هفتبرکه – سمیه کشوری: اولگا توکارچوک نویسنده، شاعر، فیلمنامهنویس و روانشناس اهل لهستان است که در سال ۲۰۱۹، جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۱۸ را به عنوان اولین نثرنویس زن لهستانی به خاطر «تخیلی روایی که با شور دایرهالمعارفی نشاندهنده عبور از مرزها بهعنوان شکلی از زندگی است» دریافت کرد. توکارچوک برای رمان «پروازها» جایزه بینالمللی بوکر ۲۰۱۸ را دریافت کرد. آثار او به تقریباً چهل زبان ترجمه شده است، طوری که به یکی از پرترجمهترین نویسندگان معاصر لهستانی تبدیل شده است.
اولگا توکارچوکِ لهستانی، نه فقط یکی از نویسندگان بزرگ ادبیات معاصر اروپا، بلکه به جرئت، یکی از غولهای ادبیات داستانی جهان در سالیان اخیر است. علاقه به کاربرد زبان شاعرانه، توانایی خلق پیرنگهای داستانیِ پیچیده و نامتعارف با پایانبندیهای تکاندهنده، و توجه به دغدغههای سیاسی، فرهنگی و اجتماعیِ روز، بارزترین خصائص توکارچوک در مقام یک رماننویساند. خوشبختانه اغلب آثار رواییِ این نویسندهی خلاق و پرآوازه به زبان فارسی ترجمه شده و در دسترسِ شیفتگان ادبیاتِ ناب قرار گرفتهاند. از میان این آثار میتوان به عناوینی چون بچههای سبز، کمد، و البته، استخوان مردگان را شخم بزن اشاره کرد؛ رمانی درخشان که به زعم اغلب منتقدان، تا به امروز مهمترین دستاورد ادبی در کارنامهی اولگا توکارچوک به شمار میرود.
ترجمهی انگلیسی رمان وی با نام انگلیسی Drive Your Plow Over the Bones of the Dead، با عنوان «استخوان مردگان را شخم بزنید»، در فهرست نامزدان بوکر قرار گرفت. همچنین بر اساس آن فیلمی ساخته شد که خرس نقرهای جشنواره فیلم برلین را نصیب کارگردان آن کرد. در واقع آگنیشکا هولاند در سال ۲۰۱۷، با الهام از رمان بر استخوانهای مردگان، فیلم سینمایی درخشانِ «غنایم شکار» را کارگردانی کرد؛ اثر مذکور که در ایران با عنوان «ردّ پا» نیز شناخته میشود، پس از اکران عمومی، جایزهی آلفرد بانوئر را برای سازندهی خود به ارمغان آورد.
کتاب «استخوان مردگان را شخم بزن» افتخارات زیادی را نصیب نویسنده کرد، از جمله: کتاب شایستهی تقدیرِ BookRiot، نامزد جایزهی بینالمللی ادبیات دوبلین، بهترین کتاب سال ۲۰۱۹ از نگاهِ نشریهی تایم، بهترین کتاب سال ۲۰۱۹ از نگاهِ نشریهی Publishers Weekly، برندهی جایزهی PEN America در بخش بهترین کتابِ ترجمهشده به زبان انگلیسی و…
نسخهی زبان اصلی کتاب اولین بار در سال ۲۰۰۹ منتشر شد. اولگا توکارچوک در این رمان جناییِ پیچیده که تاکنون خوانشهای فلسفی و روانشناختیِ گوناگونی را برانگیخته، به روایتِ سرگذشت زنی میانسال به نام «یانینا دوشِئیکو» پرداخته است.
رمان «استخوان مردگان را شخم بزن» ابعاد مختلفی دارد و مشخص است پرداختن به همهی ابعاد آن ممکن نیست. در اینجا به بعضی از آن ابعاد اشاره میکنیم.
طناز ولی خطرناک
کتاب «استخوان مردگان را شخم بزن»، اثری شفاف و واضح ولی آزاردهنده و تکاندهنده است که سوالات تند و تیزی را دربارهی رفتار بشر مطرح میکند آن هم با استفاده از لحنی طنزگونه و خندهدار. رمان در حالی که ساختار سرراست یک معمای قتل را پیش میبرد، ولی طنز وحشتناک و میانآهنگهای فلسفی بیمارگونهاش، آن را از دیگر آثار جنایی متمایز میکند.
رمان به گونهای هیجانانگیز جلو میرود طوری که گاهی خشن و تاریک به نظر میرسد ولی در عین حال یکی از با طراوتترین رمانهایی است که در این حوزه نوشته شده است. به نوعی میتوان گفت این کتاب، رمان جنایی متعارفی نیست. چون این نویسنده، در قدم بعدی، در حیطهی «رمانهای متفکر» به مسائل زیستمحیطی و سیاسی بزرگتر میاندیشد و به آن میپردازد.
