هفت‌برکه سمیه کشوری: تووه یانسون Tove Jansson نویسنده و تصویرگر کتاب کودکان، رمان‌نویس و نویسنده داستان‌های مصور فنلاندی است. او بیشتر برای خلق «دنیای مومین‌ها» شناخته می‌شود.

یانسون نخستین کتاب از مجموعه‌ی نُه جلدی «مومین‌ها» را در ۱۹۴۵ منتشر کرد. این کتاب‌ها در سراسر جهان محبوبیت زیادی کسب کردند و به بیش از ۳۰ زبان ترجمه شدند. یانسون در سال ۱۹۶۶ به‌پاس فعالیت‌هایش در زمینه‌ی ادبیات کودکان جایزه‌ی هانس کریستین آندرسن را دریافت کرده‌است.

یانسون در خانواده‌ای هنری به دنیا آمد و از سال ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۸ به تحصیل در رشته‌ی هنر در شهرهای استکهلم، هلسینکی و پاریس پرداخت. او در سال ۱۹۴۳، انتشار داستان‌های کوتاه و مقالاتش را شروع کرد و هم‌زمان، به تصویرسازی‌های گرافیکی نیز اشتغال داشت. یانسون پس از این زمان، باقی عمر خود را صرف نویسندگی و خلق آثار هنری کرد. تووه یانسون سرانجام در هشتادوشش سالگی چشم از جهان فروبست.

او برای داستان‌های کوتاه و مقاله‌هایش تصویرگری هم می‌کرد. همچنین آثارش در نشریات و روزنامه‌های روزانه منتشر می‌شد. در این دوره، جانسون جلد کتاب، آگهی و کارت پستال زیادی را نیز طراحی کرد. او به پیروی از الگوی مادرش، برای یک مجله‌ی طنز فنلاندی – سوئدی ضد فاشیست تصاویری کشید.

ایده‌ی «مومین‌ها» زمانی به ذهن یانسون رسید که او برای رهایی از روزهای تاریک جنگ جهانی دوم قصد آفرینش چیزی هیجان‌انگیز را داشت. مومین‌ها درواقع خانواده‌ای از ترول‌ها بودند که ظاهرشان بیشتر شبیه به اسب آبی بود. نخستین کتاب از ماجراهای مومین‌ها «مومین‌ها و سیل بزرگ» نام داشت که در ۱۹۴۵ به زبان سوئدی منتشر شد. شخصیت اصلی آن مومین‌ترول ماجراجو بود که همراه با مادرش (مامان‌ مومین) در جست‌وجوی پدرش (بابا مومین) با موانعی مواجه می‌شد. خانواده مومین‌ها در دره‌ای به نام دره‌ی مومین زندگی می‌کردند.

کتاب‌های «مومین‌ها» محبوبیت بسیاری کسب کردند که باعث شد کتاب‌ها به بیش از سی زبان ترجمه شدند. حتی از روی آن‌ها چندین مجموعه‌ی پویانمایی در فنلاند، لهستان و ژاپن ساخته شد. همچنین چاپ سری داستان مصور آن‌ها تا سال ۱۹۷۳ ادامه یافت.

یانسون در ۱۹۶۸ خودزندگی‌نامه‌ای به نام «دختر مجسمه‌ساز» نوشت. او پس از ۱۹۷۰ کم‌تر به «مومین‌ها» پرداخت. در آن سال‌ها چندین رمان نیز برای بزرگ‌سالان نوشت. یکی از آن‌ها «کتاب تابستان» بود. او کتاب تابستان را در سال ۱۹۷۲ نوشت.

Komod 122 Ketabe Tabestan

تووه جانسون به عنوان یک شهروند فنلاندی که زبان مادری آن سوئدی بود، بخشی از اقلیت فنلاندی‌های سوئدی زبان بود. بنابراین، تمام کتاب‌های او دراصل به سوئدی نوشته شده‌اند.

رمان «کتاب تابستان»، حکایت سوفیا و مادربزرگش

«کتاب تابستان» حکایت سوفیا، پدر و مادربزرگش است که در جزیره‌ای در خلیج فنلاند با هم تعطیلاتشان را می‌گذرانند. در واقع مادربزرگِ سوفیا، یک زنِ هنرمند سال‌خورده و نوه‌ی شش‌ساله‌اش تابستان را با هم در یک جزیره‌ی کوچک در خلیج فنلاند می‌گذرانند. به‌تدریج، این دو یاد می‌گیرند که با ترس‌های خود مقابله کنند. تابستان و فضای جزیره به آنها نیروی عشق ورزیدن به هم نوع را نشان می‌دهد؛ عشقی که نه‌تنها ساکنان تابستان بلکه خود جزیره را نیز در برمی‌گیرد.

داستان شیرین و لذت‌بخش «کتاب تابستان»، ما را به یاد دوران کودکی می‌اندازد. روزهایی که بدون وسایل الکترونیکی یا دوستانی در اطرافمان گذرانده‌ایم.

