هفت‌برکه – سمیه کشوری: کریستین بوبَن، نویسنده‌ی فرانسوی قرن بیستم بود. او یکی از نویسندگان صاحب سبک و یکی از چهره‌های استثنایی ادبیات مدرن فرانسه است. رشته‌ی تحصیلی بوبن فلسفه بوده و آثاری که نوشته همگی لحنی لطیف و درون‌مایه‌ا‌ی فلسفی و معنوی دارند. او پس از تحصیل در رشته‌ی فلسفه به کارهای گوناگونی مبادرت ورزید: از کار در یک کتابخانه‌ی شهری در اوتن گرفته تا یک موزه در لو کروزو و روزنامه‌نگاری برای یک نشریه‌ی محلی. با وجود این فعالیت‌های متفرقه، همواره به ادبیات علاقه‌مند بود. بنابراین در سال ۱۹۷۷ اولین اثر خود به نام «نامه‌ی‌ بنفش» را منتشر کرد.

بوبن در سال ۱۹۹۳ جایزه‌ی دو ماگوتس را برای کتاب Le Très-Bas دریافت کرد. Prix ​​des Deux Magots یک جایزه ادبی مهم فرانسه است که به آثار جدید ارائه می‌شود. این جایزه هر ساله در آخرین سه‌شنبه ژانویه توسط هیئت داوران متشکل از ده‌ها نفر از دنیای ادبی اهدا می‌شود. همچنین این اثر در سال ۱۹۹۷ توسط مایکل اچ. کوهن به انگلیسی ترجمه و با دو عنوان منتشر شد: راز فرانسیس آسیزی: مدیتیشن و بسیار فرومایه. همچنین در سال ۲۰۱۶ جایزه آکادمی را برای مجموعه آثارش دریافت کرد.

کریستین بوبن در ۲۳ نوامبر ۲۰۲۲ درگذشت.

کریستین بوبن در ایران، با کتاب ستایش هیچ (éloge du rien) در سال ۱۳۷۳ و کتاب چهره دیگر (Ľ Autre visage) در سال ۱۳۷۴ با ترجمه پیروز سیار معرفی شد. اما بوبن با کتاب رفیق اعلی (Le Très- Bas) با ترجمه همین مترجم به معروفیت دست یافت. بعد از آن تب ترجمه آثار او در کشور شدت گرفت، زیرا به فاصله‌ی چند سال تقریباً نیمی از آثار او به فارسی ترجمه شد. چند رمان او حتی بیش از یک مترجم دارد. برای مثال رمان «ژه» (Geai) علاوه بر همین عنوان، با عنوان «ابله» محله یا دی‍وان‍ه‌ب‍ازی‌ (La folle allure) با عنوان دی‍وان‍ه‌وار نیز منتشر شده‌است. به عبارت دیگر بوبن بیش از ۶۰ کتاب نوشته که نصف بیشتر آن در ایران به زبان فارسی ترجمه شده‌است.

کتاب

در اینجا کتاب Isabelle Brugers «ایزابل بروژ» را از این نویسنده معرفی می‌کنم. «ایزابل بروژ» در سال ۱۹۹۲ نوشته شد و یکی از بهترین رمان‌های بوبن به شمار می‌رود. قهرمان داستان دخترکی نوجوان به نام ایزابل بروژ است که پس از جدایی از پدر و مادرش، ماجراهای شگفت‌انگیزی را پشت سر می‌گذارد.

Komod 81 Isabelle Beruger

به کتاب «ایزابل بروژ» به دلیل مضمون منحصربه‌فرد و انسانی‌اش از جهات زیادی می‌توان پرداخت. در واقع برای کریستین بوبن مضامینی چون عشق، ایمان، طبیعت و کودکی خیلی مهم بوده که در این کتاب به حدِ اعلای آن رسیده است. به نوعی منحصربه‌فرد و انسانی بودن کتاب «ایزابل بروژ» نیز به همین دلیل است. این مضامین تا جایی پیش می‌رود که داستان جهتی بسیار احساسی و شاعرانه پیدا می‌کند. به عبارت دیگر می‌توان گفت مضامین عشق، ایمان، تنهایی، معصومیت کودکی تا حدی با داستان عجیبن می‌شود که گاهی حال و هوایی غیرواقعی به خود می‌گیرد، مثل پیدا شدن پیرزنی بسیار مهربان و خیرخواه.

مضامین کتاب «ایزابل بروژ» مضامینی مانند تاب‌آوری، عشق، ایثار، تنهایی است. بوبن این مضامین را مانند تکه‌های یک پازل، طوری کنار یکدیگر می‌چیند که هر نقطه از شخصیت را به مثابه‌ی بر ملا شدن رازی روشن می‌کند. البته باید گفت تکه‌های این پازل‌ها هرکدام عجیبن شده در عشق و مهربانی است؛ حتی اگر پایانی تلخ و دور از انتظار رقم بخورد.

آمیختگی با شعر و آهنگ

ایزابل بروژ سیزده‌ساله با خواهر و برادر کوچکش توسط پدر و مادرش در یک استراحتگاه رها می‌شود. همین رهاشدگی شروع زمانی است که ایزابل با پیرزن ملاقات می‌کند. سوال این است که آیا ایزابل بروژ می‌تواند درد و رنجِ رهاشدگی را با عشق بی‌قید و شرط پیرزن درمان کند؟ آیا برای اتفاقات پیشِ رو چون عشق و سوگ آماده است؟ چطور می‌تواند همان طور که بار اندوهِ خود را به دوش می‌کشد از خواهر و برادرش نیز مراقبت کند؟ چطور می‌تواند عشق و عاطفه‌ای که قطره‌قطره در اطراف خود جمع کرده، نزدِ خود نگه دارد؟ چرا که دنیا همواره اندوه و تلخیِ جدیدی پیشِ رویش قرار می‌دهد.

