هفت‌برکه – سارا اسکندری*: فیلم «جریان» Flow یک مدیتیشن سینماییِ نفس‌گیر حول محور زندگی است؛ فیلمی که فقط یک داستان را روایت نمی‌کند، بلکه شما را در زیبایی عمیق و رمز و راز هستی فرو خواهد برد. در جریان اصلی خود، فیلم «جریان» این ایده را بررسی می‌کند که زندگی یک جریان غیرقابل توقف است، چیزی که ما نمی‌توانیم کنترل یا دستکاری کنیم، بلکه فقط با حضور و آغوشی گشوده آن را تجربه می کنیم.

Komod 111 Flow

با توجه به اینکه فیلم درباره گروهی از حیوانات است که تلاش می‌کنند از یک فاجعه زیست‌محیطی جان سالم به در ببرند، می‌توان انتظار داشت که تجربه‌ای غم‌انگیز و دلخراشی باشد اما چیزی که من را شگفت‌زده کرد این بود که فیلم گاهی چقدر خنده‌دار است. مانند هر فیلمی که حیوانات را در جلو و مرکز قرار می‌دهد، مملو از شوخی‌هایی است که از تمایلات شناخته‌شده آنها گرفته شده است: گربه‌ها مجبور به تعقیب فلاش‌های نور هستند؛ سگ‌ها روی همه چیز دست و پا می‌زنند و می‌خواهند در هر زمان و هر مکان بازی کنند؛ جایی که لحظات طنز آن کمک می‌کند تا حس اجتناب‌ناپذیر تراژدی در آن سوی کادر را کاهش دهد.

فیلم داستانی بیان شده در «سکوت» است. بدون دیالوگ بودن از نقاط قوت آن بود‌. به راحتی می‌توانستید روی موسیقی گرفته تا دوستی بین شخصیت‌ها و تفاوت تک‌تک شخصیت‌های فیلم از طریق تصاویری خیره‌کننده از طبیعت دست‌نخورده، حیات وحش آرام، و لحظات لطیف انسانی تمرکز کنید. فیلم مخاطب را به آرامی با این درک مواجه می‌کند که بخش اعظم جوهر زندگی در چیزی است که ما از آن چشم‌پوشی می کنیم: الگوهای آرام طبیعت، به هم پیوستگی همه موجودات. عدم وضوح زمان و مکان تصاویر مسحورکننده است!

یک پیام بزرگ «جریان» برای من این است که انسان چقدر می‌تواند از حیوانات بیاموزد. در حالی که مردم به دنبال کنترل، برنامه‌ها و اطمینان هستند، حیوانات تجسم «حضور در لحظه»اند. «جریان« عمیقاً فلسفی است.

از آنجایی که حیوانات با هر موقعیت (مرگ یا زندگی) که با آن مواجه می‌شوند شجاع‌تر و باهوش‌تر می‌شوند، متوجه می‌شویم که چگونه هر یک از آنها جنبه متفاوتی از واکنش‌های جمعی ما (بشریت) را نسبت به تغییرات آب و هوایی نشان می‌دهند. گربه دائماً از تهدید وجودی وحشت دارد. کاپیبارا، در طرف دیگر طیف، از آن شانه خالی می‌کند. پرنده منشی می‌خواهد مسئول باشد و زمانی که رد می‌شود، با خلق و خوی منزوی می‌نشیند. «جریان» یک مطالعه‌ی ظریف از پویایی گروه است، در مورد اینکه چقدر دشوار است برای کسانی که دارای پیشینه‌های مختلف هستند تا در مورد بهترین مسیر عمل توافق کنند. خوشبختانه، حیوانات می‌توانند در مواقعی که شرایط اقتضا می‌کند، طبیعت ریشه‌دار و خصومت‌های سنتی خود را نادیده بگیرند، حتی اگر به طور موقت. آنها به نظم طبیعت اعتماد دارند و لحظه‌به‌لحظه زندگی می‌کنند.

آنچه «جریان» را به‌ویژه قدرتمند می‌کند، عمق احساسی آن است. موعظه نمی‌کند یا نتیجه‌ای ارائه نمی‌دهد. در عوض، بینندگان را با احساس فروتنی مواجه می‌کند و به ما یادآوری می‌کند که ما بخشی از چیزی بزرگ، ناشناخته و در عین حال عمیقاً زیبا هستیم.

لحظات پایانی، جایی که تصویر روی رودخانه‌ای که در افق ناپدید می‌شود، می‌ماند، مانند یک یادآوری ملایم است: همه ما، با هم، در جهانی در جریان هستیم که با یا بدون تلاش ما برای کنترل آن ادامه می‌یابد.

«جریان» فقط یک فیلم نیست، بلکه یک تجربه است؛ تجربه‌ای که شما را به چالش می‌کشد تا «رها» کنید، حضور داشته باشید و در ریتم‌های نادیده‌گرفته‌ی زندگی، خرد بیابید. فردا که نیامده‌ست فریاد مکن…

فیلم از لحاظ بصری خیره‌کننده و از نظر فلسفی عمیق است. این اثر مدت‌ها پس از تیتراژ با شما می‌ماند و به آرامی از شما می‌خواهد مقاومت در برابر جریان‌ها را متوقف کنید و به سادگی فقط «باشید».

بیا تا یک دهن پرخنده داریم

به می جان و جهان را زنده داریم

«جریان»‌ ساخته‌ی جینتس زیبالودیس (۲۰۲۴)، کارگردان لاتویایی، جایزه‌ی گلدن‌گلوب بهترین انیمیشن سال را دریافت کرد و برای بهترین فیلم انیمیشین و بهترین فیلم خانوادگی در جایزه بفتا هم نامزد شده است. فیلم در جشنواره فیلم کن هم بسیار مورد توجه قرار گرفت و نامزد بخش نوعی نگاه بود.

 

*  دکترای فلسفه هنر، فعال فرهنگی اوز