این کتاب یک کتاب کلاسیک در فنلاند است. تووه جانسون، خالق مشهور جهانی شخصیت‌های Moomintroll، به طور خلاصه از قدرت و شکوه فصل تابستان ساحلی در بیست‌ودو تصویر زیبای موجود در «کتاب تابستان»، بهره می‌برد. «کتاب تابستان»، کتابی است که نیازی به سحر و جادو یا تزئینات خارق‌العاده ندارد زیرا به ما یادآوری می‌کند که ما می‌توانیم جادوی ناب و زیبا را در دنیای طبیعی کشف کنیم.

کودکِ درون و برون

نویسنده در این کتاب، خیلی ظریف درباره‌ی ویژگی‌های شخصیتی هر کدام از کاراکترها صحبت می‌کند و همراه با کشف زیبایی‌هایی طبیعت به کشف شخصیت‌ها نیز می‌پردازد. شروع طلایی داستان سوفیا و مادربزرگ، درس بزرگی از تعامل و همکاری را به ما گوشزد می‌کند. شاید در ادامه گاهی رفتار سوفیا، دختر کوچولوی داستان، آزاردهنده به نظر برسد ولی گویی دلیلش این است که دختر کوچک و مادربزرگش یاد می‌گرفتند چطور با یکدیگر زندگی کنند.

گویی کتاب، سیر بلوغ عاطفی سوفیا را در دنیای کودکی به نمایش می‌گذارد. جایی که سوفیا در آن سن کم در برابر سوگ قرار می‌گیرد و سوالات هستی‌شناسانه‌ی او از خودش و جهان پیرامونش شروع می‌شود. نویسنده، دنیای کودکانه‌ی سوفیا را در کنار دنیای بزرگسالی و رو به مرگ مادربزرگِ سوفیا قرار می‌دهد. مادربزرگی که بدش نمی‌آید کودک درونش را زنده نگه دارد و پا به پای سوفیا در دنیای او نیز قدم بردارد.

مادربزرگ سوفیا نیز خصلت‌های خودش را دارد. او هم مهربان است و هم سختگیر، هم بازیگوش است و هم یواشکی سیگار می‌کشد. نوه‌اش سوفیا هم دختربچه‌ای مستقل و کنجکاو است. آن‌ها با هم در جزیره تحقیق می‌کنند و تجربه‌هایشان را به هم منتقل می‌کنند و از هم می‌آموزند.

به عبارتی توصیف جانسون از پیوند جادویی که می‌توان بین افراد مسن و کودکان ایجاد کرد چیزی جز معجزه نیست، گوهری که می‌توان آن را غنیمت شمرد، پرورش داد و به عنوان یکی از موارد مهم درک کرد. چیزهایی که به زندگی معنا و هدف می‌دهند.

فصل‌های کتاب منطبق بر فصل‌های زندگی

هر فصل از کتاب، مواجهه‌ی سوفیا را با یک مسئله‌ی بنیادین و واکنشِ او به آن مسائل را نشان می‌دهد. مادربزرگ در هیبت یک بزرگسالِ کودک‌نما، به مثابه‌ی یک دوست، همسنِ سوفیا می‌شود. حتی گاهی در حد سوفیا لجباز و غیرقابل تحمل می‌شود و گاهی در هیکل یک پیرِ فرزانه ظاهر شده و به سوالاتِ عمیق و پردردسر سوفیا جواب می‌دهد.

مسائل و پرسش‌هایی که رو در روی سوفیا قرار می‌گیرند، گاهی چنان بزرگ و عمیق‌اند، که مادربزرگ نیز گاهی به تمثیل چنگ می‌زند. مادربزرگِ سوفیا می‌داند که سوفیا قرار است با آن مفاهیم زندگی کند، پس باید در شمایل مادر برای او مادری کند و همچنین دوستش باشد. مسائلی مانند عشق و احساسِ دوگانه‌ای که در عاشق ایجاد می‌کند. مثل برخورد سوفیا با گربه‌ی ماهیگیر که از نوزادی مراقبش بوده. یا مواجهه‌ای سوفیا با سوگ، به‌خصوص آنجا که می‌گوید «دیگر صاحب تختخواب است چون چون مادرش از دنیا رفته.»

در فصول بعدی سوفیا با دوستی و مشکلات آن مواجهه‌ می‌شود. او با این پرسش روبرو می‌شود که آیا همه‌ی دوستی‌ها ارزش مراقبت و نگهداری را دارد یا باید رها شوند؟ یا با آدم‌های مناسبتری برخود کند و به خودش فرصت دهد؟

در فصل بعدی سوفیا درباره‌ی خدا و دعا سوالاتی برایش به وجود می‌آید اینکه آیا بهشت و جهنم وجود دارد و اگر وجود دارند به چه شکل هستند. در فصلی از کتاب نیز، سوفیا به مفهوم خرافات پی می‌برد و به صلحی در این باره در خودش می‌رسد.

