هفتبرکه: نمایش عروسکی سایه «ای وای های» به نویسندگی و کارگردانی ستاره امینیان را نمیتوان دقیقا تئاتر موزیکال محسوب کرد، اما از عناصر این ژانر و ژانرهای دیگر نمایشی استفاده کرده است. به همین بهانه، این نمایش موضوع بحث چهل و چهارمین جلسه تماشا (پخش و نقد و بررسی فیلمتئاتر) و چهارمین جلسه از دورهی هفتجلسهای «تئاتر موزیکال» در روز چهارشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۳ بود. محمدعلی شامحمدی، کارگردان و نویسنده تئاتر و کارشناس ارشد ادبیات نمایشی، به عنوان سخنران اصلی این برنامه، در مورد «قابلیتها و ظرفیتهای نمایش سایهای» صحبت کرد.
نمایش «ای وای های» با تکنیک پردهسایه و با بهرهگیری از عروسکگردانان و صداپیشگان، روایت کلاسیکی را از قصههای عامیانهای که صمد بهرنگی جمعآوری کرده است ارائه میداد؛ قصهی پسر خیاطی که عاشق دختر پادشاه میشود و باید طلسم او را بشکند و ساز عشق برایش بنوازد.
شامحمدی در ابتدای صحبتش سابقهی سایهبازی را مرور کرد: «تاریخ اولین سایهبازیها نامشخص است و برمیگردد به دوران غارنشینی و کوچنشینی انسانها، یعنی زمانی که سایه انسانها و جانوران بر دیوار و چادرها میافتاده و شکلکهایی آفریده میشده است. سابقهی اولین نمایشهای سایهبازی را به کشور چین و یک قرن قبل از میلاد میرسانند. پس از آن با عنوان ملعبه یا خیال و ضل (سایه) وارد ایران وارد میشود. در کتاب «نمایش در ایران»، بیضایی به این نوع نمایشی اشاره میکند و عملا در تصویرنگاری و نقالی و نمایشهای عروسکی کاربرد بالایی دارد. در اشعار بیدل دهلوی و خیام نیز اشارههایی به این نوع نمایشی با نام ملعبهبازی شده است.»
مسلم زرگری، مدرس تئاتر لار، نیز در تکمیل این پیشینه به این رباعی از خیام اشاره کرد: «این چرخ فلک که ما در او حیرانیم / فانوس خیال از او مثالی دانیم / خورشید چراغدان و عالم فانوس / ما چون صوریم کاندر او حیرانیم.» او گفت «فانوس خیال» در رباعی اشاره به همین دستگاه سایهبازی دارد که مثل یک دستگاه انیمیشن اولیه بوده است.
شامحمدی در مورد داستان نمایش نیز گفت: «داستانی کلاسیک با استفاده از عروسکهای رنگی و با پرده مخصوص و نورپردازی روایت شده بود و با استفاده از سازهای زهی و موسیقی ایرانی کامل شده بود. از همه مهمتر، خانم امینیان تکنیک پرده-سایه را خیلی خوب استفاده کرده بود و معماری ایرانی مثل سردابه و پنجرههای مشجر، و حتی فضاهای طبیعی خوب بازآفرینی شده بود. عروسکگردانها و صداپیشگان هم خیلی خوب سینک شده بودند.»
مسلم زرگری اما از شیوهی روایتگری راضی نبود: «در غرب از اسطورهها خیلی خوب استفاده کردهاند. همچنین از افسانهپردازی، مثلا در انیمیشنها. سیر روایتگری کارها بسیار مهم است. این شکستی است که همیشه در ایران میخوریم. البته مثال موفق هم داریم در کار ایرانی به تعداد معدود، مثلا داستان موسی و شبان که آقای پرواز همای از آن یک اپرا با لحن ادیبانه ساخت. اما در مورد این نمایش همچنان این سوالات مطرح است که برای کدام قشر ساخته شده است؟ کودک و نوجوان یا بزرگسال؟ چون هیچکدام را نمیتواند راضی کند، به جز با جلوههای بصریاش. ما در افسانهپردازی و انتقال آن به مخاطب مشکل داریم. من تکاجرایی از «قصه شهر سنگستان» از اخوان داشتهام. کاری است که در خوانش اول نمیتوان فهمیدش. ولی منِ کارگردان باید بازیگرم را طوری آموزش بدهم که وقتی مخاطب از همه بازههای سنی آن را میبینند، همه فهمیده باشند.»
سمیه کشوری نظری متفاوت در مورد نمایش داشت: «نمایش سعی در ایرانی کردن عناصر و انواع مختلف نمایشی داشت. ترکیبی بود از تئاتر عروسکی و تئاتر سایه، و ترکیبهای دیگری هم ایجاد شده بود، مثلا نوع صحبت کردن جن به نمایش سیاهبازی اشاره داشت، یا از نقاشیهای مینیاتوری برای لباسها و صورتها و فضاسازیها استفاده شده بود و همچنین از تئاتر موزیکال کمک گرفته بود. برای من این تلاش خیلی قابل تقدیر بود.»
محمد خواجهپور نیز توجه را به خصوصیات ژانری نمایش معطوف کرد: «من کار را بیشتر یک تجربه در تلفیق فرمهای نمایشی ایرانی دیدم. سعی میکرد از اکثرشان کمک بگیرد. معتقدم قصهای که انتخاب کرده بود خیلی قوی نبود، ولی باید توجه کرد که اینجا ما با داستان روبهرو نیستیم؛ با افسانه و قصه روبهروییم. ما نباید دنبال چارچوبهای نمایش مدرن ازجمله شخصیتپردازی و درام در این قصهها بگردیم.»
این چهارمین جلسه از دورهی هفتجلسهای تئاتر موزیکال است که از طرف انجمن نمایش گراش برگزار میشود. در این دوره نیز همانند دورههای پیشین، هفت فیلمتئاتر در این ژانر نقد و بررسی، و در انتها به شرکتکنندگان در دوره، گواهی شرکت معتبر اعطا خواهد شد. اسپانسر این برنامه هایپر گلستان، حامی هنر و هنرمندان است.