به عبارت دیگر تراژدی جاری در داستان با طنز عجیب و غریبی ترکیب شده که قدرتمند و قانعکننده به نظر میرسد. از طرفی طنز ساردونیک و پیچشهای داستانی گوتیک لایهای از کمدی روستایی ترسناکی را به آن اضافه میکند. ساردونیک به معنی طعنهآمیز، کنایهآمیز و همراه با زهرخنده است. گویی طنز رمان «استخوان مردگان را شخم بزن»، با زهرخند بزرگ و طولانی عجین شده است.
ژانر و فلسفه
رمان «استخوان مردگان را شخم بزن»، داستانی رازآلود دارد که حوادث آن حول محور قتلهای زنجیرهای در جزیرهای کوچک پیش میرود. با این حال با داستانی جنایی از نوعِ مرسوم و متداولِ آن رودررو نیستیم. بلکه با اثری چندبُعدی مواجهیم که آمیزهایست از مؤلفههای ژانرهای گوناگون روایی؛ از جمله سه ژانر فانتزی، کارآگاهی و روانشناختی.
چرا میگوییم با داستانی جنایی از نوعِ مرسوم و متداولِ آن رودررو نیستیم؟ چون شاید حدس زدن هویت واقعی قاتل در رمان دشوار نیست. با این حال، قتلها در این جامعهی شکار، به نویسنده اجازه میدهد تا از منظری جدید و جالب به بررسی اخلاقیات و نحوهی ارتباط مردم با حیوانات و طبیعت بپردازد. این یک راز برای طرفداران ژانر معمایی نیست، اما راوی و محیط منحصر به فرد آن، همراه با استعداد توکارچوک بهعنوان یک داستانسرا، این کتاب را برای همه خواندنی، جذاب و متقاعدکننده کرده است.
به عبارتی در این رمان ضمن همراهی با روایتی پرکشش و تودرتو، با پارهای از پرسشهای اخلاقی و فلسفی نیز مواجه میشویم که جملگی به عمق و غنای این شاهکار بیبدیل، اضافه میکند. گویی این کتاب یک داستان ساده ندارد بلکه افسانهای فلسفی دربارهی زندگی و مرگ است که سعی در افشای اسرار آن دارد. رازهایی که اگر گوش خود را روی زمین بگذاریم، آن را میشنویم. رازی که وقتی فاش میشود ممکن است تا مغزِ استخوانمان را بسوزاند.
در ادامه نویسنده در بطن داستان با یک بررسیِ فلسفیِ هیجانانگیز برایمان روشن میکند که چرا گاهی موجودات زنده اعم از حیوان و درخت و گیاه و… برتر از دیگر انسانها هستند.
«یانینا دوشِئیکو» شخصیت اصلی رمان، با چنگ زدن به طالعبینی در سایهی اخترشناسی و سیاحت در طبیعت بکر و مطالعهی آثار شاعری به نام ویلیام بلیک روزگار میگذراند. از طرفی «یانینا دوشِئیکو» گوشهنشین با همین نگاه میخواهد راز قتلها را حل کند ولی رفتارهای عجیب و غریبش، او را در چشم دیگران زنی نیمهدیوانه نشان میدهد. ولی سوال اینجاست که راز قتلها که پلیس از حلِ آنها عاجز مانده است، به دست چه کسی حل میشود؟ آیا فلسفه و نگاه «یانینا دوشِئیکو» به جهان پیرامونش میتواند راهی برای گشایش این رازها باشد؟ آیا عشقِ او به حیوانات در برابر عشق او به انسانها در ترازوی عدالتِ «یانینا دوشِئیکو» برابر است؟ جواب هر چه باشد مسیر ما در داستان از طریق جهان پیرامونیِ ترسیم شدهی «یانینا دوشِئیکو» میگذرد. زنی که بدبین است ولی به نحوی موفق میشود در بدترین لحظات مردم خوبی را ببیند. شخصیتی منطقی و عملگرا و همچنین عمیقاً احساساتی و اغلب تکانشی است. کسی که با تمام مولکولهای وجودش، یک انسان واقعی و باورپذیر است و همواره نام کوچکش را تحقیر میکند.
رمان «استخوان مردگان را شخم بزن»، یک شاهکار مدرن است که عمیقاً تکاندهنده و در عین حال تفکربرانگیز است. این رمان یک جستوجوی وسوسهآمیز در مرز تاریک بین عقل و جنون، عدالت و سنت، خودمختاری و سرنوشت است. طوری که وقتی با شخصیت «یانینا دوشِئیکو» آشنا میشویم این سوال پیش میآید که چه کسی را عاقل میدانیم؟
عنوان کتاب که از شعر ویلیام بلیک وام گرفته، با نامهای دیگری نیز چاپ و توسط مترجمان متفاوتی ترجمه شده است. از جمله: «گاوآهن خود را روی استخوانهای مرده بکش»، «با گاوآهن استخوان مردگان را شخم بزن»، «بر استخوانهای مردگان، گاو آهنت را بران».