نویسنده برای جواب دادن به تک‌تکِ این سوالات از کلمات آهنگین و شاعرانه استفاده می‌کند که هم باورپذیر است و هم به طرز عجیبی به دل می‌نشیند.

از همین نقطه‌نگاه می‌توان گفت این نویسنده موسیقی مخصوص به خود را خلق کرد و با مهارتِ تمام نت‌ها را در تار و پود کلماتِ داستانش قرار می‌دهد، گویی که هر شخصیت آهنگِ مخصوص به خودش را دارد. طوری که مخاطب خود را در حال ورود به افکار شخصیت‌های داستان، و شریک در شادی و غم آن‌ها می‌بیند.

این کتاب لحنی غنایی دارد و هر چند کوتاه اما از چنان عمقی برخوردار است که مخاطب با تک‌تک شخصیت‌هایش ارتباط برقرار می‌کند.

در نهایت می‌توان گفت «ایزابل بروژ» رمانی شاعرانه، سرشار از اندوه و شادی، آمیخته با حوادث غم‌انگیز و لحظات شاد بوده و از طرفی کوتاه، خواندنی، سبک و زیباست.

آمیختگی کتاب «ایزابل بروژ» با شعر و آهنگ تا جایی پیش می‌رود که اثر، ریتمِ مخصوص به خود را می‌گیرد. همان طور که می‌دانیم ریتم بخش مهمی در شعر و آهنگ است. در این اثر گویی هر متن ریتم خاص خود را دارد که نقش تعیین‌کننده‌ای در شکل‌گیری داستان و ادامه‌ی ماجرای شخصیت‌ها ایجاد می‌کند. مخاطب نیز هماهنگ با ریتم داستان پیش می‌رود و به کشف درونیات شخصیت‌ها می‌پردازد.

طبیعت

علاقه‌ی وافرِ کریستین بوبن به طبیعت و مناظر، همیشه نقش مهمی در کتاب‌هایش دارد. کتاب «ایزابل بروژ» نیز از این قاعده مستثنا نیست.

در آثار بوبن، اجزای طبیعت به سخن درمی‌آیند و با شخصیت‌های داستان از راز حیات می‌گویند. این ارتباط عمیق با طبیعت تا جایی پیش می‌رود که به رفاقت و دوستی با شخصیت‌ها می‌انجامد. در کتاب «ایزابل بروژ»، ایزابل برای رهایی از اندوهِ مدامی که به دوش می‌کشد به باغ پر از گل و درخت خانه پناه می‌برد و در آنجا تنها با یک درخت (درخت گیلاس) دوستی و ارتباط برقرار می‌کند و بالاتر از همه به او به عنوان دوست اعتماد دارد.

در واقع روش بوبن برای به تصویر کشیدن یک صحنه آنقدر دقیق و مملو از بازی کلمات غنایی است که از هر صحنه تصویری کامل و زیبا در ذهن مخاطب ترسیم می‌کند. طوری که این تصاویرِ ذهنی ساعت‌ها با خواننده خواهد ماند، و چنان در مخاطب رسوب می‌کند که در دراز مدت به یاد می‌آورد که چه احساسی در او ایجاد کرده است.

این ایجاد ارتباط با طبیعت، دریچه‌هاى تازه‌اى از زندگى را، هم به روى شخصیتِ داستان و هم به روی مخاطب باز مى‌کند. گویی بوبن همه‌ی تلاشش را می‌کند تا انسان جامانده از طبیعت را به دوستی با طبیعت ترغیب کند. گویی در سراسر داستان فریاد می‌زند که انسان فقط در دوستی با طبیعت است که به آرامش دست پیدا می‌کند.

ساده‌نویسى

کریستین بوبن به طرز باورنکردنی همه‌ی مواردی که در بالا ذکر شد را به دور پیچیدگی و خیلی مینیمالیستی می‌نویسد. در واقع او اندیشه‌اش را با سبکی ساده و روان به خوانندگانش ارائه می‌دهد.

بوبن برای بندهای شعریِ منثورش از جملات کوتاه استفاده می‌کند. طوری که در عالم ادبیات سبک نوشتاری خاص و منحصربه‌فردِ خود را پیدا کرده است. جملات این نویسنده ساده ولی در عین حال، سراسر تازگی و طراوت است. طوری که بوبن را استاد مینیمالیسم (ساده‌گرایی) دانسته‌اند.

بنابراین خواندن آثار کریستین بوبن دلپذیر، آرامش‌بخش و راحت است؛ و کتاب باشکوه «ایزابل بروژ» چون نوری ملایم در شبی تاریک است؛ و در هیاهوی زندگی چون بازگشت به سکوت و روشنایی است.

کتاب «ایزابل بروژ» با ترجمه‌های متفاوت در انتشارات زیادی وجود دارد. همچنین کتاب صوتی آن را هم می‌توانید در سایت یا اپلیکیشن کتاب گویای ایرانصدا به صورت رایگان بشنوید.