هفتبرکه – سمیه کشوری: «الکساندر پوشکین» شاعر و نویسنده روسی سبک رومانتیسیسم است. پوشکین را بنیانگذار ادبیات روسی مدرن میدانند و برخی او را بزرگترین شاعر روس قلمداد میکنند. «پوشکین» در سال ۱۷۹۹ در طبقهی اشراف روسی و در شهر مسکو به دنیا آمد. پدرش متعلق به یکی از خاندانهای اشرافی قدیمی روسیه بود. با این حال «پوشکین» در آثار خود به رنجهای افراد ساده از طبقهی پایین اجتماع، تضادهای افراد با جامعهی پیرامون، تصمیم دردناک میان وظیفه و رضایت شخصی، شورش انسانهای منزوی علیه نهاد قدرت پرداخت. موضوعاتی که نویسندگان روس تا دههها بعد همچنان مشغول خلق اثر دربارهی آن بودند. همهی این موضوعات قبل از اینکه به مفاهیم اصلی آثار نویسندگان برجستهای چون «داستایفسکی»، «تولستوی»، «چخوف» و «بونین» تبدیل شوند، اولین بار توسط «پوشکین» مطرح شد.
رمان «دختر سروان» آخرین اثر پوشکین است. او یک سال بعد از انتشار این داستان در سن ۳۸ سالگی و در یک دوئل جان باخت.
رمان «دختر سروان» شاهکار «الکساندر پوشکین» از جهات متفاوتی بررسی شده است و از جهان داستانی آن بسیار سخن رفته است. در اینجا آن را از دو جنبه بررسی میکنیم: یک) به عنوان کتابی مهم و ویژه در سبک ادبیات رمانتیک با درونمایهی تاریخی؛ دو) نثر و روایت ساده و روان آن.
سبک ادبیات رمانتیک با درونمایهی تاریخی
داستان «دختر سروان» دربارهی پتر آندرویچ، جوانی اشرافزاده در اواخر قرن هجدهم میلادی است. او به سن سربازی رسیده و پدرش برخلاف نظر مادرش، او را به خدمت نظام میفرستد و از روابط خود استفاده میکند تا پسرش را به منطقهای دورافتاده در شرق رود ولگا و کنار دشتهای قزاقستان اعزام کنند. در راه مرد ناشناسی راهنمای پتر میشود. پتر آندرویچ در قلعهای نزدیک به شهر ارنبورگ مشغول خدمت و کمی بعد عاشق ماریا، دختر سروان محل خدمتش میشود. چندی بعد همان مرد ناشناس که بهطور اتفاقی راهنمایش شده بود، یعنی پوگاچف، علیه حکومت روسیه قیام میکند و به قلعهی آنها حملهور میشود و پتر آندرویچ رودرروی او قرار میگیرد.
«دختر سروان» داستانی رمانتیک و زندگینامهای است که در متن شورش «پوگاچف» در سالهای ۴-۱۷۷۳ در دوران سلطنت ملکه کاترین دوم جریان دارد. پوشکین در آن دوران در خزانه اسناد دولتی در شهر سن پترزبورگ مشغول به کار بود و به همین مناسبت این داستان را به رشته تحریر در آورد. هر چند در این داستان نظری منفی نسبت به خشونت و کشتار و چپاول این قیام دارد اما در عین حال «یملیان پوگاچف» رهبر این قیام دهقانی را به عنوان شخصیتی استثنایی و تحسینبرانگیز به تصویر کشیده است.
این کتاب را میتوان یک شاهکار ادبیات رمانتیک با درونمایهی تاریخی دانست. برخی «دختر سروان» را جزء اولین آثار نثر تاریخی روسیه و «پوشکین» را بزرگترین نویسنده روس میدانند که سرچشمهی ادبیات روسیه است.
به عبارت دیگر رمان «دختر سروان» آینهی تمامنمای سبک ادبیات رمانتیک است. در اینجا لازم است گفته شود ادبیات رمانتیک را نباید با ادبیات احساسات رقیق و کارهای عشقی سطحی یکی بدانیم. اتفاقاً ادبیات رمانتیک یک ادبیات جدی و مهم است. در رمان، ویژگیهای ادبیات رمانتیک کاملاً رعایت شده است. مثلاً در رمان شاهد گریز از اجتماع اشرافی و اشرافزادگی و همچنین گریز از صنعت یا به نوعی شهر صنعتی و مدرنیته هستیم. البته این گریز هم همراه با شورش و انقلاب و پرداختن به جنبههای تراژیک زندگی و طبیعت بشری است؛ نه یک گریز ساده و سطحی. به نوعی نویسنده در این سبک فرزند زمان خود است.