نقش طبیعتِ بکر نوردیک

همه‌ی این سوالات و دیالوگ‌های گاه کوتاه ولی پربارِ سوفیا در هنگام قدم زدن در جزیره‌ی بکر که به‌مرور دارد در دستخوش ماشینی شدن قرار می‌گیرد، پرسیده می‌شود. سوفیای کنجکاو همان‌طور که روی با سنگ‌های خزه‌ای می‌گذارد و لابه‌لای صخره‌ها قدم برمی‌دارد، به گل‌های بادگیر و دریای پهناور پر جوش و خورش نگاه می‌کند و همگام با مادربزرگش به استقبالِ استقلال و خردورزی می‌رود.

گویی نویسنده این مسئله را گوشزد می‌کند که سوفیا به مثابه‌ یک کودک با ذهنی در حال یادگیری چون طبیعتی بکر در جزیره‌ای زیبا و وحشی است. طوفان‌ها می‌آیند و می‌رودند ولی انسانی که بعد از طوفان زاده می‌شود انسان قبل از طوفان نیست. او به خردی رسیده است که در طبیعت او وجود دارد ولی باید کشفش کند.

یانسون شب‌های سرد ماه اوت، طوفان‌های تابستانی و پیاده‌روی‌های بی‌صدا در سواحل رام نشده جزیره‌ای گم‌شده در فنلاند را با لطافت و طنز بازیگوشانه تداعی می‌کند. فرا خواندنِ کودکِ پنهانی که در بزرگسالان خفته است و بزرگسالی که از پشت چشمان بی‌فریب کودکان نگاه می‌کند.

طوری که مناظر بکر، خلوت و آرام جزیره، نقش قهرمان داستان را ایفا می‌کند و گفتگوهای مادربزرگ و نوه را با وهم‌آلودی و عمقی که فقط مناظر نوردیک می‌تواند ارائه دهد، قاب می‌کند. واژه نوردیک (nordic) به بخش جغرافیایی و فرهنگی شمال اروپا، شمال آتلانتیک و کشورهای حوزه‌ی اسکاندیناوی اشاره می‌کند. نوردیک بر اساس مینیمالیست، سادگی و روشنایی بنا شده است.

به عبارتی جزیره یکی از معدود مکان‌های روی زمین است که در آن می‌توان دنیای خود را خلق کرد و جانسون موفق می‌شود جهان کوچکی بسازد که در آن پیر و جوان، خطر و زیبایی، زندگی واقعی و تخیل در تعادل کامل با هم زندگی کرده و از یکدیگر تغذیه کنند. سوفیا و مادربزرگش در این جزیره می‌توانند بدشانسی، خرافات و حتی مرگ را شکست دهند. چون آن‌ها خود را با سلاح‌های شکست‌ناپذیرِ خرد، صبر و عشق بی‌قید و شرط به جنگ سختی‌های زندگی می‌روند.

زبان صمیمی و طنز ظریف

نثرِ «کتاب تابستان» صمیمی همراه با شوخ طبعی‌های ظریف است. داستانی دارد که شاید افت و خیزهای روایی چندانی نداشته باشد و صرفاً زندگیِ روزمره‌ی سوفیا و مادربزرگش را در برمی‌گیرد ولی عمیقاً موافق با زندگیِ واقعی و کاملاً انسانی است. گویی کتاب، تعاملات و افکار درونی مادربزرگ و نوه‌اش را در پس‌زمینه‌ای از مناظر دل‌پذیر به تصویر می‌کشد، افکاری که دنج، شیرین، و گاهی حتی احمقانه به نظر می‌رسند.

به عبارتی در داستان هیچ اتفاق خاصی نمی‌افتد، با این حال ما در دنیای سوفیا، پدر و مادربزرگش غوطه‌ور می‌شویم که در تابستان‌‎های اسکاندیناوی روزهای خود را در جزیره‌ی کوچک‌شان می‌گذرانند. در کتاب توجه زیادی به جزئیات، مشاهدات هوشمندانه در مورد رفتار مردم و مهمتر از همه، عشق بسیار به مردم و مکان وجود دارد که الهام‌بخش، زیبا و انسانی است.

سخن آخر

کتاب «کتاب تابستان» فقط برای کودکان نیست، بلکه برای آن دسته از سنینی است که هنوز دنیا را مکانی پر از شگفتی‌های بالقوه می‌دانند. بنابراین خواندن این کتاب ساده و برمغز را به شما پیشنهاد می‌کنم.

کتاب «کتاب تابستان» توسط یاسمن تورنگ در نشر هوپا و محمد مومنی در نشر ایجاز ترجمه شده است. همچنین کتاب صوتی آن نیز در پایگاه کتاب گویای ایرانصدا بشنوید.