ما گروهی از مردم را به عنوان کوهگرد از قدیم داشته‌ایم که حضور و برخورد سالم و آگاهانه نسبت به کوه‌های گراش داشته‌اند. آن‌ها با حفظ و برداشت صحیح گیاهان دارویی به چرخه‌ی بوم‌گردی کمک شایان کرده‌اند و اگر بخواهیم دقیق‌تر نگاه کنیم آن‌ها لیدرهای باسوادی برای ورزش‌هایی نظیر صخره‌نوردی و موتورسواری در کوهستان هم هستند. آیا آن‌طور که شایسته است زحمات آن‌ها در این حوزه دیده شده و یا سعی شده تسهیلاتی در این زمینه فراهم شود؟ هدف من از بیان این جزئیات این است که چل‌پسین سعی دارد از این پتانسیل‌ها استفاده کند تا بتواند با ارائه‌ی تورهای گردشگری و کارگاه‌هایی قدمی به سمت این صنعت بردارد.»

او ادامه می‌دهد: «ایجاد محیطی آموزشی برای کودکان می‌تواند یکی از مهم‌ترین اهداف من به شمار بیاید. آن‌ها از تکنولوژی صرفاً به امکاناتی از قبیل موبایل و آی‌پد دسترسی دارند و از طرفی کمتر شانس این را داشته‌اند که مثل نسل‌های گذشته‌شان با فضاهای سنتی شهر در ارتباط باشند. ایجاد بستری پرورشی در زمینه‌هایی نظیر صنایع دستی، آشنایی با تاریخ و جغرافیای بومی، آداب و سنت پیشینیان آن هم در معماری و فضایی سنتی می‌تواند حامی کمک آموزشی برای والدین و مراکز آموزشی باشد تا بتوانند کودکانی آگاه به محیط زندگی خود تربیت کنند.»