ویژگی دیگر ادبیات رمانتیک برجسته شدن موقعیت فردی یا اهمیت به فرد است که در این رمان به خوبی مشاهده میشود. به نوعی در آن حقوق فردی برجسته شده است. در رمان آزادگی شخصیت اصلی داستان به خوبی مشهود است. هم آزادگی در مواجهه با رقیب عشقی خود، هم در مقابل وظیفهاش نسبت به کشور، و هم در برابر با پیشنهاد فرد شورشگر.
از جهات دیگر، منتقدان این رمان را در ردهی اولین داستانهای روس میدانند که مسئلهی ضد قهرمان را بیان میکند. ضد قهرمانی که در تقابل با شخصیت اصلی قرار میگیرد.
نثر و روایت ساده و روان
رمان «دختر سروان» نثر و روایتی ساده و فاقد پیچیدگی دارد و از ادبیات فاخر و پر طمطراق ادبیات کلاسیک فاصله گرفته است. این سادگی تا اندازهای است که داستان پرکشش و جذابی عرضه میکند. داستانی پُر از شرافتمندی و عشق که هیچ توضیح اضافهای در آن وجود ندارد. داستانی که منتقدان آن را به نوعی نشاندهنده و آیینهی تمامنمای مردم روس میدانند.
اما شاید بیشتر از هرچیز دیگری ساده بودن کتاب به چشم بیاید. داستایفسکی دربارهی این موضوع و به طور کلی دربارهی «دختر سروان» مینویسد: «اصولا کل داستان دختر سروان معجزه هنری است و اگر پوشکین پای آن را امضا نزده بود، این طور تصور میشد که یک انسان عجیبوغریب که خود شاهد وقایع بوده، آن را نوشته است. داستان آنقدر ساده و بیپیرایه است که در این معجزه هنر، گویی خود هنر گم شده و از بین رفته و نهایتا به طبیعت پیوسته است. همین قرابت روح شاعر ما با خاک وطن، بهترین و جذابترین برهان صداقت تصاویر اوست. با خواندن پوشکین، حقیقت را، آن هم تمام حقیقت را دربارهی مردم روس میخوانیم.»
نیکلای گوگول، یکی دیگر از بزرگان ادبیات روسیه دربارهی «دختر سروان» چنین نوشته است: «در مقایسه با دختر سروان، تمام رمانها و داستانهای بلند ما شلهای شیرین و دلزننده بیش نیستند. بیآلایشی و سادگی در این اثر بدانحد رسیده است که خود واقعیت در قبال آن تصنعی و هجوآمیز به نظر میرسد. برای اولینبار شخصیتهایی کاملاً روسی تصویر شدهاند: فرمانده سادهدل قلعه، زن سروان، ستوان؛ خود قلعه با تنها توپ جنگیاش، نابسامانی دوران و عظمت بیتکلف مردم، همه و همه نهتنها خود حقیقیت، که گویا بالاتر از آن است. و باید هم اینطور باشد، چرا که شاعر باید ما را از خودمان جدا کند و دوباره در تطهیرشدهترین و خالصترین صورت ممکن به خودمان بازگرداند.»
در آخر اینکه این کتاب روی نویسندگان زیادی تاثیر گذاشته است. در جایی بلنیسکی، منتقد ادبی روس، معتقد است «دختر سروان» داستانی است که بیشترین تأثیر را بر نسل نویسندگان رئالیست روسی بر جای گذاشته است.
این کتاب با نامهایی چون «دختر سلطان»، «دختر کاپیتان» و «دختر سروان» توسط مترجمان زیادی به فارسی ترجمه شده است. ولی در چاپهای بعدی به نام «دختر سروان» تجدید چاپ شده است. کتاب صوتی آن را هم میتوانید در کتاب گویای ایرانصدا بشنوید.
ستون کمد را از این صفحه دنبال کنید.